پاورپوینت کامل هم نام گل های بهاری(قسمت چهارم) ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هم نام گل های بهاری(قسمت چهارم) ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هم نام گل های بهاری(قسمت چهارم) ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هم نام گل های بهاری(قسمت چهارم) ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۲

ادب ورزی

هنگامی که مسلمانان برای جنگ بدر ره سپار بودند، در مسیر خود با عربی بادیه نشین برخوردند. از او پرسیدند «آیا سپاه قریش را دیده است؟ مرد پاسخی نداد. به او گفتند: به پیامبر خدا سلام کن.»

بیابان نشین ریش خندکنان پرسید: «آیا رسول خدا میان شماست؟»

مسلمانان گفتند: بله. پس بر او سلام کن!

مرد عرب نزد پیامبر آمد و گفت: اگر تو پیامبر خدایی، به من بگو در شکم این شتر ماده ی من، چیست؟

سلمه پسر سلامه گفت: «[این مطلب] را از رسول خدا نپرس. پیش من بیا من به تو می گویم:

تو بر او جهیدی! پس در شکمش تکه ای از توست!»

رسول گرامی فرمود:

«دست بردار! به مرد دشنام می دهی؟!»

پس به اعتراض چهره از سلمه برگرفت.

در جنگ بدر مسلمانان را از دشنام گویی به کُشتگان دشمن برحذر داشت و فرمود:

به ایشان دشنام مدهید که این کار شما بر کُشتگان تأثیری ندارد و بازماندگان شان را آزار می-دهد. آگاه باشید که بد دهنی، فرومایگی است.

در زدنش، با سر انگشتان بود.

وقتی به درِ خانه ی کسی می رفت – چون خانه ها گاهی در یا پرده ای نداشتند، – برابر آستانه نمی ایستاد، طرف راست یا چپ آن می ایستاد و می فرمود: سلام بر شما؛ سلام بر شما.

به کسی دشنام مده. اگر دیگری به دروغ به تو دشنامی داد، تو او را به چیزی که می دانی بددهنی نکن؛ که [در این صورت] پاداش از آنِ تو، و گناه از آنِ اوست.

ارجمندی

فرمود: سزاوار نیست مؤمن خویشتن را خوار کند. پرسیدند: چگونه؟ پاسخ داد: خود را در معرض آزمونی قرار دهد که نمی تواند آن را انجام دهد.

هشت نفرند که اگر به آنان توهین شود، تنها خویش را سرزنش کنند:

کسی که بی دعوت بر سر سفره ای نشیند؛

مهمانی که به میزبان دستور دهد؛

فردی که از دشمنش امید خیرخواهی دارد؛

کسی که از فرومایگان بخشش طلبد؛

شخصی که در راز دو نفری که او را نمی پذیرند خود را دخالت دهد؛

…؛

آن کس که در مجلسی بنشیند که مناسب او نیست؛

و فردی که برای کسی که گوش فرا نمی دارد، حرف می زند.

می فرمود: آن چه را که آدمی با آن آبروی خویش را نگه می دارد، برایش صدقه می نویسند.

از خود گذشتگی

روزی با دوستش وارد برکه ی آبی شد که درختانی در آن روییده بودند. دو شاخه برید، یکی راست و دیگری کج. چوب صاف را به دوستش داد و چوب کج را خود گرفت. مرد گفت: تو به این چوب صاف، از من سزاوارتری، ای فرستاده ی خدا. فرمود: «هرگز! هیچ گاه دین باوری با دوستش دوستی نمی کند، جز آن که روز رستاخیز از او [درباره ی رعایت آداب این دوستی] می پرسند، گرچه [زمان این هم نشینی] ساعتی بیش نبوده باشد.»

امانتداری

پیش از طلوع خورشید اسلام و نیز پس از آن، میان دشمنانش به «امین» شهرت داشت. خود می فرمود:

سه چیز است که آفریدگار اجازه ی [شکستن] آن ها را به کسی نداده است:

… باز پس دادن امانت به صاحبش، نیکوکار باشد یا گنه کار.

دشمنانش در مکه، حتی پس از اعلام پیامبری، هم چنان نفیس ترین اشیاء خود را نزدش امانت می گذاشتند و تردیدی به خود راه نمی دادند که مبادا او اموال شان را مصادره و به نفع آیین خود خرج کند. از همین روی پس از هجرت، از امام علی(ع) خواست چند روز در مکه بماند و امانت ها را به صاحبان شان پس بدهد.

خود فرموده بود: «امانت را به کسی که تو را امین قرار داد، باز پس بده؛ و به کسی که به تو خیانت کرد خیانت مکن.»

شخصی که در دنیا به امانت خیانت کند و آن را به صاحبش باز پس ندهد و بعد بمیرد، بر دین من نمرده است و خدا را در حالی ملاقات خواهد کرد که [از او] خشم گین است.

