پاورپوینت کامل تا من باشم فضولی نکنم ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تا من باشم فضولی نکنم ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تا من باشم فضولی نکنم ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تا من باشم فضولی نکنم ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۴
با سلام و عرض حالتان چطور است خدمت خواهرم و همسر خواهر و فک و فامیلش که حتما نامه را می خوانند تا از کارهای عروس شان سر در بیاورند! حال همگی تان خوب است، خیلی خوشحال هستید که نامه مرا می خوانید نامه یک دانشجوی با ادب و با فرهنگ و فرهیخته را؟ حتما خیلی هم خوشحال هستید که با خانواده ما وصلت کرده اید؟ به هر حال امیدوارم خواهر خوب همسر دوست من خوشحالی تان را به بدحالی مبدل نکند و همچنان شاد باشید.
خوب بپردازیم به احوالپرسی از خواهر خوب متأهل مان منیره خانم! حال خودت چطور است؟ حال همسرتان چطور؟ هنوز هم ساعت دوازده ظهر سرکار می رود و یک بعد از ظهر برمی گردد؟ خسته نشود بیچاره از این همه فعالیت شبانه روزی! کمی ایشان را تقویت بنما تا خستگی و فرسودگی در ایشان اثر نکند، البته من هم اگر جای ایشان بودم غیر از این نمی شدم، تا ظهر باید کمی از خرابکاری های تو را مرتب می کردم، و صبحانه و نهار تدارک می دیدم و بعد سری به کارم می زدم و سریع هم برمی گشتم تا اوضاع خراب تر نشود البته خداوند جیب پر برکت پدر شوهر را نگه دارد که واقعا به انسان آرامش می بخشد. به هر حال سلام گرم من را به همسرتان برسان و بگو فقط شخص من است که او را درک می کند و می فهمد چه می کشد!
از خانواده تنهای خودمان چه خبر؟ اصلاً خبری داری یا مثل مهمان می آیی و می روی؟ شنیده ام مامان جان چند روز پیش از شما دعوت کرده اند تا خانه تکانی خانه را با هم انجام بدهید. من که سال پیش هنگام خانه تکانی وقتی جنابعالی غر می زدید که نمی توانم گردگیری کنم گفتم اگر فکر کردی با شوهر کردن از شر گردگیری خانه پدری راحت خواهید شد بدجور اشتباه کرده اید. حالا بگذریم دعوت شان را پذیرفتید و تشریف فرما شدید؟ امیدوارم از زیر بار تکاندن خانه فرار نکنید چرا که مامان جان بدجوری ناراحت خواهد شد و احتمالاً عیدی چرب و چیلی شما و همسرتان را خشک و خالی خواهد کرد.
از برادر یکی و یکدانه مان که بعد از رفتن شما و من بیشتر موقعیتش دردانه شده چه خبر؟ درس می خواند یا هنوز با رایانه اش سروکله می زند و سعی می کند بهترین و جدیدترین بازی ها را نصب کند؟ من که به مامان جان و آقاجون گفته ام خیلی لی لی به لالای این عتیقه مذکر نگذارید، اگر فکر کرده اید خبری است، اشتباه می کنید در این روزهای سخت زندگی، پسرها بیشتر از دخترها دردسر دارند و شاهد این حرفم قضیه ای است که در نامه ام برایت شرح خواهم داد. راستی اسم آقاجون را آوردم یادم آمد که هیچ احوالی از او نپرسیده ام، هنوز هم سخت مشغول کار و تهیه قسط های جهیزیه شماست؟ لابد با این احوالات از شوهر دادن من به کلی منصرف شده و یا احتمالاً شرط ازدواج مرا نخریدن جهیزیه می گذارد؟ چه کنم همیشه این منم که باید فدای شما شوم، امیدوارم جبران کنید.
