پاورپوینت کامل از هاجر تا آمنه ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از هاجر تا آمنه ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از هاجر تا آمنه ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از هاجر تا آمنه ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۲

شکوه پایداری

به گواه تاریخ هرگاه خداوند اراده کرده شخصیت بزرگی را راهنما و مقتدای بندگان خویش قرار دهد و از این طریق آنان را از تیرگی جهل و گمراهی نجات دهد او را در دامنی قرار داده که از بهترین های روزگار و جامع صفات انسانی و خصایل عالی بوده است. اگر به بررسی زندگی پیامبران الهی قبل از پیامبر اکرم(ص) بپردازیم به این نتیجه می رسیم که گوهره وجودی آن برگزیدگان الهی در دل شخصیت های پاک و مبرا از آلودگی ها و وابستگی های مادی و دنیایی متبلور شده و در سایه سار تربیت صحیح آنان که به مدد الهی قوام یافته به بار نشیند و هدف خلقتشان حاصل گردد. نکته قابل توجه در زندگی پیامبرانی چون ابراهیم که از صلب وی حضرت اسماعیل پا به عرصه گیتی نهاد و هاجر وظیفه همسری او و مادری فرزندش را داشت، همچنین مادر موسی(ع) و مریم مادر عیسی(ع) و نهایتا آمنه مادر حضرت محمد(ص)، این است که علاوه بر نقش مادری مسئولیت پدری را هم عهده دار بودند. زمانی که ابراهیم(ع) همراه همسرش «هاجر»هجرت به سوی مکه را برگزید، محله ها و آبادی های زیادی را پشت سر نهاد تا سرانجام خسته و منتظر به وادی بدون کشت و زرع، تفتیده از آفتاب رسید که در آن اثری از عمران و حیات به چشم نمی خورد. ابراهیم هاجر و اسماعیل را در این مکان که به گفته بعضی مورخان، تنها تپه سرخ رنگی به عنوان نشانه خانه خدا، دیده می شد با مقداری آذوقه تنها رها ساخت و از آنجا دور شد. وی در پاسخ همسرش که پرسید: آیا خدا به تو فرمان داده که من و کودکم را در این سرزمین قرار دهی؟ گفت: آری. هاجر که فرمان را از جانب پروردگارش دید، سر تسلیم فرود آورد. مهر سکوت بر لب نهاد و براین امر راضی شد. ابراهیم نگاه آخر را به همسر و فرزندش انداخت و با نگرانی چهره از آنان برگرفت و در دامنه تپه ای دور دست از نگاه هاجر و اسماعیل ناپدید گشت، او در دامنه ارتفاعات کوه «ذی طوبی» بازگشته و چون به کوه «کداء» رسید، صورت خویش را برگرداند و به دعا مشغول شد و گفت:

«ای پروردگار ما! برخی از فرزندانم را به وادیی بی هیچ کشته ای نزدیک خانه گرامی تو جای دادم. ای خداوند ما! تا نماز بگذارند. دل های مردمان را چنان کن که هوای آنها کند و از هر ثمره ای روزیشان ده، باشد که سپاس گذارند.»(۱)

هاجر در کنار اسماعیل که انس خاصی به او داشت زمان را پشت سر می نهاد، گرچه محنت تنهایی و هجرانش در نبود ابراهیم کم شده بود، اما با پایان یافتن آب و غذا افکار نگران کننده ای به سراغش آمد و تشنگی فرزندش او را برای یافتن آب به تکاپو انداخت و هروله کنان چندین بار کوه صفا و مروه را پیمود اما از تلاشش نتیجه ای نگرفت.

