پاورپوینت کامل گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۹۴
سلامی چو بوی خوش بهار، که از مدتها پیش خودش را ناخوانده مهمان شهر و روستا کرده است و باعث شده تا دانشجو، دانشمند، دانشپژوه و حتی دانشآموزان کوچک و بزرگ دچار یک نوع رخوت و سستی شده، از تحصیل و کاوش و تعلیم و تعلم دست کشیده و به رختخواب پناهنده شوند تا لذتی بیشمار از هوای بهار ببرند.
از احوالات شما و خانوادهی گرامیتان چه خبر؟ شما هم به درد ما دچارید یا سرحال و قبراق از مسافرتهای نوروزی به کسب و کار و تلاش مشغول شدهاید؟ به هر حال چندان تفاوتی هم نمیکند چون جنابعالی شبانهروز در حال خر و پف و لالا بودی چه برسد به حالا که دیگر عذر موجهی داری و لابد بهانهات هم این است که هوای بهار آدمیزاد را معتاد میکند و … .
بگذریم! بعد از تعطیلات زیبای عید و خوشگذرانی با دلی داغدار به سوی دانشگاه رهسپار شدم؛ چراکه هنوز دلم میخواست در کنار خانوادهی گرم و مهربانم باشم و از سیل بیشمار محبتهای مامان و آقاجون بهره بگیرم. مخصوصاً از دست وظایف پر و پیمان مهمانداری که حسابی خستهام کرده بود، کمی استراحت کنم. ببین چقدر دانشگاه و مسائل مربوط به درس سخت است که راضیام در خانه به شغل شریف کلفتی راضی باشم و در خوابگاه و دانشگاه لا به لای کتاب دنبال حقایق نباشم! چه میشود کرد به هر حال تب دانشگاه و تحصیل بعد از مدتی فروکش میکند و بالاخره میفهمی که از آن همه دبدبه و کبکبه فقط زحمت و سختی برآیت مانده است که امیدوارم به قول آقاجون حداقل این همه زحمت، نتیجه و ثمری داشته باشد.
القصه! بعد از ورود به خوابگاه با صحنههای عجیب و غریبی رو به رو شدم که ذهن هر بیننده را به خود مشغول میکرد و هر کدام از دانشجویان که وارد میشدند به جای چاق سلامتی و احوالپرسی از هم میپرسیدند: «چه خبره؟»
درِ ورودی خوابگاه که کلاً نبود و فقط مسئول خوابگاه در پشت پردهای که نقش در را ایفا میکرد نشسته بود و رفت و آمدها را کنترل میکرد. دو تا سالن طبقهی دوم و سوم پر شده بود از تختهای دانشجویان طبقهی اول و دیگر جای قدم برداشتن نبود، چه برسد که بشود در محیطی آرام درس خواند. از طبقهی اول هم صدای ارکستر کارگران و مهندسان به گوش میرسید. حالا جریان این همه خرابی و ویرانی چه بود، باید میآمدی و از نزدیک میدیدی!
گویا در نبود ما عزیزان عاشق و مشتاق تحصیل، سقف و دیوار طبقهی اول به وسیلهی محبت دانشجویان طبقهی دوم که بسیار با دقت و تیزهوش هم هستند، نم کشیده و هرآن در حال ریزش بود. مسئول خوابگاه در روز آخر سال گذشته همهی خوابگاه را بررسی کرده، اما فراموش کرده بود تا فلکهی شیر آب را ببندد. به همین دلیل آب حمام که همیشه در حال چکه کردن بود آرام آرام سقف و دیوار بتونی و محکم طبقهی پایین را شکافته بود و در نهآیت چند تکهی جزیی از گچهای سقف که دیگر تحمل ایستادگی نداشتند، در سقوطی آزاد، منجر به شکستن یک عدد گلدان و به خاک و گچ کشیدن فرشها و ملحفههایی که قبل از عید کاملاً شسته شده بودند، گردید. همین امر باعث شد تا گروهی از مهندسین و مشاورین برای علت فروریزی گوشهای از طبقهی پایین جلسهای فوری تشکیل داده، به بررسی عوامل فروپاشی گچها پرداختند. نتیجه بر این شد که ضمن جلوگیری و ممانعت از شورشِ آب حمام طبقهی دوم که البته قبل از ورود ما به شدت با آن برخورد شده بود، گچهای حادثهدیده به بیرون انتقال داده شده و ضمن تعمیرات اساسی، روکشی از رنگ، روی آن دیوار داغدار قرار گیرد. در همین اثنا مهندسین به نکتهی مهمی پی بردند که خالی از لطف مسئول دانشگاه نماند، آن هم عوض کردن در ورودی خوابگاه بود. این در بسیار کوچک بود و برای ورود بایستی صف میکشیدی تا بعد از چند ساعت میتوانستی در میان همهمهی دانشجویان از کلاس برگشته وارد خوابگاه شده و به استراحت بپردازی.
بله! چه درد سرت بدهم که سالنها و اتاقها شده بود یک زندان به تمام معنا بیچاره طبقه اولیها که وسایلشان در گوشهای افتاده بود و مثل آوارههای زلزله هر کدام به دنبال اموالشان بین دو طبقه در رفت و آمد بودند.
روزهای اول همه در شوک بودیم و قدرت هیچ اظهار نظری نداشتیم، تازه با صدای تق و توق کارگرها هم از شوک در نیامدیم و همچنان شدت فاجعه همهی ما را سنکوپ کرده بود. اما همین که روز سوم از پشت دیوار شب سرکشید سر و صدای همهی دانشجویان دلباخته به علم بلند شد که این چه وضعی است و ایا این درست است که دانشجو در سختی و مشکلات باشد.
واقعاً چشمت روز بد نبیند، طبقه اولیها به جای تشکر و ابراز محبت به دو طبقهی بالا سریشان، تازه عصبانی و طلبکار هم بودند باعث و بانی این همه مشکلات شما هستید که شیر آب حمام را محکم نمیکنید و خلاصه در هر نشست و برخاستی آه و فغان بلند میشد که خدا باعث و بانی خرابیها را لعنت کند. از طرف دیگر بچههایی که خانهشان توسط پایینیها اشغال شده بود، چنان ناله و نفرین میکردند که گویی واقعاً اشغالگران با سلاحهای کشتار جمعی آمده بودند و ضمن به خاک و خون کشیدن دانشجویان خوابگاهشان را تصرف کرده بودند.
خلاصه! آنقدر صدای داد و بیداد و هیاهو بلند بود که از شدت به هم ریختگی اوضاع با بردن یک سینی چای به محل کار کارگرها احساس آرامش میکردم و دوباره به محیط نه چندان دانشجویی خوابگاه برمیگشتم. بعد از گذشت پنجمین روز، من که مسئول دانشجویی خوابگاه بودم، دیدم نمیشود قضیه را همین طوری رها کرد و تماشاچی این جریان بود، به همین دلیل قاطع در فریادی جانانه همه را آرام کرده و خواستار سکوت شدم تا بتوانم سخنانی را در اعتراض به وضعیت موجود ایراد کنم. بگذریم که چقدر طول کشید تا نسبتاً سکوت حکمفرما شد و چه شعارهایی که نشنیدم اما به هر صورت توانستم شروع به صحبت کنم. در خلال صحبتهای گهربارم از دانشجویان خوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 