پاورپوینت کامل شکوفه های ادب; طواف سبز ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شکوفه های ادب; طواف سبز ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکوفه های ادب; طواف سبز ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شکوفه های ادب; طواف سبز ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۸۶
هر صبح با سلام تو بیدار می شویماز آفتاب چشم تو سرشار
می شویم
تصویر اول: جوانه دل، میقات
سرت را به شیشه پنجره تکیه داده ای، ماشین از پلیس راه
می گذرد و هر لحظه به شهر نزدیکتر می شود. دلت بهانه می گرفت، هوای او را کرده
بود و مشهدش را، که پا در رکاب سفر گذاشتی. از لحظه ای که ساکت را بسته ای و
راه افتاده ای هر لحظه بی تاب تر شده ای.
تصویر نورانی حرم مطهرش که بر پیشانی تابلوی کنار جاده نقش
بسته بود، دلت را از جا کند و با خود برد. از بلندای جاده به مشهد خیره می شوی.
نگاهت از روی ساختمان ها و خیابان ها می گذرد. نسیم خنک صبحگاهی که از بام شهر
می گذرد تا دور دست ها بوی معطر مشهدالرضا(ع) می پراکند و مشام های تشنه را
لبریز، ناگاه در تابش نور خجلت زده آفتاب، تشعشع خیره کننده گنبد طلایی حرمش،
چشمانت را به آتش می کشند. نگاهت بر روی گنبد قفل می شود و از جاری طلایی آن
می نوشد و می بارد. سلام را بارها و بارها زمزمه می کنی. از وقتی که در میقات
احرام زیارت بسته ای و به دنبال دلت راه افتاده ای. کویر احساست هر لحظه
ملتهب تر شده و بغضی سنگین در هر نفس حنجره ات را می خَلَد.
تصویر دوم: سعی سفا و مروه
جاذبه محبت ثامن الحجج(ع) امان فکر کردن به غیر را از تو
گرفته است. در انتهای نگاهت گنبد و گلدسته ها نشسته اند. دستان لاجوردی
گلدسته ها تا سینه آبی آسمان بالا رفته و آوای ربنا از قنوت شان جاری است.
خورشید تشنه نور در گوشه افق ایستاده و از چشمه نور و اشعه های طلایی گنبد نور
و آفتاب التماس می کند که آن را بگیرد و بر سراسر ایران پرتو افشاند. نسیم
آرامی بر صورتت می وزد و عطر گل محمدی را در مشام جانت می ریزد.
دیگر خودت نیستی که جلو می روی، پاهایت برهنه اند. تندتر و
تندتر، می دوند به سعی صفا و مروه، هروله گویان به سوی چشمه نور، کعبه. مگر نه
اینکه قبله تو اینجاست. پس چه جای ایستادن؟
دل بیقرار، بیخود از خود، هوای پرواز می کند. بی تاب از
ماندن. چشم ها بهانه باریدن می گیرند، زبان زمزمه نیایش پیدا می کند و دست ها
تشنه قنوت دعا می شوند، سینه ات تنگی می کند برای جرعه ای زیارت. ضرب آهنگ قلبت
با پایت درهم می آمیزد. کسی تو را به خود می خواند … .
تصویر سوم: اذن دخول
بر آستانه در که پا می گذاری، بی اختیار دلت می لرزد حس
می کنی که در دریایی از نور غوطه ور شده ای، صحن و سرای با صفایش روح تو را
سرشار از لطافت و مهر می کند. اینک وارد حریم مهربانی و رأفت رضوی شده ای.
نگاهت از لابه لای گلدسته ها می گذرد. نسیمی که عطر رضا(ع) و گل محمدی را تا
دور دست ها می آورد، هر لحظه و هر نفس بر پرچم سبز گنبد بوسه می زند، دور آن
طواف می کند و راهی جهتی می شود.
و «کبوتران حرم» این ساکنان همیشگی که رمز عشق و وفاداری به
زوار می آموزند، دسته دسته بر گرد حرم می چرخند به طواف، و سلام می دهند ز ادب؛
برخی نیز بر چهارچوب در ایستاده اند، به خوش آمدگویی زوار … . دست بر سینه
می گذاری. صدای قلبت را می شنوی «اادخل یا اللّه » را می خوانی و اجازه ورود به
حرم مطهرش را از خدا، پیامبر(ص) ملائکه موکل حرم، و خود حضرتش می طلبی، که ورود
به این بارگاه مقدس بی اجازه نشاید … .
دیگر تاب ایستادن نداری در التهاب شور و حضور وارد می شوی و
خود را در جاری آب حرمش تطهیر می کنی. زوار پروانه وار و شیدا می گذرند.
سقاخانه کسیر ولایت را جرعه جرعه با پیمانه های نقره ای و زرد رنگ در کام
عاشقان می ریزد و جان های عطشناک آنان را از محبت ولایت سیراب می کند.
تصویر چهارم: ضریح لحظه ای تا بی نهایت
کفش هایت را که به کفشداری می سپاری، دیگر خودت نیستی که
پیش می روی، لبریز از شور و عطشی، تشنه ای هستی که هر لحظه به سرچشمه سیرابی
نزدیکتر می شود.
اما از این دریای عشق اهل بیت(ع) هر چه بیشتر بنوشی تشنه تر
خواهی شد. نگاهت از لابه لای نور چلچراغ های سبز و سرخ و زرد که چون ملائک دور
تا دور رواق ها صف کشیده اند، می گذرد تمام حجم چشمانت را ضریح پر می کند. قلبت
به هم فشرده می شود و یک لحظه از حرکت می ایستد. دل و دیده از اختیار بیرون
می رود و زبانت مترنم می شود.
«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)»
در ازدحام جمعیت گم می شوی، صدای خوش زیارتنامه ها، همهمه
استغاثه ها و فریادها شیدایت می کنند. به طرف ضریح کشیده می شوی. دلت را در دست
گرفته ای، شرمنده و خجل از اعمالت اما امیدوار به شفاعتش پا پیش می گذاری خم
می شوی و آستانه سبز و سنگی در را می بوسی و پیشانی بر آن را می سایی. دستی
بال گونه و سفید، فرشته صفت، زیر بلغت را می گیرد و بلند می کند و نسیم وار
نوازشت می کند. فریاد در حنجره ات حش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 