پاورپوینت کامل نگاهی به حکمتهای تفاوت سهمالأرث زن و مرد ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به حکمتهای تفاوت سهمالأرث زن و مرد ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به حکمتهای تفاوت سهمالأرث زن و مرد ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به حکمتهای تفاوت سهمالأرث زن و مرد ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۸
در گذشته زنان نه تنها ارث نمیبردند بلکه در برخی جوامع، خود مانند اموال به ارث برده میشدند. در اسلام علاوه بر اینکه زن استقلال اقتصادی دارد، ارث هم دریافت میکند. در نظام ارث اسلام، زن به عنوان مادر، دختر، همسر، خواهر، عمه و خاله ارث میبرد. همچنان که مرد به عنوان پدر، پسر، شوهر، برادر، عمو و دایی ارث میبرد.
در نظام فکری و حقوقی اسلام جهاد، مهریه، نفقه زن و مواردی دیگر برعهده مرد گذاشته شده در حالی که تکلیف زنان در این بخش بسیار سبک و آسان است. متناسب با این تکالیف، حقوق زن و مرد از ارث هم متفاوت شده است، تا در مجموع، تناسبی بین آن تکالیف، و این حقوق پیدا شود.
قرآن کریم، برخلاف معمول که فقط کلیات احکام را ذکر میکند و بیان جزئیات و فروع را به سنت واگذار میکند، در باب ارث چند فرض و حالت را مستقیماً متعرض شده و چندین آیه را به بحث ارث اختصاص داده است؛ شاید یک وجه این اهتمام، حساسیت زیاد مردم بر روی مسائل مالی است که باعث کشمکشهای زیاد شده و میشود، از این رو حدّ و حق هر فرد دقیقاً مشخص شده است.(۱)
گرچه در مواردی زنان مساوی مردان هم پایه خود(۲) و گاهی بیشتر از آنان ارث میبرند.(۳) ولی در غالب اوقات سهم زن نصف سهم مرد است زیرا اگر ورثه فرزندان باشند سهم هر پسر برابر سهم دو دختر است و در صورتی که ورثه خواهران و برادران باشند هم سهم هر برادر برابر
سهم دو خواهر است و سهم شوهر دو برابر سهم همسر و … اکنون باید دید که این حکم الهی چه حکمتی دارد؟
حکمت تفاوت سهم زن و مرد از ارث در روایات شیعه
در مورد ارث روایات متعددی وارد شده که از سویی نصف بودن سهم دختر نسبت به پسر را ذکر و تأیید میکنند و از طرفی اشاره به حکمت وضع حکم مینماید.
در روایتی آمده است که ابنابی العوجاء که از ملحدین قرن دوم هجری است و تشکیکاتی در مورد توحید و معاد و اصول اسلام دارد، میگفت: «چرا زن بیچاره که از مرد ضعیفتر است، باید یک سهم از ارث ببرد و مرد که تواناتر است، دو سهم ببرد؟»
وقتی بعضی از اصحاب این سخن را برای امام صادق(ع) نقل کردند، امام در پاسخ فرمودند: «برای آنکه اسلام سربازی و جهاد و نفقه را از عهده زن برداشته و در بعضی جنایات اشتباهی که خویشاوندان باید دیه بپردازند، زن از پرداخت خسارت معاف شده است، و همه اینها بر دوش مرد گذاشته شده است».(۴)
در روایت دیگری امام رضا(ع) میفرماید: «برای اینکه خداوند عزوجل مردان را بر زنان برتری داده است؛ یعنی برای اینکه زنان به همسری و عیال مردان در میآیند.» (یعنی سرپرستی و مخارج زندگی آنها بر دوش مردان است نه خودشان.)(۵)
در روایت دیگری از امام صادق(ع) به مسئله صداق و مهریه به عنوان حکمت و علت تفاوت ارث زن و مرد اشاره شده است.(۶)
و باز در جای دیگر امام رضا(ع) در پاسخ مجموعهای از پرسشهای محمدبن سنان، مینویسند: «علت اینکه به زنان نصف مردان ارث پرداخت میشود، این است که زن هنگامی که ازدواج میکند، پول میگیرد؛ ولی مرد باید هزینه بپردازد همچنین زن تحت تکفل مرد است و اگر محتاج بود، همسر یا بستگان مرد باید مخارج او را بدهند؛ ولی اگر مردی نیازمند بود بر زن و اقربای او واجب نیست که مخارج او را بدهند … .»(۷)
دیدگاه علامه طباطبایی
مرحوم علامه طباطبایی(ره) حکمت اختلاف زن و مرد در سهم الارث را دو امر ذکر میکند: اول فضیلت و برتری مرد بر زن از جهت عقلی و تدبیر زندگی و دوم لزوم پرداخت نفقه بر مرد. و این گونه اسلام تدبیر دو سوم ثروت جهان را به دست مردها که بیشتر حیات عقلانی دارند، میدهد و اختیار یک سوم ثروت را به دست زنها که زندگی احساسی و عاطفی دارند، میدهد تا در مجموع امر اجتماع بهتر اداره شود.
