پاورپوینت کامل نقش قاطعیت و صلابت در تربیت کودک ۷۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش قاطعیت و صلابت در تربیت کودک ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش قاطعیت و صلابت در تربیت کودک ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش قاطعیت و صلابت در تربیت کودک ۷۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۶

اساسا پدر به برخورداری از یک رابطه عاطفی قوی با کودکان خود از همان ابتدای کودکی جهت اجرای وظایف پدرانه خویش نیازمند است. وقتی رابطه عاطفی به دور از افراط و تفریط برقرار شد، می‏توان گفت که پدر نیمی از راه خود در مسیر تربیت و انضباط‏دهی به کودکان را طی کرده است. اما این به تنهایی کافی نیست. پدر به مقبولیت نیز احتیاج دارد. لذا قبل از ورود به بحث انضباط‏آموزی به کمک دو شاخصه قاطعیت و صلابت باید به مقوله چگونگی جلب اعتماد کودک اشاره نمود.

جلب اعتماد کودک

هدف از تربیت، درونی کردن انضباط و ادب است، لذا عشق و اعتماد به مربی، بیشترین تأثیر را در این زمینه خواهد داشت. «اگر هزار سخن از بیرون بگویی تا مصدقی از درون نباشد، سودی ندارد. تربیت بدون آمادگی روانی و عاطفی عقیم است و چون درختی که ریشه در خاک ندارد. سودی از آب نبرد.»(۱)

برای مربی لازم است که اعتماد متربی را از طریق راستگویی، صداقت عملی، عمل به وعده و دوری از فریب و ریا مخصوصا در حضور کودک جلب نماید.

رفتار و موضع‏گیری مادر نیز در قبال پدر، در ایجاد اعتماد کودک به پدر

و یا سلب آن بسیار تأثیرگذار است. مادر با گرامیداشت پدر در حضور فرزندان

می‏تواند نقش مهمی در این خصوص ایفا نماید.

«برتر اندراسل» می‏گوید: کسانی که با کودک به راستی و درستی رفتار می‏کنند، پاداش خود را می‏گیرند. به این ترتیب که اعتماد کودک به آنان افزون می‏گردد.

در کودک این میل طبیعی وجود دارد که گفته شما را راست بپندارد، مگر اینکه با میل و رغبت و تمایل شدید خودش معارض باشد. او می‏نویسد:

روزی پسر من خواست در رودخانه‏ای بازی کند. من او را از این کار منع کردم و گفتم گمان می‏کنم در آنجا تکه‏های سفال باشد و به پایت آسیب رساند ولی میل او شدید بود و در وجود سفال شک می‏کرد. من تکه‏ای از آن را پیدا کردم و لبه تیزش را به او نشان دادم کاملاً قانع و ساکت گردید. البته اگر من وجود سفال را برای ممانعت از او جعل کرده بودم اعتماد او را نسبت به خودم از بین می‏بردم. اگر واقعا تکه‏ای از آن را نمی‏یافتم، ناچار بودم به او اجازه دهم در آب بازی کند. در نتیجه اینگونه تجارب مکرر، تقریبا هر وقت چیزی به او می‏گفتم و دلیل می‏آوردم، دیگر شک و تردید نمی‏کرد.(۲)

پدر می‏تواند در مورد امر و نهی خود مخصوصا وقتی که مورد میل و پذیرش کودک نیست به صورتی منطقی و مدلل توضیح دهد و سطح فهم او را در آن لحاظ کند. به این طریق به جای آنکه در مقابل او قرار گیرد و او را به موضع‏گیری و مخالفت در برابر خود تحریک کند، با تقویت حس اعتماد او نبست به خود، کودک را در کنار خود قرار داده و بدون آنکه وی متوجه حکمروایی پدر شود، او را به سمت هدف مطلوب هدایت کند.

باید توجه داشت که صرف امر و نهی از موضع قدرت و اجبار و اکراه کودک در پذیرش، هیچ اثر مثبتی در زمینه تربیت حاصل نخواهد کرد. زیرا «هرگاه کودک را به اجبار و اکراه و اعمال زور تربیت کنیم از انجام تربیت درونی مانع شده‏ایم، پس به یک معنا تربیت کردن مانع تربیت شدن است.»(۳)

رفتار شایسته نیز از مهم‏ترین راههای جلب اعتماد است. اعتماد کودک چیزی نیست که با میل و خواست پدر ایجاد شود بلکه او خود با رفتاری که از پدر می‏بیند، به یک قضاوت دست می‏یابد، که مبنای اعتماد او به پدر خواهد شد.

