پاورپوینت کامل دیداری از فدک ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیداری از فدک ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیداری از فدک ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیداری از فدک ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۲
در اجابت این دستور خداست که پیامبر اکرم(ص) بالاترین مرتبه
زهد و بی اعتنایی به دنیا را پیشه خود می سازد و وقتی جبرئیل امین کلیدهای
خزائن دنیا را از جانب پروردگار بزرگ به ایشان عرضه می کند و اطمینان می دهد که
با قبول آنها از پاداش آخرتی اش ذره ای کاسته نمی گردد، با جواب ردّ قاطعانه
پیامبر(ص) مواجه می شود که «من دوست دارم یک روز گرسنه باشم و با تضرّع از
درگاه خدایم روزی بطلبم و روزی سیر باشم و به شکر نعمت پیشانی به پیشگاه
پروردگارم برخاک بسایم.»
و باز در اجابت همین آیه است که حضرتش بعد از نزول آیه تطهیر تا آخر عمر مبارک،
هر روز به هنگام نمازها بر در خانه دخترش زهرا(ع) حاضر می شود و ضمن سلام بر
اهل بزرگوار آن خانه محقر و گلی، آنان را به اقامه نماز فرا می خواند و در
تربیت زاهدانه آنان از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی ورزد؛ به گونه ای که کمترین
توجه آنها به مظاهر دنیای ناپایدار را برنمی تابد و وقتی در بازگشت از یکی از
سفرها، مطابق معمول در همان لحظه ورود به مدینه، به خانه پاره تنش زهرای
اطهر(ع) می رود و مشاهده می کند که دختر گرامی اش پرده ای رنگی بر در خانه
آویخته و دست بندی (احیاناً نقره ای) بر دست کرده، همین مقدار ناچیز از توجه به
زیبایی های ناپایدار در دنیا را برای آن بلندپروازان عرش نمی پسندد و به
گونه ای از خانه پاره تنش خارج می شود که او بر
ناخشنودی پدر آگاهی یافته و برای جلب رضایت پدر و خدای پدر،
بسرعت پرده و دست بند، برگرفته و به محضر ایشان می فرستد تا در راه خدا صدقه
دهد و با این پیام رضایتمندانه پدر، قلبش اطمینان می یابد.
«پدرش فدای او باد، آنچه باید بکند کرد. دنیا برای محمد و
آل محمد(ص) نیست.»
و روزی دید که دختر بزرگوارش با یک دست، دستاس را می چرخاند و با دست دیگر
فرزند را گرفته و شیر می دهد، خطاب به او فرمود دخترم تلخی دنیا را بچش تا در
آخرت شیرین کام باشی.»
و باز در تداوم اینگونه تربیت الهی، وقتی دختر بزرگوارش با علی بن ابی طالب(ع)
ازدواج کرد و سختی های زندگی و اداره آن بر آن بانو اثر گذارد، به پیشنهاد
همسرش به محضر پدر شرفیاب شد، تا از ایشان خدمتگزاری برای کمک در کارهای خانه
طلب کند زیرا در همان ایام، اسیرانی به عنوان غنیمت جنگی برای رسول خدا(ص)
آورده بودند. حضرت زهرا(س) خدمت پدر مشرف شد ولی حیا مانع شد و نتوانست خواسته
خود را ابراز کند. پیامبر اکرم(ص) متوجه شد که دخترش تقاضایی داشت که مطرح
نکرد؛ از این رو روز بعد به خانه دختر گرامی اش رفت و از تقاضایش پرسش نمود و
حضرت نیز خواسته خود را عرض کرد. پیامبر مکرّم به جای بخشیدن کنیزی به آن حضرت،
تسبیحات معروف به تسبیحات فاطمه زهرا(س) را به او تعلیم داد و او را با یاد خدا
از خدمتگزار بی نیاز کرد.