لحظات تلخ بی کسی و غربت جانش را می آزرد ولی به قضای الهی دلش قرص و محکم بود. در حالی که درونش از توکل و تسلیم موج می زد. به سوی طفلش آمد و احساس کرد به دلیل تشنگی زیاد اسماعیل لحظات آخر زندگی را سپری می کند پس نگاهش به رخساره او، گره خورد که ناگاه متوجه گردید زیرپای اسماعیل آب غلغل کنان بالا می آید و پاشنه پایش از آب خیس گشته و قطرات آن به اطراف می جهد. بنابراین با دقت نگریست که مبادا سرابی باشد اما اشتباه نمی کرد و درست می دید چشمه ای که به قدرت الهی در آن صحرای تفتیده می جوشید. مادر و فرزند را سیراب نمود و ابرهای یأس و دلهره که بر فراز آسمان زندگیش سایه افکنده بود با نسیم لطف الهی پراکنده گردید.(۲) بی شک پایداری و توکل این زن در مراحل بعدی و امتحانات الهی که پروردگار حضرت ابراهیم را بدان مبتلا ساخت نقش بسیار ارزنده ای داشت و هم پای پیامبر خدا چهره متعالی یک زن نمونه را به نمایش گذاشت.

الهامات غیبی

در قرآن کریم خداوند مادر موسی را حامی و سرپرست وی در لحظات حساس و خطرآفرین معرفی نموده و در چندین مرحله با الهامات غیبی وی را برای چنین مسئولیت خطیری مورد خطاب قرار داده است. در شبی فرعون، خواب وحشتناکی می بیند و از کاهنان و ساحران تعبیر آن را می جوید، آنها در پاسخ می گویند: در بنی اسرائیل نوزادی به دنیا می آید که بعدها تخت و پادشاهی را از تو می گیرد و برتو غالب می شود. فرعون مأموران حکومتی را موظف می کند تا مردها و زن ها را از هم جدا نموده تا نطفه ای منعقد نگردد، همچنین زنان قابله را در سراسر کشور جمع کرده و فرمان می دهد هر نوزاد پسری که به دنیا آمد او را بکشند، این روش سال ها به طول انجامید و چه بسا پدران و مادران زیادی که از ترس، نوزاد تازه متولدشده خود را به رود نیل انداختند تا از تعرض فرعونیان در امان باشند. تجسس نگهبانان فرعون پایان پذیر نبود و هر مکانی را که احتمال می دادند زنی باردار بوده و فرزندی به دنیا آورده می کاویدند. در چنین وضعیتی مادر موسی فرزندش را به دنیا آورد و مخفیانه مدتی از او مراقبت می نمود تا اینکه خداوند به وی وحی کرد «او را در صندوق بگذار و در دریا بینداز که باید دریا او را به ساحل افکند و آنکه دشمن من و دشمن اوست، او را بگیرد.»(۳)

وی فرمان الهی را پذیرفت و صندوقی تهیه نمود و فرزندش را در آن نهاد و به دریا انداخت، پس از آن افکار پریشان و دلهره آور وجودش را احاطه نمود که این چه کاری بود کردم و به دست خودم فرزندم را به امواج دریا سپردم، خداوند دل او را تسکین داد و قلبش را آرام کرد. قرآن در این باره می فرماید: «و مادر موسی را دل از صبر تهی گشت و اگر دلش را محکم نکرده بودیم که از ایمان آورندگان به وعده حق باشد، نزدیک بود که داستان او را آشکار سازد.»(۴)

در نهایت صندوقچه به حوالی کاخ فرعون رسید و وقتی جلادان قصد جانش نمودند آسیه همسر فرعون نزد شوهرش آمد و از او خواست که کودک را نگه دارد تا که مایه خوشحالی آن دو، گردد و به عنوان فرزندشان از او سرپرستی نمایند. لطف الهی شامل حال موسی گردید و مادرش به دربار فرعون آمد و با به آغوش کشیدن فرزندش او را شیر داد و زمینه رشد و نمو او را فراهم نمود تا که در آینده پرچم رسالت بزرگ هدایت مردم در آن عصر، به وی سپرده شود.

