پاورپوینت کامل هم رزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هم رزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هم رزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هم رزم ۱۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۶۸
امام صادق(ع):
«الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیلاللّه؛ کسی که در طلب روزی و تأمین مخارج خانواده خود کار و تلاش میکند مانند مجاهدی است که در میدان کارزار برای خدا جهاد میکند.» (کافی، ج۵، ص۸۸)
صدای بالا کشیدن کرکره در دالان منتهی به امامزاده پیچید. پیرمرد با صدای لرزانی نام خدا را بر زبان آورد و در مغازهاش را باز کرد. بوی گلاب و عرق نعنا و داروهای گیاهی فضا را پر کرد. کمی بعد گونیهای نعنای خشک، اسپند و دانه گل بیرون چیده شد و پیرمرد روی چارپایهاش کنار دیوار نشست. سینی پر از سبزیهای خشک را به دست گرفت و مشغول پاک کردن شد. چند دقیقهای نگذشته بود که صدای مارش نظامی از خیابان روبهرو بلند شد. با شنیدن صدا از جا بلند شد، عینکش را روی چشمانش میزان کرد و به انتهای خیابان نگاه کرد. تمام دقتش را جمع کرد تا بتواند رزمندهها را که آماده رفتن به میدان جنگ بودند
ببیند. خوب که نگاه کرد زیر لب زمزمهای کرد و سرش را از افسوس تکان داد و مشغول کارش شد.
دوباره سینی به دست روی چارپایه نشست و شروع به خواندن کرد:
«ای لشگر صاحب زمان آماده باش آماده باش …»
از چهره تکیده و پیرش میشد فهمید چقدر دلش میخواهد همراه رزمندهها لباس رزم بپوشد و عازم میدان جنگ و جهاد شود. دلش میخواست او هم تفنگ بر دوش از میهن و کشورش دفاع کند، اما پایش در مغازه محقر و کوچکش گیر گرده بود و نمیتوانست برود.
عطار پیر مشغول همین افکار بود که با صدای سلام یک مشتری به خودش آمد، سرش را که بلند کرد هم اندوهگین شد و هم خوشحال. جوانی که لباسِ سبز رزمندهها را به تن داشت در چهارچوب مغازهاش ایستاده بود و لبخند به لب منتظر جواب سلام بود. انگار آمده بود تا برای چندمین بار داغ پیرمرد را تازه کند.
پدر جون سلام کردما!
سلام بابا چی میخوای؟
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 