با این همه توجه به زندگی ساده و تربیت زاهدانه فاطمه زهرا(ع) شاهد بخشش هایی
از جانب پیامبر(ص) به ایشان هستیم که بسیار بیشتر از برآورده شدن حاجت مادی وی
در حد متعارف است از جمله:
۱ـ در سال سوم هجری، مشرکان قریش برای جنگ با مسلمانان، با
سپاهی گران به طرف مدینه حرکت کردند و مسلمانان برای دفاع از شهر خارج شدند.
یهود مدینه بنا بر پیمانی که با رسول خدا(ص) در سال اول هجرت بسته بودند، موظف
به پشتیبانی از مسلمانان در برابر هجوم دشمنان بودند. یکی از عالمان و توانگران
و بزرگان یهود به نام «مُخیریق» در جمع مشورتی یهود برخاست و گفت:
ای گروه یهود، می دانید که وظیفه شما یاری محمد(ص) است (هم
از این جهت که پیامبر خداست و هم از این جهت که با شما پیمان بسته است.)
آنان گفتند: امروز شنبه است! (و در روز شنبه که روز تعطیل
یهودیان است هیچ اقدامی جایز نیست) مخیریق در جوابشان گفت: «شنبه بودن بهانه
دفاع نکردن از حق نیست»، آنگاه شمشیر و وسایل جنگ برگرفت و برای کمک به رسول
خدا(ص) از خانه خارج و به سپاه اسلام ملحق شد، افزون بر این او در جمع مسلمانان
نیز اعلام کرد: «اگر من کشته شدم، اموال من همگی از آن رسول خداست که هرگونه
خواست در آن دخل و تصرف کند.»آنگاه جنگید تا به شهادت رسید.
از جمله اموال مخیریق که براساس وصیت او پس از شهادتش در اختیار پیغمبر اکرم(ص)
قرار گرفت، هفت باغ حصاردار نخل بود که به بوستان های هفتگانه معروف بودند به
نام های: «صافیه، برقه، دلال، مِیثَب، حُسنی، اعراف و مِشربُه ام ابراهیم» و
رسول خدا(ص) این هفت باغ را که اموال قابل ملاحظه ای بودند، در سال هفتم هجری
به دخترش زهرای مرضیه بخشید.
۲ـ مورد دیگری که حضرت رسول خدا(ص) به دخترش بخشید و این بخشش بسیار بیشتر و
مهم تر از هفت باغ مخیریق بود، فدک می باشد. فدک، نام سرزمینی حاصلخیز، خوش آب
و هوا و آباد در شمال مدینه به فاصله ۱۴۰ کیلومتری می باشد. این سرزمین حاصلخیز
که با خیبر ۹۰ کیلومتر فاصله دارد از مناطق یهودی نشین حجاز بوده است.
تاریخچه فدک قبل از اسلام
جریان یهودی نشین شدن خیبر، فدک و اطراف مدینه بنا بر روایت
امام صادق(ع) به شرح زیر است:
یهودیان در کتب خود خوانده بودند که محمد(ص) رسول خداست و
محل هجرتش ما بین دو کوه عیر و احد است؛ پس از بلاد خود (در شام و فلسطین) هجرت
کردند تا آن محل را پیدا کنند (و در آن ساکن شوند تا هنگام ظهور رسول خدا(ص)
اولین ایمان آورندگان به آن حضرت باشند). در مسیر خود به کوهی رسیدند که آن را
حدّاد می گفتند. با خود زمزمه کردند: «لابد این همان احد است!» چون «حدّاد» و
«احد» یکی است پس پیرامون آن کوه متفرّق شدند. بعضی از آنان در تیماء (بین خیبر
و مدینه) و بعضی دیگر در خیبر و بعضی در فدک منزل گرفتند. این بود تا وقتی که
بعضی از یهودیان تیماء هوس کردند به دیدن بعضی از برادران خود بروند. در این
بین مردی اعرابی از قبیله «قیس» می گذشت، شتران او را کرایه کردند. او گفت: من
شما را از ما بین «عیر» و «احد» می برم. گفتند: هر وقت به آن محل رسیدی، به ما
اطلاع بده.