نتیجه این برنامهریزی این است که مرد و زن در مالکیت و مصرف ثروت، برعکس یکدیگر هستند. مرد مالک دو سوم ثروت دنیاست و مصرفکننده یک سوم آن؛ اما زن مالک یک سوم ثروت است؛ اما دو سوم آن را مصرف میکند.(۸)
با توجه به اینکه نفقه زوجه بر عهده همسر است و از طرفی هم اسلام دستور به مراعات عدالت میدهد که براساس آن مصرف مرد و زن هم عادلانه و مساوی خواهد شد، و از جانب سوم هم استقلال در مالکیت و اراده و عمل به زن میدهد، نتیجه این جهات سه گانه سهم زن را دو برابر مرد قرار میدهد.(۹)
در سوره مبارکه نساء در یک فراز و در ضمن هشت آیه نکات مهم و بسیاری را در مورد احکام ارث بیان مینماید. از جمله اینکه بعد از بیان سهم اولاد و پدر و مادر در بعضی حالات، میفرماید: (آباؤکُمْ وَ أبْناؤُکُمْ لا تَدُرُونَ أیُّهُمْ أقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَهَ مِنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً).(۱۰)
خداوند متعال در این بیان تصریح میکند که اولاً دانا و حکیم به طور مطلق و بیچون و چرا، فقط اوست؛
ثانیاً احکام ارث از جمله «لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ»، واجب حتمی الهی است؛
ثالثاً انسانها حتی در میزان ارتباط با فامیل و سود و زیانی که از هم میبرند و حقوقی که برعهده یکدیگر دارند نیز، ارزیابی صحیحی از دوری و نزدیکی آنها ندارند. بنابراین عقل محدود بشری و عواطف و میل درونی انسان نمیتواند بفهمد که چرا برادر یا خواهر یا فرزندان آنها یا عمو، عمه، خاله و دایی و دیگران چرا این سهم مقرر را میبرند یا نمیبرند و چرا سهم آنها بیشتر یا کمتر از میزان مشخص شده نیست.
در آیه ۱۳ و ۱۴ سوره نساء و بعد از بیان برخی از احکام ارث و برخی شقوق آن، میفرماید: «تلک حدوداللّه» اینها حدود و مرزهای الهی هستند و با قاطعیت تصریح میکند که اطاعت از خدا و رسول و احکام آنها موجب نجات و رستگاری و دخول در بهشت میشود و عصیان در مقابل آنها موجب آتش و عذاب خوارکننده است.
این تعبیرات محکم و کوبنده، استحکام و جاودانگی احکام ارث را میفهماند و اینکه به اصطلاح اصولی، حکم از تقیید ابا دارد است؛ یعنی چنین دستوراتی قابل قید زدن و محدود کردن
به شرایط خاص – مثلاً دورانی که زنان کمتر تحصیل میکردند یا شاغل بودند یا زودتر ازدواج میکردند – نیست.