اوضاع من هم بد نیست فعلاً مشغول به درس های ترم جدید هستم و تصمیم کبرا گرفته ام که از همین ابتدا درس ها را خوب بخوانم تا مثل ترم پیش یا ترم های پیش دچار مشکلات عدیده نشوم. موقع امتحانات آنقدر به من سخت گذشت که نمی دانم چطور از آن همه مصیبت سخن به زبان بیاورم، همین شد که نتوانستم نامه ای برایت نوشته و دلت را خشنود کنم. تازه نزدیک بود این ماه هم نتوانم نامه ای نوشته و بفرستم چرا که بسیار بسیار سرم شلوغ بود و کار مهمی داشتم اما خوب دلم نیامد مثل همیشه تو را از جریانات با خبر نکنم مخصوصا اینکه قضیه این نامه ام مربوط می شد به امر مقدس و جالب ازدواج که می دانم تو به آن بسیار علاقه داری. بله در این ماه ضمن انجام خوابگاه تکانی یکی از هم خوابگاهی هایم را تقریبا مزدوج کردیم تا از نگون بختی های مجردی رها شده و دچار دردسرهای متأهلی شود البته فکر نکنی جریان به این سادگی ها بود، خیر! امر خیر دردسرها و مشکلات مخصوص به خودش را دارد که البته توانستم تجربه ای در این زمینه کسب کرده و در آینده به کار ببندم.
القصه! با بچه های خوابگاه تصمیم گرفتیم که از نخستین روزهای اسفند مشغول به تمیز کردن خوابگاه شویم تا هم مکان زندگی مان تمیز و پاکیزه شود و هم به خاله صدیقه خدمتکار خوابگاه کمکی کرده باشیم، از جمله شستن آشپزخانه، گردگیری پرده ها و دیوارها، شستشوی حمام و دستشویی البته نظافت هر طبقه مربوط به ساکنین آن طبقه بود و در هر طبقه مسئولی هم ناظر کیفی کارها بود در طبقه ما بنده به عنوان ناظر انتخاب شدم چرا که بهتر از من کسی نبود! ضمنا این من بودم که چنین پیشنهاد همه جانبه ای داده بودم، گرچه بچه ها خیلی همراهی نمی کردند و به حرف هایم گوش نمی دادند و در آخر مجبور شدم حمام و دستشویی را خودم تمیز کنم اما به هر حال همه فهمیده بودند که از لحاظ مسئولین امور خوابگاهها مدیریت خوبی دارم. بگذریم، در حین تمیز کردن حمام به این نتیجه رسیدم که باید به زودی کاشی های حمام عوض شود چرا که بسیار فرسوده شده بود و بعضی از آنها اقدام به افتادن کرده بودند. البته حمام به این وضعیت نماند و بعد از شستشوی کامل و جامع من که با آب جوش صورت می گرفت به علت چسباندن کاشی ها با چسب و وارفتن شان بعد از شستشو، همه آنها اقدام به ریختن کردند و فقط چند تا از کاشی ها موقعیت شان را حفظ کرده بودند. این خبر را یکی از بچه ها که برای استحمام بعد از گردگیری رفته بود به من رساند و حسابی هم مورد ترس و لرز قرار گرفتم چرا که گمان می کردم مثل سال پیش که غرامت پرده اتاق و روتختی ها که در جریان خوابگاه تکانی توسط باد به مسافرت رفته یا با آتش بخاری سوخته بودند را پرداخته بودم، دوباره باید سر کیسه را شل کنم. اما همه دوستان خوابگاهیم شهادت دادند که اوضاع حمام بسیار بسیار خراب بوده و ربطی به شخص شخیص بنده نداشته است خلاصه این حقایق دانشجویی را در اتاق امور دانشجویی عنوان می کردیم و می خواستیم به دادمان برسند، که در همین لحظه هم یکی از اساتید به ما پیوست و ضمن گوش فرا دادن به درد دل های ما گفت: «مشکلی نیست من یک کاشیکار آشنا سراغ دارم فعلاً می گم بیاد کار شما رو را بندازه تا بعد از دانشگاه پولشو بگیره!» با این حرف هم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 