آن مرد اعرابی همچنان می رفت تا به وسط اراضی مدینه رسید و
رو کرد به یهودیان و گفت: این کوه «عیر» است و این هم کوه «احد»؛ پس یهودیان
پیاده شدند و به او گفتند: ما به آرزویمان رسیدیم و دیگر کاری به شتران تو
نداریم. تو می توانی هر جا می خواهی بروی ما در همین جا می مانیم. پس نامه ای
به برادران خود که در خیبر و فدک منزل گرفته بودند، نوشتند که ما به آن نقطه ای
که ما بین عیر و احد است، رسیده ایم، شما هم نزد ما بیایید. یهودیان خیبر و فدک
نوشتند: ما در اینجا خانه ساخته ایم و آب و ملک و اموالی به دست آورده ایم.
نمی توانیم اینها را رها نموده نزد شما بیاییم ولی هر وقت آن پیامبر موعود
مبعوث شد، به شتاب نزد شما خواهیم آمد. یهودیان تیمایی بین احد و عیر منزل
گزیدند و اموال بسیار کسب کردند. تُبَّع، از بسیاری مال آنان خبردار شد و به
جنگ آنان برخاست و آنان را در قلعه هایشان محاصره کرد و در آخر بدانان امان داد
و اعلام کرد چون محاصره شما مدت زیادی طول کشید، تصمیم دارم در همین جا بمانم.
آنان گفتند: اینجا محل هجرت پیامبر موعود خواهد بود نه محل سکونت تو! تبّع، هم
گفت: حال که چنین است پس من از خویشاوندانم کسانی را در اینجا می گذارم تا وقتی
او مبعوث شد، یاری اش کنند و اوس و خزرج را در مدینه منزل
داد. بعدها که این دو قبیله قدرت گرفتند، با یهودیان درگیر
و اموال آنان را مصادره می کردند و یهودیان نیز خط و نشان می کشیدند که به زودی
پیامبر موعود ظهور می کند و به کمک او، شما را از سرزمین مان اخراج خواهیم کرد.
وقتی رسول خدا(ص) مبعوث شد، همین عرب های اوس و خزرج که
وعده ظهور ایشان را از یهود شنیده بودند، با توجه به علاماتی که یهود داده
بودند، ایشان را شناختند و بسرعت به ایشان ایمان آوردند و حضرتش را به مدینه
دعوت کردند و وقتی آن حضرت به مدینه هجرت کرد، یهودیان با وجودی که ایشان را
می شناختند و بر نبوتش یقین داشتند ولی تعصّب و حسادت به آنان اجازه ایمان
آوردن نداد.
قرآن در آیه زیر به همین جریان اشاره می کند:
«و لمّا جاءهم کتاب من عندالله مصدّق لما معهم و کانوا من
قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلمّا جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنه اللّه علی
الکافرین؛
و هنگامی که کتابی از نزد خدا آمد که کتاب آنان را تصدیق می کرد و قبل از آن
علیه کفار آرزوی آمدنش را می کردند، تکذیبش کردند و با اینکه آن را می شناختند
بدان کفر ورزیدند و لعنت خدا بر کافران باد.
فی ء و خالصه پیامبر(ص)
متأسفانه یهود حجاز روی همین حسادت و تعصّب، نتوانستند
پیشگامی اوس و خزرج را در ایمان آوردن بر خود، ببینند و لذا به نبوت رسول
خدا(ص) ایمان نیاوردند. آنان گرچه در ابتدای هجرت با رسول خدا(ص) بر همکاری
پیمان بستند ولی گروه گروه پیمان شکستند. یهود بنی قینقاع بعد از جنگ بدر و
یهود بنی نضیر بعد از جنگ احد پیمان شکستند. و رسول خدا آن دو گروه را از مدینه
اخراج کرد و اموال شان را بعد از برداشتن خُمس آن، بین مسلمانان تقسیم کرد،
زیرا با رسول خدا(ص) به حالت جنگ درآمدند و بعد تسلیم شدند و اموال شان حکم
غنیمت را داشت.
