پاورپوینت کامل دختران بهار;بوی خوب مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دختران بهار;بوی خوب مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختران بهار;بوی خوب مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دختران بهار;بوی خوب مدرسه ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۸

از خواب بیدار می‏شوم. سپیده زده. نگاهم را سُر می‏دهم طرف آسمان.

آسمان هنوز، در خواب است. تکانش می‏دهم. یک چشمش را باز می‏کند و بهم لبخند می‏زند.

لباس‏هایم را، تند تند، تنم می‏کنم، یک لا پیراهن تمیزم را و سپس مانتویم را رویش می‏پوشم.

از سفره آبی روی طاقچه تکه نانی برمی‏دارم و به آن سق می‏زنم، و کفش‏هایم را می‏پوشم. کفش‏های لاستیکی‏م را.

باید عجله کنم، چون خیلی عجله دارم. در اطاق را چفت می‏کنم و دم در، لحظه‏ای، پاست می‏کنم.

دست‏هایم را از دو طرف باز می‏کنم و تا جا دارد قفسه سینه‏ام را باز و بسته می‏کنم. چه هوای پاک و تمیزی! آن را در ریه‏هایم می‏ریزم. از خنکای نسیم صبحگاهی تنم مور مور می‏شود.

به باغچه بزرگ حیاط خانه‏مان نگاه می‏کنم که درخت‏هایش سر به فلک دارند. روی خاکش برگ‏های زرد و نارنجی ریخته است.

به درخت‏ها سلام می‏کنم. تک و توکی درخت، با بی‏حالی، گوشه چشم‏شان را باز می‏کنند. می‏گذارم به خوابشان برسند.

با خودم می‏گویم: «عجبا! اینها همان‏هایی هستند که تا همین چند وقت پیش با ردای سبزشان و میوه‏های رنگارنگ و خوشمزه‏شان، خواب به چشم‏شان راه نداشت.»

پرنده‏ای، پر سر و صدا، از فراز باغچه خانه‏مان پر می‏گشاید. یک لحظه می‏بینمش و بعد ناپدید می‏شود. یاد پرواز کم وسعت شانه‏بسرها و دم‏جنبانک‏ها می‏افتم.

خودم را به حوض می‏رسانم، حوض وسط باغچه. دستم را فرو می‏کنم توی آب و همش می‏زنم. مطمئنم ماهی‏ها را بیدار می‏کنم. آب که موج برمی‏دارد ماهی قرمزی از این سر به آن سر شیرجه می‏زند. بقیه‏شان، ای، یک تکانی می‏خورند. دوتایشان را می‏بینم که تک به تک می‏شوند و یواش یواش لب می‏جنبانند. می‏پرسم «چغلی‏م را می‏کنید؟»

ماهی دیگر، با خالی روی باله‏اش، خواب‏آلود، نگاهم می‏کند. پیش خودم فکر می‏کنم ماهی‏هایم شب‏نشینی داشتند اما آن ماهی قرمز تا خود صبح بیدار مانده است.

دستم را در می‏آورم و بالا می‏گیرم. قطره‏های نقره‏ای رنگ آب، چک و چک، از دستم می‏ریزند و در آب فرو می‏غلتند.

نگاهم را تا آسمان بالا می‏آورم. رنگ آسمان به سپیدی می‏زند. خورشید، از اون گوشه آسمان، خودش را نشان می‏دهد. با لبخند قشنگی می‏گوید: «سلام!» حس می‏کنم حجم وسیعی از زیبایی‏ها جلوی چشمانم طلوع می‏کنند.

صورتم را از میان خنکای خانه عبور می‏دهم و پا به کوچه می‏گذارم. هوای کوچه بوی نم سبکی را دارد.

خورشید، هنو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.