پاورپوینت کامل و امروز …; به مناسبت سوم شعبان سالروز با سعادت حضرت امام حسین ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل و امروز …; به مناسبت سوم شعبان سالروز با سعادت حضرت امام حسین ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل و امروز …; به مناسبت سوم شعبان سالروز با سعادت حضرت امام حسین ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل و امروز …; به مناسبت سوم شعبان سالروز با سعادت حضرت امام حسین ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۴

باد، مادرم بوته گل محمدی را می لرزاند، همچنان با رگه های مهرش به گلبرگ هایم غذا می دهد. مرد رو به آسمان، زیر لب زمزمه می کند: «خدایا! در این نیمه ماه رجب روزه امروز را به فضل خودت از من خطاکار قبول کن.» سفره را پهن می کند، برمی گردد به سمتی که باد گفته بود: «ضریح نور حسینی است.» اشک می ریزد، اشکش بر محاسن سفیدش جاری می شود، شانه هایش می لرزد: «السلام علیکم یا آل اللّه …» همه آنچه در اطراف من هستند با او زمزمه می کنند، تسبیح متوقف شده، فرشته آزاد شده روز میلاد حسین(ع)، فطرس به زمین می آید، آه و ناله های مرد را بر پر و بالش می گذارد به آسمان می برد.

آسمان و زمین نوری را فرا می گیرد، مرد عبارتی را تکرار می کند: «السلام علیک یابن فاطمه الزهرا» لقمه در میان انگشتانش است، اما نورها بر جانش می نشینند.

باد یکبار دیگر، تمام شاخه های مادرم را می لرزاند و من آرزو می کنم، به نزد آن مرد بروم. خود را در میان آسمان و زمین می یابم، می خواهم رها شوم، ماه از دیدار حجت خدا بر زمین در روز میلاد امام مهربانی ها می گوید، اینکه الان او از کجا عبور می کند، تسبیح را تکرار می کنم، به امید نورانی شدن، نور زیباست، شب گذشته با ماه و ستاره ها از جنس نور می گفتیم، آنها می گفتند: «نورهایی را که روح آدمیان به واسطه وصل شدن با خدا می گیرند لطیف تر و زیباتر است.»

بر سفره مرد نشسته ام، مرا در کیسه می اندازد، دوستانم که صبح از مادرانشان جدا شده اند، مشغول صحبت و بازی هستند.

در جذبه های ذکر تسبیح غرق شده ام، «سبحان اللّه ، الحمدللّه ، لااله الااللّه ، اللّه اکبر»، ندایی در آسمان انسان ها را به طلب آمرزش در ماه رجب می خواند، یادم می آید تا قبل از دیدن نورانیت مرد من هم بی خیال بودم. سرشار از مهر مادر می شدم، بازی پروانه ها، شوخی های زنبورها، نوازش باد، شبنم صبحگاه، همه و همه برایم عالمی شده بودند که حتی وقتی مادرم از چادر سفید زمستانی اش می گفت که هر سال، چادر سبز را در می آورد، و از عشق، به یکباره در زمستان زیر بار برف، در خود فرو می رود و عاشقانه از خدا می خواهد یکی از گل هایش یا گلبرگ هایش به سر انگشتان حجت خدا برسد. آرزوی مادر در گوش هزاران گل و گلبرگ خوانده می شود، اما خدا می داند …

<