گروهی از بنی نضیر به خیبر رفتند و در آنجا کانون توطئه
علیه مسلمانان را ایجاد کردند.
بنی قریظه، آخرین گروه یهود ساکن مدینه بود که به تحریک
سران بنی نضیر در سال پنجم هجری پیمان شکستند و درصدد یاری احزاب و مشرکان علیه
مسلمانان برآمدند. بعد از پیروزی مسلمانان در جنگ خندق و شکست احزاب، پیامبر
آنان را محاصره کرد و به تسلیم واداشت و به کیفر رساند و بدین گونه یهودیان از
مدینه کنده شدند ولی کانون توطئه در خیبر فعال بود.
بعد از صلح حدیبیه در سال ششم هجری و آسوده شدن خیال
مسلمانان از طرف مشرکان قریش، پیامبر درصدد ریشه کن کردن کانون توطئه خیبر و
دیگر یهودیان برآمد و به سوی خیبر لشکر کشید. همزمان گروهی را نیز به سوی اهل
فدک فرستاد و آنان را به مصالحه دعوت کرد ولی آنان نپذیرفتند و فرستادگان رسول
خدا(ص) بازگشتند، با فتح خیبر و ظهور قدرتمندی مسلمانان، اهل فدک تصمیم به
مصالحه و تسلیم گرفتند و به رسول خدا(ص) پیشنهاد دادند که به آنان اجازه ماندن
و کار در فدک داده و نصف محصول فدک دستمزد آنان باشد، و هر وقت رسول خدا خواست
آنان را از آنجا خارج کند (همان قراردادی که با اهل خیبر بسته شده بود) رسول
خدا قبول کرد و چون این سرزمین بدون جنگ و لشکرکشی تسلیم رسول خدا(ص) شد، به
حکم قرآن «فی ء» و خالصه رسول خدا(ص) گشت:
«و ما افاء اللّه علی رسوله منهم فما او جفتم علیه من خیل
و لارکاب ولکن اللّه یسلطّ رسله علی من یشاء والله علی کل شی ءٍ قدیر ما
افاءاللّه علی رسوله من اهل القری فِللّه و للرسول ولذی القربی و الیتامی و
المساکین و ابن السبیل؛
آنچه خدا از دارائی شان به پیامبر خود غنیمت داد، آن نبود که شما بر آن تاخته
باشید بلکه خدا پیامبرش را بر هر که بخواهد مسلّط می سازد و خدا بر هر چیزی
قادر است. آن غنیمتی که خدا از مردم نصیب پیامبرش کرده است از آنِ خداست و
پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و مسافران در راه مانده.»
با نزول آیه «و آتِ ذاالقربی حقّه و المسکین و ابن السبیل
…» پیامبر(ص) دختر خود فاطمه زهرا(س) را فراخواند و فدک را به ایشان واگذار
کرد.
