پاورپوینت کامل آن مرد آمد. آن مرد با آب.. ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آن مرد آمد. آن مرد با آب.. ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آن مرد آمد. آن مرد با آب.. ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آن مرد آمد. آن مرد با آب.. ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰

نگاهی به شخصیت و عمل کرد حضرت عباس(ع) پیش از عاشور

اشاره

داستان شجاعت و صلابت عباس (ع) مدت ها پیش از ولادت او آغاز شد؛ از آن روزی که امیرالمؤمنین (ع) از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ی ازدواج شان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(۱) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام البنین» خوانده شد.(۲)

کودکی و نوجوانی

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین (ع)، همّ فراوانی مبنی بر تربیت فرزندان خود مبذول می‏داشتند و عباس (ع) را افزون بر تربیت در جنبه‏های روحی و اخلاقی، از نظر جسمانی نیز مورد تربیت و پرورش قرار می‏دادند تا جایی که از تناسب اندام و ورزیدگی اعضای او، به خوبی توانایی و آمادگی بالای جسمانی او فهمیده می‏شد. علاوه بر ویژگی های وراثتی که عباس (ع) از پدرش به ارث برده بود، فعالیت های روزانه، اعم از کمک به پدر در آبیاری نخلستان ها و جاری ساختن نهرها و حفر چاه ها و نیز بازی های نوجوانانه، بر تقویت قوای جسمانی او می‏افزود. از جمله بازی هایی که در دوران کودکی و نوجوانی عباس (ع) بین کودکان و نوجوانان رایج بود، بازی‏ای به نام «مداحی»(۳) بود که تا اندازه‏ای شبیه به ورزش گلف است و در ایران زمین به «چوگان» شهرت داشته. در این بازی که به دو گونه ی سواره یا پیاده امکان‏پذیر بود، افراد با چوبی که در دست داشتند، سعی می‏کردند تا گوی را از دست حریف بیرون آورده، به چاله‏ای بیندازند که متعلق به طرف مقابل است. این گونه سرگرمی ها، نقش مهمی در چالاکی و ورزیدگی کودکان داشت. افزون بر آن نگاشته‏اند که امیرالمؤمنین (ع) به توصیه‏های پیامبر (ص) مبنی بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاری، تیراندازی، کشتی و شن ، جامه ی عمل می‏پوشانید و خود شخصاً، فنون نظامی را به عباس (ع) فرا می‏آموخت.

نخستین بارقه‏های جنگ آوری

به حق، امیرالمؤمنین (ع) بیش ترین سهم را در بروز این ویژگی برجسته و کارآمد – هم از لحاظ جسمی و هم روحی – در عباس (ع) بر عهده داشت. تیزبینی امیرالمؤمنین (ع) در پرورش عباس (ع)، از او چنان قهرمان نام‏آوری در جنگ های مختلف ساخته بود که شجاعت و شهامت او، نام علی (ع) را در کربلا زنده کرد.

روایت شده است که امیرالمؤمنین (ع) روزی در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفت وگو بود. در این لحظه، مردی عرب در آستانه ی در مسجد ایستاد. از مرکب خود پیاده شد و صندوقی را که همراه آورده بود، از روی اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست علی (ع) را بوسید و گفت: «مولای من! برای شما هدیه‏ای آورده‏ام» و صندوقچه را پیش روی امام نهاد. امام در صندوقچه را باز کرد. شمشیری آب دیده در آن بود.

در همین لحظه، عباس (ع) که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه‏ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین (ع) متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: «فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟» عباس (ع) گفت: آری! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «جلوتر بیا!» عباس (ع) پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: «یا امیرالمؤمنین! برای چه می‏گریید؟» امام پاسخ فرمود: «گویا می‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله می‏کند تا این که دو دستش قطع می‏گردد..»(۴) و این گونه نخستین بارقه‏های شجاعت و جنگ آوری در عباس (ع) به بار نشست.

شرکت در جنگ ها، نمونه‏های بارزی از شجاعت

شاید اولین تجربه ی حضور عباس در صحنه ی سیاسی، شرکت او در جنگ جمل بوده است؛ اما از تلاش-های او در این جنگ، اسناد چندان معتبری در دست نیست. احتمال آن می‏رود که کم سن و سال بودن این نوجوان تلاش گر، سبب شده تا فعالیت های او از حافظه ی تاریخ پاک شود. اما حضور پررنگ او در جنگ صفین، برگ زرینی بر کتاب نام‏آوری او افزوده است. در این مجال به بررسی گوشه‏هایی از اخبار این جنگ پرداخته می‏شود.

