پاورپوینت کامل جنگ خاتمه یافته ولی مبارزه پایان نخواهد یافت ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جنگ خاتمه یافته ولی مبارزه پایان نخواهد یافت ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جنگ خاتمه یافته ولی مبارزه پایان نخواهد یافت ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جنگ خاتمه یافته ولی مبارزه پایان نخواهد یافت ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۲

به مناسبت هشتم تیرماه روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکربی

هشت سال جنگ پایان یافت ولی خاطر آن از یاد کسی نرفت، مخصوصاً جانبازان و بالاخص جانبازان شیمیایی که ناجوانمردانه حملات شیمیایی دشمن بر سر آنان باریدن گرفت و در این میان زنان چه خاموش شیمیایی بودن را پذیرفتند و دم نزدند.

صحنه ۱: داخل چادر امداد، نزدیکترین مقر تا خط مقدم

پاسداران ایرانی دور مجروح حلقه زده اند. دو لوله از میان سینه او گذشته است، شاید برای تخلیه آب ریه، یک نفر شیشه سُرم را در دست گرفته است، مجروح از حال رفته است. نیروی ایرانی به صورت او میزند.

– اسمت چیه برادر؟… اسمت چیه؟

چشمان مجروح لحظهای باز میشود و دوباره روی هم میافتد، نیروها سردرگم و پریشان هستند؟ از خود میپرسند: «چرا این طوری شد؟»

صحنه ۲: جاده خاکی در جبهه

نیروها سرخوش و شاد به لندروری که از کنارشان میگذرد دست تکان میدهند. همه در دست اسلحه دارند و به سوی افق در حرکت هستند. ثانیهای بعد هواپیماها در اوج دیده میشوند. در میان خط و لولهای میافتد همه سنگر میگیرند در پناه خاکریزهای کنار جاده. اما چشم برنمیدارند از هواپیماها. هواپیماها دور میشوند. سرها کمی بلند میشود. ابر سفید و زردی آسمان را میپوشاند. یکی در میان صداها بلند میشود: شیمیایی است، ماسکها را بزنید.

دوربین که جلوتر میرود همه رزمندگان ماسک سیاه خرطومدار را به صورت دارند.

صحنه ۳: خانهای در شهر

دور تا دور مردی که لولهای را از بینیاش گذرانده اند چهار نفر نشسته اند. زنی که به نظر همسرش میآید رویش را کیپ گرفته است و نگاه خسته اش بر مرد است و بچه ها پژمرده و ساکت زل زده اند به دوربین.

مرد دهانش را پاک میکند با دستمال یزدی در دست، کپسول اکسیژن آرم «بیمارستان ساسان» را دارد. تک سرفه امانش را بریده است دوربین می گردد; پیرمرد خسته روی تخت دراز کشیده است و میگوید: «ما زندگی عادی نداریم، اما هرچه خدا بخواهد همان میشود.»

دوربین دوباره میگردد; مرد ماسک اکسیژن را از صورت برمیدارد و میگوید: «ما نمیتوانیم بچه ها را ببریم پارک، فقط باید مدارا کنند با ما … » یکی از زنان میگوید: «شاید بروم به کشورهای غربی فقط برای درمان ولی فایدهای ندارد …» فیلم متوقف میشود.

صحنه ۴: اطاق اورژانس بیمارستان

میخواهد جلوی سرفهاش را بگیرد نمیتواند، سرنگ در دستش مانده است. مریض روی تخت دراز کشیده است برمیگردد و به خانم پرستار نگاه میکند. نمیداند بلند شود یا بخوابد … .

پرستار میگوید: «ببخشید!»

– سرما خوردهاید؟

– نه اثر شیمیایی است.

چشمان بیمار گرد میشود. – چه طور شیمیایی شدی؟ جبهه بودی؟ پرستار میگوید: «جبهه بودم در غرب، اما شیمیاییام مربوط به تهران است. مجروحان را که آوردند تهران در ورزشگاه آزادی، همه پرستارها آماده باش بودیم. هیچ کس نمیدانست چه شده است و چرا این طوری شده اند. حتی آن عدهای را که فرستاده بودند خارج از کشور، شهید میشدند.

تعدادی پزشک خارجی را آوردند ورزشگاه، ماسک و تجهیزات داشتند. به ما میگفتند تاولها را پاره کنید. ما هم قیچی میزدیم. بخاری از داخل آنها بیرون میآمد که ما استنشاق میکردیم. با دست لباس هایشان را در میآوردیم، در رختشویخانه قبل از استریل، خانمها امدادگر آنها را با دست میشستند.

ریه ما شیمیایی شده و دستهای آنها تاول زده!

مریض بلند شد و نگاهی کرد به کفشهای پرستار و گفت: «ببخشید چرا شما همیشه چکمه میپوشید تابستان به این گرمی؟»

پرستار گفت: «به خاطر استفاده از کورتن و داروهای مسکن پوکی استخوان گرفتهام، استخوان مچ پایم خرد شده است…»

صحنه پنجم: خانهای در شهر تهران

صدای زنگ تلفن به گوش میرسد; دستی گوشی تلفن را برمیدارد سلام و احوالپرسی که میکنند; صدا میگوید: «سابقهام را که میدانید; ۸ سال در مرکز درمانی در غرب بودم، پرستار، امدادگر، مسئول آموزشکده پرستاری کردستان مسئول گزینش خواهران پرستار و … اما باور کنید نمیتوانم مصاحبه کنم. چند تا کلمه که حرف میزنم صدایم میگیرد و به نفس تنگی میافتم و …».