این همه بخشش چرا؟
گفتیم که حضرت پیامبر(ص) از ابتدای زندگی بر زهد اصرار
می ورزید و نسبت به تربیت زاهدانه دختر خویش و پسرعمویش – که به شرافت دامادی
ایشان نیز مفتخر شده بود؛ عنایت خاص داشت، اما در سال های آخر عمر، اموال و
بخصوص مزرعه های بسیار ارزشمندی از نظر مادی، به دخترش بخشید که قطعا فقط اداره
زندگی آبرومندانه آن حضرت و بچه هایش مدنظر پیامبر نبود. حضرت علی(ع) و
فرزندانش مردان کار و تلاش بودند و پیامبر(ص) هم دوست نداشت که اصحاب و ذریه اش
به تنبلی و تن پروری عادت کنند و بدین جهت به کسانی که برای تأمین هزینه زندگی
خویش تلاش کنند، وعده ثواب مجاهدان در راه خدا داد و کسانی را که سربار جامعه
گردند، مورد لعن و نفرین خدا شمرد و این توصیه ها همه افراد از جمله ذریه خودش
را شامل می شد. بنابراین رسول خدا(ص) نمی خواست آنها در آسایش و رفاه باشند و
هزینه زندگی شان تضمین شده باشد. علاوه بر آن «خمس» هم برای اداره فقیران بنی
هاشم و مسکینان و یتیمان و در راه ماندگان بود، زیرا مطابق بیان رسول خدا، زکات
بر بنی هاشم حلال نبود و فقیران و یتیمان بنی هاشم سزاوار نبود با زکات اداره
گردند. بنابراین نسبت به ذریه فقیر و مسکین حضرت زهرا(س) هم با صدور دستور خمس،
چاره اندیش شده بود.
نکته آخر اینکه درآمد این مزرعه ها و زمین ها در آن زمان
رقم بسیار قابل توجهی بود. همان هفت باغِ مخیریق که به حضرت زهرا(س) بخشیده شده
بود، برای اداره چندین خانواده کافی بود ولی پیامبر بعد از صلح با اهالی فدک و
مالک شدن همه زمین و نصف محصول آن، همه آن را به حضرت زهرا(س) واگذار کرد با
اینکه درآمد فدک در آن زمان بسیار چشمگیر بود.
بنابراین فلسفه این بخشش را باید در غیر تأمین هزینه زندگی
خویشاوندان جست.
پیامبر(ص) مطابق دستور خدا از همان ابتدای بعثت و در اولین
اقدام عمومی که خویشاوندان خود را به دین اسلام دعوت کرد، اعلام فرمود که
علی(ع) خلیفه و جانشین اوست.
طبیعی بود که پیامبر(ص) در سال های آخر عمر تمهیداتی
بیندیشد تا جانشینی ایشان به امکانات مادی قابل اعتنایی دسترسی داشته باشد و
بتواند برنامه های لازم برای اداره جامعه را سرو سامان دهد. از طرف دیگر، حضرت
زهرا(س) به عنوان دختر پیامبر(ص) و محبوب ایشان و به عنوان همسر امام علی(ع) و
همسر جانشین پیامبر(ص) بعد از ایشان مورد توجه عموم قرار می گرفت و بار اصلی
دفاع از امامت و ولایت بر دوش آن بزرگوار بود. پیش بینی می شد که افراد زیادی
در مدینه و اطراف آن و مناطق دور دست، به جرم علاقه به اهل بیت(ع) و حمایت از
امامت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) مورد بی مهری حاکمان قرار گیرند و از بهره مندی
از کمک های عمومی که به همه مسلمانان می شد، محروم شوند و یا از خانه و کاشانه
خویش رانده شده و به تبعید فرستاده شوند، مسلم حمایت و دستگیری از اینان که کم
هم نبودند، یک نهاد مالی و درآمد مهمی را نیاز داشت.
افزون براین، نیازمندان بسیاری به ایشان متوسل می شدند و از
این خانواده محترم رفع نیاز خود را می خواستند و شایسته نبود که ناامید از در
خانه آنان بازگردند. درآمد طبیعی این خانواده گرامی نیز کفاف چنین هزینه هایی
گزافی را نمی داد پس لازم بود منابع مادی قابل اعتنایی در اختیار آنان باشد تا
آنان به عنوان سرپرستان آن منابع مالی، درآمد آن منابع را در موارد مذکور صرف
کنند و امید مسلمانان از خانواده پیامبراکرم(ص) ناامید نگردد و مداف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 