هدیه نورانی

مریم مادر عیسی(ع) زن پاکدامنی که خداوند او را برگزید و مقام مادری یکی از بزرگ ترین پیامبران الهی را به وی ارزانی داشت. قرآن می فرماید: «به یادآور زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از خویش بشارت می دهد که نامش «مسیح» عیسی بن مریم است که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است.»(۵) مریم در این راستا دشوارترین مراحل را تحمل نمود او که در بیت دیانت و تقوا به دنیا آمد و پدرش از بزرگان بنی اسرائیل بود وقتی از فرشته وحی، شنید که صاحب فرزندی خواهد شد سر به آسمان بلند کرد و گفت: چگونه برای من پسری است در حالی که بشری، به من دست نزده است و من طغیانگر نبوده و نیستم.(۶) نیک سیرتی چون مریم، در مقابل فرمان الهی تسلیم شد و دوره بارداری را با بیم و امید به پایان رسانید و در وقت زایمان در پی حمایت های الهی و بوجود آمدن امکانات لازم نوزادش را به دنیا آورد. مریم از تیرهای تهمت بنی اسرائیل، در امان نبود و زندگی سراسر عفت و پاکدامنیش به همراه معجزات آشکاری که مردم از طفلش می دیدند از بهتان و نیشخند مصون نماند تا که تصمیم گرفت همراه فرزندش برای نجات از مکر و حیله و آزار و اذیت قوم به مصر رود و مدتی در آنجا بماند و زمینه تعلیم و تربیت او را فراهم کند. مریم به زندگی همراه عیسی ادامه داد و به انتظار رسالت فرزندش همان وعده ای که خداوند در ابتدای امر او را از آن، آگاه کرده بود به سر می برد. تا که به گفته قرآن آیتی از آیات خدا گردید.(۷) و خداوند او را برگزید و پاک گردانید و بر زنان جهان برتری بخشید.(۸)

صدف گوهرپرور

در اواسط قرن ششم میلادی در منطقه مقدس مکه از خاندانی شریف که به خاطر انجام وظایف دینی به عظمت و جلالت زبانزد بودند، فرزندی به دنیا آمد که او را زهره و پدرش را ابوزهره نامیدند. آمنه مادر رسول خدا(ص) از این خاندان متولد شد. پدرش وهب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب و مادرش برّه دختر عبدالعزی بن عثمان بود. اجداد عبداللّه پدر رسول خدا(ص) با اجداد آمنه در عبدمناف به هم می رسند.(۹)

علمای شیعه و سنی به ایمان و فضیلت پدر و مادر و اجداد پیامبر(ص) اشاره کرده اند. از جمله شیخ عباس قمی می گوید: «باید دانست که پدر و مادر رسول خدا(ص) و اجداد ایشان تا آدم به شرک آلوده نبوده و همگی موحد بوده اند(۱۰) و بنابر فرمایش خود حضرت، ایشان از بهترین معادن از حیث اصل و طبع و بهترین کشتزارها از لحاظ روئیدن میان پدران و مادران بوجود آمد.»

با سیری در روایات و زیارت نامه ها، اجداد پیامبر که شامل پدر و مادرشان نیز می شود. با عناوینی چون «رحم مطهر»، «ارحام مطهرات» و «صلب ظاهر» و «الاصلاب الشامخه» توصیف گشته است. چنانچه بیان گردید. «آمنه از خاندان بنی زهره پا به دنیا نهاد و آنان از نخستین کسانی بودند که به جهت تعهد و انسان دوستی که داشتند در زمره قبایلی قرار گرفتند که در پیمان حلف الفضول با افرادی که قصد تعرض به اموال دیگران را داشتند به مبارزه برخاستند. و این همان پیمانی است که پیامبر خدا(ص) در حدود ۲۰ سال قبل از بعثت بدان فراخوانده شد و از آن استقبال کرد و این در حالی بود که در آن جلسه نیای پدری او بنی هاشم و مادریش بنی زهره نیز حضور داشتند. آن حضرت در این خصوص می فرماید: در خانه عبداللّه جدعان شاهد پیمانی بودم که دوست نمی دارم به جای آن شتران سرخ مو داشتم، اگر در اسلام دوباره به چنین پیمانی دعوت شوم اجابت می کنم.»(۱۱)

