پاورپوینت کامل عشق آسمانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عشق آسمانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عشق آسمانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عشق آسمانی ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۰۰
به مناسبت سالروز ازدواج پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(ص) در دهم ربیع الاول سال ۲۵ عام الفیل
… مسجدالحرام، آن روز نظاره گر و پذیرای گروه گروه زنان سرشناس قریش بود که طبق یک سنت قدیمی، برای شرکت در جشن بزرگ گرد هم آمده و به شادی می پرداختند.
خدیجه نیز، که از ثروتمندترین و معروف ترین این زنان بود با همراهان خود وارد شد. همه در جایگاههای خود قرار گرفته و به اجرای برنامه مخصوص سرگرم بودند که ناگهان مردی یهودی با سرو وضعی آشفته در میان آنان ظاهر شد و با صدایی بلند گفت:
«ای زنان قریش به زودی در میان شما پیامبری به رسالت مبعوث خواهد شد. پس هر یک از شما که می تواند همچون زمینی در زیر پای او باشد که گام بر آن نهد، حتما چنین کند.(۱)»
اگر چه گستاخی این مرد یهودی، با عکس العمل شدید روبه رو شد و با سنگباران او را از مجلس خود راندند. اما سخنان او چون بارقه ای از نور بر دل و جان خدیجه نشست و بعدها به عشقی آسمانی بدل گشت.
ـ پیامبر خدا …؟ مردی از قریش؟ مکه؟ او کیست؟ چگونه می توان او را یافت؟
«… خدیجه دختر خویلد، از خانواده های اصیل و از اشراف مکه بود. در جوانی با وجود خواستگاران بسیار او را به عقد «عتیق بن عائد مخزومی» در آوردند، ولی چند صباحی از این ازدواج نگذشته بود که عتیق از دنیا رفت. شوهر دوم او «ابوهاله بن منذراسدی» بود که از او دختری به نام «هند» پیدا کرد و بدین جهت او را «ام هند» نیز می نامیدند. اما ابوهاله نیز پس از چند سال از دنیا رفت و خدیجه سال های زیادی از جوانی خود را به تنهایی سپری کرد، و با ثروتی که از پدر و شوهرانش برای او مانده بود به تجارت روی آورد. برنامه خاص تجاری او چنین بود که مردان را برای حمل و نقل مال التجاره خود بکار می گرفت و آنان را در سود معاملات خود نیز شریک می ساخت و انگیزه تلاش بیشتر را در آنان به وجود می آورد. و از این راه با رفت و آمد کاروان های تجاری از مکه به شام و یمن و … اموال بسیاری کسب کرد.(۲)»
در محیط اجتماعی و فضای کفرآمیز و شرک آلود آن روز جزیره العرب، خدیجه بانویی حنیف و یکتاپرست بود و هرگز به شرک و بت پرستی آلوده نشد. او برخلاف بسیاری از زراندوزان و ثروتمندان، از جود
و بخشش بی نظیری برخوردار بود و پیوسته از بینوایان خصوصا ایتام، سرپرستی می کرد و خانواده های بی بضاعت را تحت حمایت خویش قرار می داد.
تا آنجا که او را «ام الصعالیک» مادر فقیران و بیچارگان و یا »ام الایتام» مادر یتیمان می خواندند. او نزدیک به چهل سال داشت که در اوج شهرت و ثروت با کوله باری از خاطرات دو ازدواج ناموفق و عبور از سال های جوانی در تنهایی چندان تمایلی به مردان از خود نشان نمی داد. اما ظهور پیامبری از قریش، مرد خدا در مکه! داستان دیگری بود، گویی نیروی الهی و عشقی آسمانی از درون او را به سوی آن گمشده ای که از زبان آن یهود و یا دیگر بزرگان مسیحی شنیده بود می کشید و هر روز مصمم تر و مشتاق تر در دل آرزوی دیدار او را داشت …
… آن روزها در مکه جنب و جوش تازه ای بود، کاروانی تجاری برای حرکت به سوی شام حاضر می شد و خانه خدیجه پر رفت و آمدتر از همیشه پذیرای میهمانان بسیار بود. ابوطالب نیز همراه جوانی برازنده به خانه خدیجه آمد تا فرزند برادر را به خدیجه معرفی کند و با مال التجاره او همراه کاروان به سفر شام رود. ابوطالب سخن آغاز کرد که:
«پسر برادرم … محمد امین(ص) …»
ناگهان نوری درخشیدن گرفت خدیجه جز نور نمی دید و سخنان ابوطالب بریده بریده می شنید طوفان آغاز شده بود و خدیجه سر از پا نمی شناخت. بلافاصله با درخواست ابوطالب موافقت کرد و از محمدامین(ص) خواست که برای سفر حاضر شود. غلام مخصوص خود «میسره» را نیز همراه او کرد و از میسره خواست تا همه جا مراقب او باشد و از او فرمانبرداری کند.
… صدای زنگ شتران هر لحظه دورتر و ملایم تر می شد. اگر چه این زنگ پیوسته برای خدیجه سودبخش بود، اما این بار غمی بزرگ از دوری و انتظار بر دل او می نشاند و آرام جان به همراه می برد.
کاروان با همراهی وجود نازنین محمدامین(ص) در نهایت آ رامش و سلامت می رفت تا در نزدیکی شام از کنار صومعه ای عبور کرد، و محمدامین(ص) فرود آمده و در زیر درختی نشست. در آن صومعه راهبی به نام نسطورا ساکن بود. نسطورا از بالای صومعه قطعه ابری را مشاهده کرد که بالای سر کاروانیان سایه افکنده و همچنان پیش می رفت تا بالای سر آن درخت ایستاد. نسطورا به سرعت خود را به کاروانیان رساند و نشانی جوانی را که زیر درخت نشسته بود از میسره گرفت و میسره گفت: «او جوانی از جوانان قریش و اهل مکه است.» نسطورا سوگند یاد کرد که جز پیامبر خدا کسی در زیر این درخت فرود نیاید؛ و سفارش او را به میسره و کاروانیان کرد. مدت ها گذشت و کاروان با سود فراوان به سوی مکه باز می گشت، در نزدیکی شهر، میسره از محمدامین(ص) خواست که زودتر خود را به خدیجه برساند و گزارش سفر و سود کلان را به او اعلام کند. نزدیک ظهر بود، هوای تفتیده و آفتاب سوزان مکه، همه را به خانه ها کشانده بود، خدیجه در غرفه ای از خانه خود چشم به کوچه های خلوت و خاکی دوخته بود و انتظار می کشید. چه انتظار جانکاهی … ناگهان از دور گرد و غباری توجه او را به خود جلب کرد، سواری به سرعت به سوی خانه او می آمد و لکه ابری نیز دقی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 