صدایش آرامتر شده است، نفسهایش به شماره میافتد. میگوید: «ببخشید!».

گوشی تلفن را کنار میگذارد و ماسک اکسیژن را وصل میکند به صورتش. چند نفس بلند که میکشد دوباره گوشی تلفن را برمیدارد… .

– نمیدانم چند درصد هستم. اصلاً پیگیری نکردم … .

تلفن را قطع میکند. دوباره ماسک را روی صورتش میگذارد.

صحنه ششم: شهر

شهر آرام نبود. شلوغ هم نبود. صدای بازی بچه ها از خیابان میآمد. گل کوچک بازی میکردند، نه پرصدا، نه بیصدا. مثل همیشه، گهگاه پنجرهای باز میشد و هشداری میداد.

یک شنبه روزی بود. آفتاب گرم تیرماه روی شهر پهن شده بود. ساعت چهار و ربع بعد از ظهر بود. رخوت گرما در جان مردم نشسته بود که هواپیماها پیدا شدند.

شهر بمباران که شد، مردم از پناهگاه ها بیرون آمدند. هجوم آوردند به سوی مناطق بمباران شده و لحظهای بعد همه خوشحال، بمباران شهیدی نداشت، نه زخمی داشتند و نه شهید. خوشحال شدند و خندیدند.

لحظهای گذشت یا شاید دقیقهای که متوجه بوی سیر گندیده در شهر شدند و گنجشکهایی که از درختان میافتادند و… .

کودکان بالا آوردند، بدنها به خارش افتاد، بدنها تاول زد، صورتها سوخت و… .

* *

این اولین بار نبود که از بمبهای شیمیایی استفاده میشد. اول بار روز ۲۲ آوریل ۱۹۱۵ بود. نیروهای آلمانی بمبهای خود را بر سر پنج هزار سرباز جبهه متفقین ریختند. نتیجه ۱۵ هزار مصدوم بود و کشته هایی با پوست تاول زده در شهر ایپر بلژیک.

تجربه بعدی در حمله ایتالیا بود به حبشه. کودکانی که مانند برگ درختان پائیزی روی زمین میافتادند. آنچنان که سیاستمداران را مجبور کردند فکری کنند. سال ۱۹۲۵ پروتکل ژنو را نوشتند تا عوامل سمی و خفهکننده را در جنگها استفاده نکنند. دوازده کشور آن را امضا کردند از جمله عراق.

تهاجم عراق که شروع شد استفاده از عوامل شیمیایی بسیار محدود استفادهمیشد اما در سال ۱۳۶۲ در پیرانشهر و پنجوین سلاحهای شیمیایی به صورت مستقیم و کامل مورد استفاده قرار گرفت.

به دلیل اعتراض برخی کشورهای اروپایی; به استفاده علنی از این عوامل، عراق موقتاً استفاده از این سلاحها را کنار گذاشت. اما در سال ۱۳۶۴ رزمندگان ایرانی با عملیات گسترده خود توانستند شهر «فاو» را تصرف کنند. رژیم عراق گستردهترین حمله شیمیایی را انجام داد. پس از اعزام مجروحین شیمیایی به کشورهای اروپایی، سکوت کشورهای اروپایی، عزم عراق را بر روند استفاده از سلاحهای شیمیایی جزمتر ساخت. به طوری که پس از عملیات والفجر ۸، نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که در بیمارستانهای عقبه ایران هیچ جای خالی وجود نداشت. هفت هزار گلوله توپو خمپاره زمینهای ایران را شخمزد.

یک بار، در ظرف دو روز هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریخته شد. سردشت (هشتم تیر ۱۳۶۶) و حلبچه (۲۵ اسفند ۱۳۶۶) غیر انسانیترین حملات شیمیایی به مردم صورت گرفت.

مردم ناآشنا به حمله شیمیایی ناجوانمردانه مورد تهاجم قرار گرفتند. وسعت حملات به قدری بود که حتی مطبوعات خارجی نیز نتوانستند سکوت کنند. بعد از بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی در جریان جنگ جهانی دوم، نام «سردشت» به عنوان شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی به ثبت رسید. بسیاری از شهرها و روستاهای ایران از جمله مریوان، قلعهجی، کلال و … مورد تهاجم قرار گرفت.

اما داستان حلبچه از آن جهت که مردم آن عراقی بودند و توسط رژیم عراق مورد حمله قرار گرفتند در اثبات دیکتاتوری صدام بسیار مهم بود. ۵۰ فروند هواپیما، هرکدام چهار بمب ۵۰۰ کیلویی را حمل کردند. رفت و آمد هواپیماها در آسمان حلبچه امری عادی بود. مردم بارها شاهد پرواز هواپیماهای عراقی به سمت خاک ایران بودند. اما آن روز هواپیماها با یک گردش به سمت جن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.