پاورپوینت کامل پیامدهای منفی اشتغال زنان (قسمت اول ) ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیامدهای منفی اشتغال زنان (قسمت اول ) ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامدهای منفی اشتغال زنان (قسمت اول ) ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامدهای منفی اشتغال زنان (قسمت اول ) ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۸

اثرات و پیامدهای منفی اشتغال زنان

امروز گرایش زنان به اشتغال و دسترسی آنان به سازمانهای آموزشی (مدارس و دانشگاهها) به ویژه در جامعهی شهری در بسیاری از کشورها اهمیت یافته است. در کشور ما نیز برای دستیابی به دستاوردهای دنیای متمدن، دگرگونیهای بسیاری در گسترهی تحولات اجتماعی به وجود آمده که برجستهترین آن، حرکت زنان در خانواده و ورود به دنیای بازار اشتغال است. این پدیده، جامعه و به ویژه نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار داده است.

زنان هنگامی که به حقوق اجتماعی خود در حوزهی شغلی دست یافتند، علاوه بر همسر و مادر بودن، نانآور هم شدند و با توجه به تعدد نقشهایی که زنان در این رابطه پیدا کردند این سؤالات مطرح میشود که این امر چه اثراتی بر زن و روابط زن و شوهری و فرزندان داشته است؟ ایا این آثار در جهت ثبات خانواده است یا تضعیف؟

ایا زنان از عهدهی رسالت دیرین خود در قبال خانواده و فرزندان خود به خوبی برمیایند؟ در این بخش به بررسی این مسائل میپردازیم:

اثرات در بعد فردی:

الف) اشتغال زنان و تأثیر آن بر روح و جسم زن

برای پرداختن به این بحث، اشاره به چند نکته ضروری است:

تفاوتهای فیزیولوژیکی زن و مرد: تفاوت زن و مرد در تواناییها و استعدادها و همچنین وضعیت فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی است که در بدو خلقت، خداوند در آنها به ودیعت نهاده است. اگر اینطور نبود معنای زن و مرد به گونهی دیگری بود و نظام خلقت در هم میآمیخت.

جوامع انسانی از زن و مرد به وجود آمده است. اگر ما آنان را از نظر فیزیکی و جسمانی و روحی و روانی یکی بدانیم، ادامهی حیات ممکن نخواهد بود. بقاء نسل را بدون وجود زن و مرد نمیتوان تضمین کرد و حقیقت این است که زن و مرد مکمل یکدیگرند. آری زن و مرد از لحاظ خصوصیات فیزیکی و جسمانی متفاوتند اما از لحاظ حقوق انسانی و اجتماعی مساویند.

حال سخن این است که محدودهی تفاوتهای زن و مرد چیست؟ ایا تفاوتها تنها در محدودهی ویژگیهای جسمی و فیزیولوژیک است یا آنکه پهنهی وسیعتری را شامل میشود. آنچه از ملاحظهی مجموع آیت و روآیت به دست میاید آن است که زن و مرد نه تنها در بعد جسمی بلکه در ابعاد گوناگون احساسی، روحی، ذهنی و رفتاری به گونهای از هم متمایزند.

از تفاوت در ساختمان بدنی و متوسط قد و وزن و حجم مغز گرفته تا تفاوت در خُلقیات، خلاقیتهای هنری، میزان تحملپذیری، آستانهی تحریکپذیری، نوع خردورزی، جنبههای زیبایی شناختی و دهها مورد دیگر همگی در دایرهی تفاوتها جای میگیرند.

در اینجا به برخی تفاوتهای تکوینی اشاره میکنیم:

تفاوتهای زیستی:

از نظر بیولوژیک (ساختار بدن) و فیزیولوژیک (کارکرد اعضا) تفاوتهای زیر بین زن و مرد وجود دارد:

۱-۱) دستگاه تولید مثل:

تمایز دستگاه تناسلی زن و مرد خاستگاه تفاوتهای بسیاری است؛ مانند دوران قاعدگی، بارداری و زایمان، یائسگی، تفاوت هورمونهای جنسی(تستوسترون در مرد و استروژن در زن غلبه دارد) و … همین امر منشاء برخی تفاوتهای زیستی و روانی دیگر هم میشود؛ مثلاً بلوغ جنسی به طور معمول در جنس زن زودتر از مرد رخ میدهد و صفات ثانویهی جنسی در دختران حدود دو سال زودتر از پسران پدید میاید. توان باروری مرد بسی بیشتر از زن است و تا هشتاد سالگی میتواند ادامه یابد، در حالی که باروری زن با یائسگی _ در حدود پنجاه سالگی – پایان مییابد. این تفاوتها به طور طبیعی بر مسائل روانی و رفتاری تأثیرگذار است و منشأ تفاوت در انتظارات میگردد.