آمنه، از حیث اصالت پدر و مادر ممتاز و از برترین های عصر خویش به شمار می آمد، وی خصایل ارزنده ای را که از نیاکان با عظمت و مبرا از آلودگی ها به ارث برده بود به فرزندش عطا نمود و عزت و بزرگواری را در او چنان فراهم ساخت که آن وجود مقدس می فرماید: خداوند همواره مرا به صفا و پاکی از پشت های پاک به رحم های پاک منتقل می ساخت و هیچ نسلی به دو شاخه تقسیم نمی شد مگر آنکه من در بهترین آنها بودم. انس بن مالک می گوید: پیامبر خدا(ص) آیه «لقد جائکم رسول من انفسکم را قرائت می کرد و می فرمود: «انا انفسکم نسباً و صهراً و حسبا؛ من از لحاظ نسبت و دامادی و شخصیت از همه شما نفیس ترینم.»(۱۲)

در حدیثی از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: «جبرئیل بر پیامبر خدا(ص) نازل گردید، فرمود: محمد، خداوند جل جلاله به تو سلام رسانده و می فرماید: همانا آتش را بر پشتی که تو را نازل نمود و شکمی که تو را در برداشت و دامانی که تو را کفالت کرد، حرام نموده ام. پیامبر خدا فرمود: این مطلب را برایم واضح نما. جبرئیل فرمود: اما پشتی که شما را نازل کرد، عبداللّه بن عبدالمطلب است و شکمی که شما را حمل کرد آمنه دختر وهب است و دامانی که شما را کفالت کرد ابوطالب می باشد.»(۱۳)

دور کردن آتش از دامان افراد فوق از جمله آمنه، بیانگر موحد بودن آنهاست زیرا که خداوند آتش جهنم را بر مشرک و کافر واجب و لازم نموده است.

آمنه، دوران کودکیش را در خانواده ای پاک آغاز نمود و در محیط مکه کسی به پای او نمی رسید، او گل زیبای قریش و از بهترین دخترها به شمار می آمد و به پاکی و عفت شهره بود.(۱۴)

ویژگی های ظاهری و باطنیش چنان برجسته بود که درباره اش می گویند: «بسان بانویی نورانی و چهره اش چون پاره ماه بود، از زیباترین زنان از نظر جمال و کمال و با فضیلت ترینشان در حسب و نسب به شمار می آمد.»(۱۵)

گرچه شمیم عطرآگین وی، فضای مکه را آکنده بود و جوانان زیادی آرزوی همسری او را داشتند اما آمنه از خیال همه والاتر و معصوم تر بود. از آنجایی که خانواده بنی هاشم و بنی زهره از قدیم با هم مراوده داشتند آمنه از کودکی عبداللّه را می شناخت ولی نورانیت، کمال و پاکدامنی وی سبب شد وجودش چون گوهری در صدف از هرگونه ظاهرشدنی محفوظ ماند.

عهدی گرانبها

عبدالمطلب فرزند هاشم نخستین جد پیامبر اکرم(ص) زمامدار و سرشناس قریش بود و در سراسر زندگی از روشنگری، اقتدار و سروری، حظّی کامل داشت. از پرستش بت ها دور بود و خدا را به یگانگی می شناخت و سنت هایی چون وفای به نذر، نهی از زنده به گور کردن دختران و حرام کردن میگساری و تحریم زنا را پایه ریزی کرد که بیشتر آنها در سنت خدا و پیغمبر پذیرفته گردید. یعقوبی از پیامبر خدا(ص) نقل می کند که فرمود: «خدا جد من عبدالمطلب را به تنهایی در سیمای پیامبران و هیبت پادشاهان محشور می نماید.»(۱۶)

از روزی که چشمه زمزم جاری شد، قبیله جرهم دور آن گرد آمده و از آب آن بهره مند می شدند، اما با رواج تجارت مکه و خوشگذرانی ها و بی بندو باری ها آب چشمه، خشک شد. هنگامی که امارت مکه و سقایت حجاج به عبدالمطلب رسید وی برای راحتی حجاج همراه تنها فرزندش «حارث» محل چاه مدفون را یافت و به حفرش اقدام نمود.(۱۷)