وجود دوگانگی در رفتار و گفتار پدر قطعا موجب حیرت و تردید کودک‏شده و او را نسبت به صداقت و درستکاری پدر شکاک و نامطمئن می‏سازد. طفل با چند تجربه از این دوگانگی، درمی‏یابد که لزوما آنچه پدر می‏گوید درست نیست و لازم نیست حتما طبق مقررات عمل کرد. بر پدر فرض است که در حضور کودک از دو رویی، دوگانگی در رفتار و گفتار، ریا و فریبکاری و دروغگویی و … بپرهیزد. نباید جثه کوچک کودکان، بزرگترها را در مورد میزان هوش و درک آنها به اشتباه بیندازد. شایسته است که کودک را چون فردی بالغ، بزرگوار و با شخصیت تصور نمود تا در مقابل او از ارتکاب اعمال ناپسند جلوگیری نموده و در تربیت این امانت الهی خیانت ننمود بلکه باید وحدت نظر و عمل در شخصیت ما متجلی گردد. یعنی ابتدا خود به آنچه می‏گوییم واقعا اعتقاد داشته باشیم و به آن عمل نماییم و سپس آن را به کودکان بیاموزیم. این روش نه تنها یک نوع اعتماد و اطمینان را در فرزندانمان نسبت به ما به وجود می‏آورد، بلکه بر اعتماد به نفس ما نیز خواهد افزود.(۴) روانشناسان معتقدند کودکان به مراتب بیش از آنچه از گوش‏هایشان یاد می‏گیرند، از چشمانشان فرا می‏گیرند.

میل شدید کودکان به تقلید و الگو گرفتن از بزرگترها، ضرورت برخورداری از فضائل اخلاقی و دوری از بدی‏ها را دوچندان می‏نماید. چرا که «کودکان آنچه ما می‏خواهیم نمی‏شوند، آنچه ما هستیم می‏شوند.»(۵)

غالبا کودکان در دعاوی خانوادگی حتی اگر حق با پدر باشد طرف مادر را می‏گیرند.

بنابراین دعاوی خانوادگی به تدریج شکاف بین پدر و فرزندان را زیاد می‏کند

و از اعتماد آنها به پدر می‏کاهد. پدری که می‏خواهد از رابطه ایده‏آلی با فرزندانش برخوردار باشد

باید صبر و تحمل پیشه سازد و از خشونت و بدرفتاری بر علیه مادر فرزندش بپرهیزد.

در روایات اسلامی نیز به اهمیت این نکته فراوان توجه داده شده است امام صادق(ع) می‏فرماید: مردم را با غیر زبان‏هایتان به اسلام دعوت کنید.(۶)

از حضرت علی(ع) نیز روایت شده است که: «کسی که خود را بر مسند رهبری قرار می‏دهد، قبل از تعلیم دیگران، ابتدا باید به تعلیم و تربیت خود بپردازد و قبل از آنکه با زبان به تربیت دیگران همت گمارد، باید با رفتار و کردارش چنین کند.»(۷)

نقش مادر در اعتماد کودک به پدر

رفتار و موضع‏گیری مادر نیز در قبال پدر، در ایجاد اعتماد کودک به پدر و یا سلب آن بسیار تأثیرگذار است. مادر با گرامیداشت پدر در حضور فرزندان می‏تواند نقش مهمی در این خصوص ایفا نماید.

تأثیر رفتارهای پدر مخصوصا در موارد تنبیه و ملامت، و تفهیم اینکه پدر صلاح او را می‏خواهد، اعتماد کودک را نسبت به پدر تقویت می‏کند.

رفتار پدر نیز با مادر، در اعتماد فرزندان نسبت به خود او تأثیرگذار است. چرا که مادر نزدیکترین و محبوب‏ترین فرد نزد کودک است. کودک همواره میل دارد، مادرش را نزد همگان گرامی و محبوب ببیند تحمل کمترین رنجش و ناراحتی مادر را ندارد. هر کس مادرش را بیازارد، نزد او مبغوض و منفور است، حتی اگر پدر باشد. به همین خاطر چه بسیارند پدرانی که زحمت فراوانی را در راه رفع نیازهای فرزندان متحمل شده و به ایشان عشق می‏ورزند اما فرزندان آنچنان که شایسته است از پدر قدردانی نمی‏کنند و به او مهر نمی‏ورزند. بلکه به خاطر بدرفتاری وی با مادرشان از او ناراحت و ناراضی‏اند. در حدیث است که یکی از حقوق فرزند برعهده پدر آنست که مادرش را در آسایش قرار داده و او را گرامی بدارد.(۸)

نکته قابل توجه در این روایت آن است که احترام به مادر را از حقوق کودک می‏داند. چرا که رعایت حق مادر و احترام به او تأثیر بسزایی در تربیت شایسته فرزندان و رابطه نیکوی آنها با پدر دارد.

غالبا کودکان در دعاوی خانوادگی حتی اگر حق با پدر باشد طرف مادر را می‏گیرند. بنابراین دعاوی خانوادگی به تدریج شکاف بین پدر و فرزندان را زیاد می‏کند و از اعتماد آنها به پدر می‏کاهد. پدری که می‏خواهد از رابطه ایده‏آلی با فرزندانش برخوردار باشد باید صبر و تحمل پیشه سازد و از خشونت و بدرفتاری بر علیه مادر فرزندش بپرهیزد.

گاهی لازم است که پدر دوران کودکی و خاطرات خود با مادرش را به یاد آورد تا قضاوت درستی از رفتارهای کودکان در اینگونه موارد داشته باشد.