۱. آب‏رسانی، تجربه ی پیشین

پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (ع) عده زیادی را مأمور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را بدان گمارد. سپاهیان خسته و تشنه ی امیرالمؤمنین (ع) وقتی به صفین می‏رسند، آب را به روی خود بسته می‏بینند. تشنگی بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین (ع) را بر آن می‏دارد تا عده‏ای را به فرماندهی «صعصعه بن صوحان» و «شبث بن ربعی» برای آوردن آب اعزام نماید. آنان به هم راه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله می‏کنند و آب می‏آورند.(۵) در این حمله امام حسین (ع) و اباالفضل العباس (ع) نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت می‏نمود.(۶)

به نوشته برخی تاریخ‏نویسان معاصر، هنگامی که امام حسین (ع)، در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس (ع) برای نبرد امتناع می‏ورزد، او برای تشویق امام حسین (ع) خطاب به امام عرض می‏کند: «آیا به یاد می‏آوری آن‏گاه که در صفین آب را به روی ما بسته بودند، به همراه شما برای آزاد کردن آب تلاش بسیار کردم و سرانجام موفق شدیم به آب دست یابیم و در حالی که گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود، نزد پدر بازگشتیم؟…»(۷)

۲. اهتمام امیرالمؤمنین (ع) در تقویت روحیه ی جنگ آوری عباس(ع)

در جریان آزادسازی فرات توسط لشکریان امیرالمؤمنین (ع)، مردی تنومند و قوی هیکل به نام «کُرَیْب بن ابرهه» از قبیله ی «ذی یزن» از صفوف لشکریان معاویه برای هماورد طلبی جدا شد. در مورد قدرت بدنی بالای او نگاشته‏اند که وی یک سکه ی نقره را بین دو انگشت شست و سبابه خود چنان می‏مالید که نوشته‏های روی سکه ناپدید می‏شد.(۸) او خود را برای مبارزه با امیرالمؤمنین (ع) آماده می‏ساخت. معاویه برای تحریک روحیه ی جنگی او می‏گفت: علی (ع) با تمام نیرو می‏جنگد [و جنگ جویی سترگ است] و هر کس را یارای مبارزه با او نیست. [آیا توان رویارویی با او را داری؟]. کریب پاسخ می‏داد: من [باکی ندارم و] با او مبارزه می‏کنم.

نزدیک آمد و امیرالمؤمنین (ع) را برای مبارزه صدا زد. یکی از پیش‏مرگان مولا علی (ع) به نام «مرتفع بن وضاح زبیدی» پیش آمد. کریب پرسید: کیستی؟ گفت: هماوردی برای تو ! کریب پس از لحظاتی جنگیدن او را به شهادت رساند و دوباره فریاد زد: یا شجاع‏ترین شما با من مبارزه کند، یا علی (ع) بیاید. «شرحبیل بن بکر» و پس از او «حرث بن جلاّح» به نبرد با او پرداختند، اما هر دو به شهادت رسیدند. امیرالمؤمنین (ع) که این شکست های پی‏درپی را سبب از دست رفتن روحیه ی جنگ آوری و سرخوردگی یاران خود می‏دید، دست به اقدامی عجیب زد. او فرزند رشید خود عباس (ع) را که در آن زمان علی‏رغم سن کم جنگ جویی کامل و تمام عیار به نظر می‏رسید،(۹) فراخواند و به او دستور داد که اسب، زره و تجهیزات نظامی خود را با او عوض کند و در جای امیرالمؤمنین (ع) در قلب لشکر بماند و خود لباس جنگ عباس (ع) را پوشید و بر اسب او سوار شد و در مبارزه‏ای کوتاه اما پر تب و تاب، کریب را به هلاکت رساند… و به سوی لشکر بازگشت و سپس محمد بن حنفیه را بالای نعش کریب فرستاد تا با خون خواهان کریب مبارزه کند.(۱۰)

امیرالمؤمنین (ع) از این حرکت چند هدف را دنبال می‏کرد : هدف بلندی که در درجه ی اول پیش چشم او قرار داشت، روحیه بخشیدن به عباس (ع) بود که جنگ آوری نو رسیده بود. در درجه ی دوم او می‏خواست لباس و زره و نقاب عباس (ع) در جنگ ها شناخته شده باشد و در دل دشمن ترسی از صاحب آن تجهیزات بیندازد و برگ برنده را به دست عباس (ع) در دیگر جنگ ها بدهد تا هرگاه فردی با این شمایل را دیدند، پیکار علی (ع) در خاطرشان زنده شود.

و در گام واپسین، امام با این کار می‏خواست کریب نهراسد و از مبارزه با علی (ع) شانه خالی نکند(۱۱) و هم چنان سرمست از باده غرور و افتخارِ به کشتن سه تن از سرداران اسلام، در میدان باقی بماند و به دست امام(ع) کشته شود تا هم او و هم همرزمان زرپرست و زورمدارش، طعم شمشیر اسلام را بچشند.

۳. درخشش در جنگ صفین

در صفحات دیگری از تاریخ این جنگ طولانی و بزرگ که منشأ پیدایش بسیاری از جریان های فکری و عقیدتی در پای گاه های اعتقادی مسلمانان بود، به خاطره ی جالب و شگف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.