برپایه برخی نقل ها عبدالمطلب احساس کرد به دلیل نداشتن فرزندان زیاد در میان قریش ضعیف است بنابراین نذر نمود اگر تعداد پسرانش به ده تا برسند یکی را قربانی کند. پایبندی عبدالمطلب به این پیمان که بیانگر روح بزرگ و عزم و اراده خاص او بود سبب گردید یکی از پسرانش را که عبداللّه بود براساس قرعه برای این کار انتخاب کند. جوانان و بزرگان قریش آرزو داشتند ثروت هاشان را برسر این پیمان بدهند و عبداللّه نجات یابد. عبدالمطلب که نگران شکستن عهد خود بود، به پیشنهاد و راهنمایی دانایی از ادیان پیشین فدیه او را صد شتر قرار داد و با ذبح شتران به نذر خود وفا کرد و عبداللّه را از قربانی شدن معاف نمود. از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که فرمود: «انا ابن الذبیحین؛ من فرزند دو شخص محکوم به ذبح هستم.»(۱۸) که مقصودشان اسماعیل و حضرت عبداللّه بن عبدالمطلب است.

پیوندی مبارک

اکنون عبداللّه جوانی بود که زندگیش را در پی معاوضه با گرانترین فدیه یعنی صد شتر باز یافته و قلب مکیان متوجه وی گردیده بود. بخصوص آنکه در سال های جوانی به سر می برد و کم کم آماده تشکیل خانواده و اختیار کردن همسری در خور شأن خویش بود. مورخان و سیره نویسان در این زمینه اقوال متعددی بیان نموده اند که همه به شجاعت، محبوبیت و مقبولیت جوان عبدالمطلب اذعان دارد. دکتر «هیکل» از مورخین می گویند: از آنجایی که عبداللّه ، جوانی نیرومند بود، جای شگفتی نیست اگر بگوییم زن های زیادی در طمع ازدواج با او بوده اند، اما همین که به خواستگاری آمنه رفت ولو برای مدت کوتاهی هم که شده از او دل بریدند. در نقلی دیگر آمده: چون عبداللّه به سن شباب رسید، نور نبوت از جبین او هویدا شد. جمیع بزرگان آرزو کردند به او دختر بدهند و نور او را بربایند. زیرا که یگانه زمان بود در حسن و جمال و در روز بر هر که می گذشت، بوی مشک و عنبر از وی استشمام می شد و اگر شب می گذشت، جهان از نور رویش روشن می گردید. و اهل مکه او را «مصباح الحرم» می گفتند، تا اینکه به تقدیر الهی عبداللّه با صدف گوهر رسالت پناه، یعنی آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره جفت گردید.»(۱۹)

عبدالمطلب در پایان حادثه ای که منجر به دادن فدیه برای عبداللّه شد تصمیم گرفت برای جوانش به خواستگاری برود و خاطرات تلخی که مطمئناً در روحیه آنان ناراحتی های جبران ناپذیری به جای گذاشته بود را جبران کند و ادامه زندگی او را با اصلی ترین رشته حیات یعنی ازدواج، پیوند دهد. یکسره به خانه وهب بن عبدمناف رفت و دختر او آمنه را که به پاکی و عفت معروف بود به عقد عبداللّه درآورد.(۲۰)

«بنت الشاطی» این ماجرا را چنین بیان می کند: «وقتی عبدالمطلب به خانه وهب رفت و آمنه را خواستگاری کرد، پدر نزد دخترش آمد و با حالت لطف و محبت گفت: شیخ بنی هاشم آمده تا تو را برای فرزندش خواستگاری کند. در این وقت هیجان چنان وجود آمنه را پر کرده بود که گویا از قلبش ندایی برخاست و گفت: دستی از آسمان، جوان بنی هاشم را به همسری تو برگزیده است، به دنبال این برنامه، زن های بنی زهره یکی پس از دیگری گرد عروس حلقه زدند و به او تهنیت گفتند، شاید می خواستند بگویند عبداللّه ، جوان بی همتایی است که به طور بی سابقه صد شتر برایش قربانی شده و در میان قریش بهتر از او کسی تربیت نشده است. مبارکت باد آمنه، به جوانی دست یافتی که دل های زنان بزرگ مکه آرزوی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.