پاورپوینت کامل شاهد;سوگلی ۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شاهد;سوگلی ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاهد;سوگلی ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شاهد;سوگلی ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۴

صدای نقاره خانه توی صحن پیچیده. سرم را روی زانوهایم
می گذارم و می گویم: «شدم مضحکه دیگرون! کجایی که بشنوی مردم و چه حرف هایی
می زنن! می گن دیگه بر نمی گردی! می گن از این چشم سیاها زیاده توی شهر، نیستی
که ببینی دلم می خواد وقتی این حرفارو می زنن با مشت حالشونو بگیرم … یعنی
باور کنم دیگه برنمی گردی یه ماهه از خواب و خوراک افتادم، چیزی از زندگی م
نمی فهمم … تموم خونه بوی تو رو می ده. اونجا شده یه جا پر از خاطره های با
تو بودن. حتی جای خوابتو بعد این همه وقت دست نزدم. تو که می دونی تنها دلیل
این کارا اینه که فکر می کنم بالاخره برمی گردی! آخه چرا با من این کارو کردی؟
منی که این همه به وفاداریت ایمان دارم. چرا رفتی؟ اونم بی خبر! …. یادته
می اومدی سرتو می ذاشتی روی سینه ام و منم سر تو آروم آروم ناز می کردم؟ چقد از
او همه ناز و اَدا کیف می کردم، تو هم خودتو برام لوس می کردی! … آخه چرا
نشونی ازت پیدا نمی کنم؟ تو که بی معرفت نبودی، فکر می کردم، بی وفایی و رفتنت
کار رقیباس، اما اونا هم خبری ازت ندارن …»

صدای نقاره خانه قطع می شود. نفس عمیقی می کشم. سرم را بلند
می کنم و به پنجره فولادی آقا خیره می شوم. مردم دورش جمع شده اند. بعضی دست
هایشان را به مشبک های پنجره گره زده اند و گریه می کنند. بعضی پارچه های کوچک
سبز رنگی را به مشبک ها گره می زنند و … چشم هایم پر از اشک می شود. می گویم:
«چند روز پیش خواب دیدم اومدی، با یه آقا که شال سبز روی شونه شه و لباس سفید
تنشه. دلم می خواست بلند شَم و سرش داد بکشم که یار من کنار تو چی کار می کنه؟
امّا آقا لبخند زد و گفت: «اینو ببخش به ما. عزیز دلت شده سوگلی حرم ما.»

گفتم: «شما کی هستید؟»

گفت: «من کسیم که خونم توی مشهد زیارتگاه اهل دله …»

اونوقت بود که فهمیدم چه خبطی کردم. گفتم: «آقاجون غ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.