پاسخ به چند اشکال و سؤال مهم:
سؤال ۱ آیه (لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ) کاشف از نگاه مردانه شریعت به نظام ارث است و دلالت میکند که شخصیت زن نصف مردم است. آیا این تحقیر و ظلم نسبت به زنان نیست؟(۱۱)
پاسخ: در مقابل این نوع اشکال چند نکته اساسی میتوان ذکر کرد:
اول. آنچه در اسلام، موجب برتری و ارزش است، علم و مجاهدت و تقوا و ایمان و عمل صالح است نه مال و ثروت. مرد و زن هر کدام از علم و تقوای بیشتری بهرهمند باشند، بالاتر و بهتر هستند. سهم الارث بیشتر، نشانه شخصیت و برتری نیست؛ بلکه علامت مسئولیت بیشتر در بعد مادی است.(۱۲)
دوم. مرد و زن چنانکه مکرر بیان شد، از حیث انسانی برابر هستند و در اسلام، هر جا که شخصیت انسانی و جهت مشترک آنها ملاک قانونگذاری است، حقوق و تکالیف یکسان برای زن و مرد وضع شده است، مانند حق حیات، خوراک، تعلیم و تعلم، امنیت و آزادی و نیز تکلیف به نماز و روزه و وفای به عهد و اجرای عدالت.
سوم. در قوانین ارث جهات مختلفی مثل موقعیت اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی زن و مرد، ملاحظه شده و ملاک تقسیم، تنها زن یا مرد بودن نیست؛ کما اینکه با مروری نسبت به احکام ارث معلوم میشود که گاه سهم ارث آن دو مساوی است، مانند سهم پدر و مادر وقتی با فرزند، جمع باشند و یا میت، تنها منسوبین به مادر داشته باشد و گاه زن بیش از مرد سهم میبرد، مثل جایی که همسر با چند برادر و خواهر همراه شود. چنانکه قبلاً گذشت.
چهارم. از حیث درون دینی، تعبیر «نگاه مردانه شریعت» تعبیری خلاف عقل و برهان و ادب است؛ چرا که شریعت کسی نیست و چیزی نیست جز کتاب و سنت معتبر که کلام وحیانی خداوند و سخن معصومانه معصومین (ع) است. خداوند متعال که برتر از جسم و جسمانیت است و اطلاق مرد یا زن بر او و افعال حکیمانه و عالمانه او معقول و جایز نیست. پیشوایان دینی هم براساس عصمت که با برهان(۱۳) اثبات شده و با بیان نقلی (ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی، إِنْ هُوَ إِلّا وَحْیٌ یُوحی)(۱۴) و (إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکْمْ تَطْهِیراً)(۱۵) تأیید و تثبیت شده، هیچ گاه خلاف واقع و اشتباه و جانبدارانه سخن نخواهد گفت.
پنجم. با توضیحی که درباره حکمت احکام ارث و قدمت این پرسش و نیز پاسخ بزرگان دین بیان شد معلوم گردید اگر حکم ارث جانب زنان را ترجیح نداده باشد، دست کم به آنها ظلم و ستمی روا نداشته است و مردسالارانه داوری نکرده است.
ششم. در مواردی که مصلحت اقتضا کند یا شخص مایل باشد که بازماندگان زن و مرد او یکسان از اموال او بهرهمند شوند یا حتی به دختر خود سهم بیشتری اعطا کند، میتواند با هبه در زمان حیات خود یا وصیت از ثلث خود به این مقصود برسد؛ و در اینجا احکام ارث مانع و سدی نخواهد بود.
اشکال ۲ قوانین ارث به اقتضای شرایط زمانی و مکانی صدر اسلام، تنظیم شده که امروزه دگرگون شده و لازم نیست که اعتقاد به جاودانه بودن همه احکام و قوانین داشته باشیم؛ زیرا با دگرگون شدن شرایط، حکم نیز دگرگون میشود به عنوان نمونه در خانوادههای پرجمعیت پیشین سهم زن به عنوان همسر با خویشان نسبی در تعادل بود، در حالی که در خانوادههای کم جمعیت کنونی سهم زن بسیار اندک است. زن یکی از دو ستون اصلی خانواده نوبنیاد است.(۱۶)
پاسخ: ملاحظاتی در پاسخ به این اشکال وجود دارد که ذیلاً به آنها اشاره میکنیم.