۲-۱) هورمونها

تفاوت هورمونهای زنانه (استروژن) و مردانه (تستوسترون) که از غدد درون ریز ترشح میشود و در سراسر بدن انتشار مییابد، موجب اختلاف اندامهای زن و مرد میگردد.

از جمله، تستوسترون اثر سازندهی پر قدرتی در تولید پروتئین در سراسر بدن دارد. رشد بافتهای عضلانی را تحریک میکند و بر قدرت بدنی مرد میافزاید. تودهی عضلانی مرد به طور متوسط پنجاه درصد بیشتر از بدن زن است. نیز تستوسترون از عوامل رسوب کلسیم در استخوانهاست و بر اندازه و استحکام آنها میافزاید. از این رو مرد برای انجام کارهای سنگین توانایی بیشتری مییابد. تستوسترون حالات تهاجمی، رقابتی و پرخاشگری را برمیانگیزاند.

از خستگی میکاهد و ادامه فعالیتها و اجرای کارها را آسان میکند.

در مقابل، ترشح هورمون استروژن در زنان از رشد زیاد استخوانها جلوگیری میکند، از این رو به طور نسبی قد زن کوتاهتر از مرد است و کاهش ترشح آن عامل پوکی استخوان است که تحرک و نرمی مفاصل و انعطافپذیری بیشتر بدن زنان را میتوان ناشی از آن دانست. از عوامل اصلی تغییر حالات زنان، نوسان سطح استروژن در خون آنهاست که در رفتار زن اثر میگذارد. وقتی ترشح استروژن تنزل مییابد زن بیتاب میشود و آرامش روانیاش به هم میخورد.

۳-۱) مغز و اعصاب

از آنجا که کروزمومها در زن و مرد متفاوت است و سلولهای مغز زن دارای کروموزوم XX و سلولهای مغز مرد دارای کروموزومهای XY است، مغز مرد، مردانه و مغز زن زنانه است. به طور متوسط مغز زن یکدهم کمتر از از وزن مغز مرد است.

عضلات یک مردِ بالغ، چهل درصد بیش از زن هم سن اوست و قدرت بدنی یک پسر هجده ساله به طورمتوسط دو برابر نیروی یک دختر هجده ساله است و از این رو مردان در تواناییهای بدنی و جسمی از زنان ماهرترند.

در حس لامسه، پوست زن از مرد لطیفتر و نسبت به درد و تحمل فشار، حساستر است، زنان در کارهای دستی چابکترند.

بنابراین در بخش تفاوتهای زیستی، آمادگی بیشتر مردان برای کارهای سنگین تردیدناپذیر است؛ به ویژه آنکه این بخش از تفاوتها قابل تقلیل به یادگیری، فرهنگ، تربیت و انتظارات نیست.

۲- تفاوتهای روانی:

تفاوتهای روانی بسیاری میان زن و مرد وجود دارد که از نظر علم روانشناسی به اثبات رسیده است. این تفاوتها را نمیتوان به سادگی، تنها زاییدهی تربیت و محیط دانست. بدیهی است شناخت و توجه به این تفاوتها، هر یک از دو جنس زن و مرد و به طور کلی بشر را به سوی سعادت هر چه بیشتر رهنمون میسازد. تلقین تحمیلی زیست مردانه به زن – چنان که برخی فمینیستهای افراطی دنبال میکردند – نابودی انسانیت و هستی وی را در پی دارد و روان و جسم او را در معرض هلاکت و بیهویتی و استعدادهایش را به سمت انحراف و نقصان سوق میدهد. برخی تمایزات روانی زن و مرد را میتوانیم چنین برشماریم:

علایق زیبایی شناختی، اجتماعی و دینی زنها بیشتر از مردهاست. مردها بیشتر به جنبههای سیاسی و نظری علاقه دارند و زنها بیشتر به مسائل اخلاقی تمایل نشان میدهند.