اعمال مقررات و انضباط‏دهی

برخی می‏پندارند که کودکان باید تا سن هفت سالگی کاملاً آزاد و رها باشند و به دلخواه عمل کنند و برای اثبات عقیده خویش به پاره‏ای از روایات و نظریات روانشناسی استناد می‏کنند. در حالی که آنچه از اینگونه منابع فهمیده می‏شود این است که کودکان باید تا قبل از هفت سالگی از تعلیم و تعلم رها باشند، تا روح تشنه خود را با بازی سیراب نمایند. منظور از تعلیم نیز، آموزش به صورت کلاسیک و مدون به آن ترتیبی که بعد از هفت سالگی لازم است، می‏باشد. البته کودک خود در این سنین، با هوش سرشار و کنجکاوی فراوانی که دارد به صورت طبیعی آنچه را لازم است می‏آموزد و نباید با تعلیم مصنوعی و قانونمندانه، کودک را از لذت جستجو و کشف محروم ساخت. اما ایجاد روح قانون‏پذیری و عادت دادن کودکان به نظم و انضباط و رعایت مقررات منافاتی با آزادی کودکان ندارد. دانشمندان تربیتی معتقدند که شش سال اول زندگی هر فردی مهم‏ترین دوران تربیت بوده و رفتار و منش هر فردی در طول زندگی تداوم خلقیات و عاداتی است که در همان سال‏های اولیه شکل گرفته است.

بنابراین در تربیت همانگونه که محبت و اکرام ضروری است، انضباط و ایجاد برخی محدودیت‏ها نیز لازم است. در این زمینه نقش پدر بسیار بااهمیت بوده و بلکه ضروری‏تر از نقش مادر است

و لذا در خانواده باید پدر به عنوان عامل کنترل و رعایت نظم و انضباط شناخته شود و لزوما باید کودکان این حالت را حس کنند. به گونه‏ای که در حضور پدر پرهیز بیشتری از بدرفتاری داشته باشند. پدر باید همواره این هراس را در خانواده حفظ کند بدون آنکه به خشونت و آزار فرزندان متوسل شود.

شهید مطهری(ره) در اینباره می‏گوید: «نقش ترس این نیست که عامل رشددهنده باشد. ترس عامل فرونشاندن است. عامل رشد دادن و پرورش دادن استعدادهای عالی نیست ولی عامل جلوگیری از رشد استعدادهای پست و جلوگیری از طغیان‏هاست.»(۹)

اگر در تربیت فقط از محبت استفاده کنیم، کودک در امیال خود غرق خواهد شد گاهی دلسوزی بیجا و بیش از حد پدر، قاطعیت منطقی را از او سلب می‏کند. اگر بنا باشد قاطعیت و اقتدار پدر را از تربیت سلب کنیم در نهایت فرزندانی لوس، پرتوقع، خودخواه و تنبل پرورش داده‏ایم.

البته منظور از انضباط‏آموزی به کودکان، وضع قوانین و مقررات خشک و دست و پاگیر نیست و ظرفیت کودکان تحمل این سختگیری‏ها را ندارد. بلکه بیشتر به معنای پرهیز از عادت‏های زشت و ایجاد عادات پسندیده در کودکان است. مثلاً تسلیم شدن در برابر گریه و شیون کودکان و تن دادن به خواسته‏های نامعقول‏شان، نوعی بی‏انضباطی است که باعث رشد عادات ناپسند کودک می‏گردد.

اگر در تربیت فقط از محبت استفاده کنیم، کودک در امیال خود غرق خواهد شد

گاهی دلسوزی بیجا و بیش از حد پدر، قاطعیت منطقی را از او سلب می‏کند.

اگر بنا باشد قاطعیت و اقتدار پدر را از تربیت سلب کنیم

در نهایت فرزندانی لوس، پرتوقع، خودخواه و تنبل پرورش داده‏ایم.

ژان ژاک روسو می‏گوید:

«مطمئن‏ترین راه در بدبخت کردن اطفال این است که هر چه می‏خواهند به زور بگیرند. هرچه خواسته‏های کودک زودتر و آسانتر برآورده گردد، خواهش‏هایش زیادتر خواهد شد. آنگاه کار به جایی می‏رسد که به واسطه عدم قدرت و برخلاف میل خود نمی‏توانید خواسته‏های او را برآورید. صدمه‏ای که طفل از این برآورده نشدن تقاضایش که برخلاف عادت اوست، متحمل می‏شود بیشتر است از محرومیت از آنچه که میل دارد به دست آورد. به طوری که اگر از ابتدا با ایجاد محدودیت محرومش می‏کردید، این صدمات را نمی‏دید. بچه لوس و پرتوقع اول عصای شما را می‏خواهد، وقتی گرفت ساعت‏تان را مطالبه می‏کند، سپس مرغی را که در آسمان می‏پرد و ستاره‏هایی که می‏درخشند! می‏خواهد. چگونه می‏توانید او را راضی نگهدارید … کودکانی که عادت کرده‏اند همه کس را در برابر خود به تس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.