پاورپوینت کامل هفتمین ننگ اعرابی ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هفتمین ننگ اعرابی ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هفتمین ننگ اعرابی ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هفتمین ننگ اعرابی ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۷۲
آخرین اشعه های خورشید در انتهای افق در حال رنگ باختن بود. ابرهای سیاه و بخیل، صحرای بی آب و علف عربستان را دق مرگ قطره ای باران کرده بودند.
ناله های گاه و بی گاه زن عرب که گاه شدت می یافت و گاه قطع می شد، آرامش را از همسایگان گرفته بود. عربده های تهدیدآمیز ابوجهل که با گرمای آسمان درآمیخته بود این عدم آرامش را مضاعف تر می کرد: «به هُبل قسم اگر این بار هم دختر بشود پیش آن شش تای دیگر خاکش می کنم صفیه. این آخرین فرصت است سعی خودت را بکن!» ناله های گرگی در دوردست می آمد زائو ناامیدانه و بی رمق به زمین چنگ می انداخت. شرنگ اضطراب را در کام شب تزریق می کرد و ضجه می زد و با خلوص نیت از بت اعظم ابوجهل، کوچکی می خواست.
باد هرزه گرد سر به هوا و بی ملاحظه تر از همیشه به منازل مردم سرک می کشید و می چرخید و می پیچید و بچه های خواب زده و ترسیده را به تن لرزان مادران شان می چسباند، جز محمد امین در این مواقع هیچ کس جرئت نزدیک شدن به خانه اعرابی را نداشت. در این موقع ابوطالب برای در امان ماندن محمد نوجوان از آسیب ابوجهل، در خانه را به روی او می بست. اما محمد بی تاب از این توحش، آرام و قرار نداشت و قدم می زد و غمگین از غصه همسایه،
پرسش های بی شماری به ذهنش هجوم می آورد ولی نعره چند باره ابوجهل افکار او را از هم می گسست. «عشیره بنی خمار، حتی یک دختر هم ندارد، عشیره ما از ننگ دخترداری برحذر است صفیه! تمام زنان ما از قبایل دیگرند خنزیر پلید! تو می خوای مرا ابولبنات بکنی … ننگ عشیره … ننگ قبیله … ننگ عرب!» ناسزاهایی که در فرسایش باد ابتر و نامفهوم می شدند لحظاتی صفیه را در فضای شوم کودکیش شناور می کردند. «مرحبا ام صفیه! مرحبا! احسنت! به هبل
قسم سرافراز شدم! خوب جلوم ایستادی! صفیه را شاد کردی… اما من عزادار! با من لجبازی می کنی …ها …ها …ها!» و ام صفیه که غافلگیر شده بود آنقدر زیر هیکل سنگین مرد دست و پا زده بود تا همه باور کنند سر زا، رفته است ولی دیوارهای نازک و شفاف در، جنایت را لو داده بود. صفیه تا سال ها بعد از آن شب نفرت انگیز زبانش
بند آمده بود و این لکنت و گیر زبان، گویای وحشتی بی پایان بود … آسمان سرسام گرفته، بدون قطره ای باران می توپید و رعد گله به گله آسمان تیره را لحظه ای روشن می کرد؛ اما حریف سیاهی، که با تمام هیبتش شهر را بلعیده بود نمی شد.
محمد امین دمی نشست و زانوانش را در بغل فشرد اگر دختر ننگ است پس ابوجهل از کجا آمده است؟ و اگر موجود ننگینی او را به دنیا آورده، چگونه خودش مرد محترمی است. لبخندی به لبانش نشست، که دمی اندوه را از چهره اش تاراند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 