براساس تحقیقات، مردان بیشتر از زنان به امور مادی و اقتصادی گرایش دارند. زن از مرد عاطفیتر است و به روابط عاطفی علاقهی بیشتری نشان میدهند.

جنس زن هیجانیتر از مرد است و کیفیت هیجان او نیز با مرد فرق میکند. براساس تحقیقات، پانزده درصد مردان از فشار روانی رنج میبرند، این رقم در مورد زنان به بیست و یک درصد میرسد، از نظر واکنش در برابر عوامل فشارزا نیز بین دو جنس تفاوتهایی مشاهده میشود.

در ناحیهی هیجانات و عواطف، مطابق مطالعات «ترمن ومیلز» بر روی صدها نفر، تفاوتهای زیر قابل تردید نیست: تشخص، ستیزهجویی، جسارت، استقامت و پرخاشگری در بیان احساسات در مردان بیشتر از زنان است. در مقابل در زنان دلجویی و همدردی بیشتر است و اینان ریزکارتر و از نظر ذوقی حساسترند. مردان به عملیات برجسته، حادثهآفرینی، فعالیت در هوای آزاد و کارهای مستلزم کوشش بدنی تمایل بیشتری دارند و به ماشینابزار و داد و ستد بیشتر علاقهمندند اما زنان به کارهای خانه، اعمال ذوقی، دلسوزی و مواظبت کودکان و … علاقه دارند.

پس این اختلافات و تفاوتها وظایف و حقوق زن و مرد را متفاوت میسازد و در نتیجه تفاوت فعالیتها و تخصیص نقشها را به دنبال دارد. از این رو چنانکه این تمایزات نشان میدهد ساختار بدنی زنان برای انجام کارهای سبکتر و انعطافپذیر و به دور از فشارهای عصبی و روانی بنا گردیده و توانایی مرد برای انجام فعالیتهای سنگینتر و شدیدتر، آمادگی بیشتری یافته است.

اسلام به تناسب این تمایزات که همانا ویژگیهای شخصیتی، تواناییها و تفاوتهای فردی است برای انسانها تکالیف و وظایفی تعیین کرده است و بر نقش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زنان در جامعه تأکید نموده است.

بدین ترتیب زنان باید با در نظر گرفتن این مسئله و با توجه به شرایط روحی و جسمی خویش پا به این عرصه نهند.

مهمترین مسئلهای که در اشتغال زنان مورد توجه قرار میگیرد وجود نقشهای متعددی است که زنان به عنوان همسر و مادر و گردانندهی خانواده به عهده میگیرند. نقشهایی که در جامعهی ما به صورت سنتی به آن نگریسته میشود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است.

«فرضیهی کمیابی» که توسط «بارنت (Barnet) در ۱۹۹۳ طرح گردید، با این نظر که تکثر نقشها موجب اضطراب و فشار بیشتر بر زنان میشود همنوا است. او فرض را بر این میگذارد که ایفای چند نقش عمده به صورت همزمان، موجب زایل شدن انرژی محدود فرد میشود و در نتیجه زنان در پاسخگویی به انتظارات و نیازهای هر دو نقش (خانوادگی و شغلی) -که هر دو نیز مستلزم توان پاسخگویی بالا هستند – با کمبود انرژی و ضعف و ناتوانی روبهرو میگردند.

به نظر میرسد پذیرش اشتغال برای زنان به معنای زیر بار مسئولیتی مضاعف رفتن و قبول نقشهای متعدد و احیاناً متعارض در زندگی است. زیرا زنان بنابر تعهد عاطفی و اخلاقی خودشان هیچگاه از زیر بار مسئولیتهای همسری و مادری شانه خالی نمیکنند، لذا اشتغال برای آنان تحمیلی(ناخودآگاه) و فوق طاقت است و میتواند اضطراب و فشار روانی و … را به دنبال داشته باشد. برخی از جامعهشناسان تصریح میکنند که اشتغال مادران در خارج از منزل بر مسئولیت آنان به طور ناعادلانه افزوده است.

واقعی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.