اول. گرچه پارهای از احکام، تابع مصالح و مفاسد موقتند و براساس شرایط زمانی و مکانی جعل میشوند؛ اما این امر منضبط است و شامل همه احکام دین نمیشود. اتفاق همه مسلمانان و عالمان دینی بر این است که آیات و احکام ارث، ثابت و مطلق هستند و مقید به زمان و مکان خاصی نیستند.
دوم. در احکام ارث، مصالحی ملاحظه شده، مانند میزان قرابت ورثه با میت و مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی بازماندگان که این مصالح، و مصالح دیگر پنهان از علم ما، زمانبردار نیست و در همیشه تاریخ باقی است و یا لااقل علم به تغییر آنها در این زمان نداریم.
سوم. اگر احکام ارث، چنانکه از این اشکال، استفاده میشود و کسان دیگر هم بر امضایی بودن و موقتی بودن آن تصریح کردهاند، حقیقتاً تأیید احکام موجود و مقررات جاهلیت بود، باید به همان صورت یا اندک اصلاحی باقی میماند، در حالی که احکام، فروع و شقوق مختلفی که در آیات و روایات ما در این زمینه آمده، نوعی انقلاب و حرکت بیسابقه در بُعد حقوقی به شمار میرود که در همان زمان موجب تحیر و اعتراض مردم واقع شد.(۱۷) علاوه بر اینکه امضایی بودن مستلزم موقت بودن حکم یا علم ما به همه ملاکهای حکم نیست.
چهارم. شما چگونه به ملاکها و معیارهای حکم دسترسی پیدا کردهاید که براساس آن میگویید در خانوادههای پرجمعیت، سهم زن متعادل با سایر بازماندگان است و در خانوادههای کم جمعیت سهم زن، اندک است و باید افزایش یابد؟ آیا تعداد افراد ارثبرنده، تمام علت در این حکم است؟ در این صورت لااقل بین خانوادههای پر جمعیت و کم جمعیت تفکیک میگردید؛ و بعد معیاری هم برای تعداد کم و زیاد ارائه میدادید تا محدوده حکم شما معلوم میشد.
اشکال ۳ در دوران ما با توجه به کثرت تحصیل و اشتغال و نانآوری زنان و حضور در همه عرصهها، زنان همانند مردان در امور اجتماعی سهیم هستند و در نانآوری و تأمین اقتصاد خانه و کشور سهم بسزایی دارند. زمانی که زن در خانه مینشست و از تأمین مایحتاج زندگی معاف بود، گذشت. پس باید سهم ارث زن و مرد مساوی پرداخت شود.(۱۸)
پاسخ: مکتب فکری اسلام با وضع یکسری قوانین مختلف اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و اخلاقی، در صدد سوق دادن جامعه به سوی آرمان مورد نظر دین است. هرگاه جامعهای در طریق غیر مستقیم و غیر صحیح قرار گرفت، ما نمیتوانیم با تغییر احکام دین، وضع موجود و ناهنجار را تأیید کنیم و به دنبال آن دچار مشکلات و مفاسد دیگر شویم و دوباره دست به تغییر احکام دینی برای هماهنگی با شرایط پیش آمده بزنیم.
حال با نظامی که دین طراحی کرده، تکلیف معیشت خانواده و مهریه و امور نظامی و جهاد و مانند اینها بر دوش مرد گذاشته شده و وظیفه زن در درجه اول همسرداری، تربیت فرزند و حفظ کانون گرم و مهم خانواده است؛ احکام ارث هم در ارتباط با این مجموعه، ابزار کار و اقتصاد را در اختیار مرد قرار میدهد تا با بهرهمندی از تدبیر و اندیشه بیشتر، اقتصاد خانه و جامعه را شکوفا کند.
در واقع برای تحقق جامعه سالم باید با افزایش کارآیی و درآمد مردان، هم نیازی به کار زن برای تأمین مایحتاج زندگی نباشد و هم در نتیجه مردان بیشتری به کار گرفته شوند تا مشکل بیکار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 