حتی نخ و سوزن [بی ارزش] را به صاحبش برمی گرداند.

می فرمود: وقتی کسی سخنی گفت و به اطراف خود نگریست، آن سخن نزد شما امانت است.

در نبرد «خیبر» مسلمانان دچار کم غذایی شگفت انگیزی شدند. به گونه ای که برای رفع گرسنگی، از گوشت برخی حیوانات که خوردن آن ها مکروه است، استفاده می کردند. مسلمان چند دژ از دژهای خیبر را گشوده بودند، اما آن دژی که مواد غذایی فراوانی در آن جا انبار شده بود، به دست مسلمانان نیفتاده بود.

در این هنگام، چوپان سیه چرده ای که برای یهودیان خیبر گله داری می کرد، به حضور حضرت شرف یاب شد و درخواست کرد که حقیقت اسلام را بر او عرضه کند. وی در همان نخستین جلسه-ها، بر اثر گفتار مستدل و منطقی آن فرستاده ی خدا، ایمان آورد و سپس گفت: همه ی این گوسفندان، امانت یهودیان خیبر در دست من است. اکنون که رابطه ی من با صاحبان گوسفند قطع شده است، تکلیف من چیست؟

حضرت در برابر چشم صدها سرباز گرسنه، با کمال صراحت فرمود: در آیین ما، خیانت به امانت یکی از بزرگ ترین گناهان است. بر تو لازم است همه ی گوسفندان را تا درِ قلعه ببری و همه را به دست صاحبان شان برسانی.

او نیز دستور پیامبر را پیروی کرد و بی درنگ در جنگ علیه یهود به جهاد پرداخت و در راه اسلام به شهادت رسید.

بردباری(حلم)

بزرگ ترین شاگردش- اما علی(ع) او را «بردبارترینِ مردمان» معرفی می کند؛ زیرا محمد پیشواست و بردباری برای رهبر، امری ضروری است؛ آن هم رهبری که رنج جهل میلیاردها انسان عصر خود و سده های بعد را بر دوش خویش تاب می آورد. آن حضرت بردبارترین مردمان بود.

اَنَس می گوید: «ده سال خدمتش را کردم؛ نه هرگز دشنامم داد و نه کتکم زد؛ نه مرا از خود راند و نه به رویم اخم کرد. گاه در کاری که دستور فرموده بود سستی می کردم، سرزنشم نمی کرد و اگر کسی از خاندانش نکوهشم می کرد، می فرمود: «رهایش کنید. اگر می توانست انجام می داد.»

می فرمود: «آدمی با بردباری به مقام انسان روزه داری می رسد که شب ها را به عبادت می-گذراند.»

عبدالله، پسر مسعود، می گوید: پیامبر سفارش فرموده بود: کسی از شما نزد من از یارانم بدگویی نکند؛ دوست دارم با دلی بی دغدغه از نزد شما بروم. روزی مالی نزدش آوردند. آن را تقسیم کرد. شنیدم دو نفر با هم صحبت می کنند. یکی از آنان به دیگری می گوید: «قسم به خداوند، نیت محمد از این تقسیم، خدا و روز رستاخیز نبود!»

نزد پیامبر رفتم و گفتم: شما فرمودی کسی از یارانم بدگویی به من نرسانَد، [اما] من شنیدم فلانی و فلانی چنین حرفی زدند.

رخساره اش سرخ شد و فرمود: رهایش کن. حضرت موسی بیش از این ها آزار دید، اما تاب آورد!

بزرگواری

بزرگوارترین فرد قبیله ی خود بود.

امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «پس به پیامبر پاکیزه… اقتدا کن که… مایه ی فخر و بزرگی است، برای کسی که خواهان بزرگواری است.»

هرگز به خاطر خودش از کسی انتقام نگرفت.

با نوشیدنی افطار می کرد و غذای سحرش هم نوشیدنی بود.

انس می گوید:

پیامبر گاهی شربتی می خورد که هم افطارش محسوب می شد و هم سحرش. چه بسا آن نوشیدنی شیر بود و یا شربتی که در آن نان خیسانده می شد. شبی آن را برای رسول خدا مهیا کردم. پیامبر دیر کرد. گمان کردم منزل یکی از دوستانش دعوت است. آن را خوردم. پس از ساعتی پیامبر آمد. از بعضی هم راهانش پرسیدم جایی افطار کرده یا دعوت بوده است؟ گفتند: «نه افطار کرده و نه جایی دعوت بوده است.» آن شب را به گونه ای گذراندم که فقط خدا می داند؛ از این اندوه که پیامبر آن شربت را بخواهد. اما او آن شب را گرسنه خوابید و گرسنه [روز بعد] روزه گرفت. تا این لحظه نیز درباره ی آن سخنی نگفته و چیزی نپرسیده است.

پارسایی

پیامبر، از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند.

دوست می داشت که زینت های دنیا از چشم او دور نگه داشته شوند، تا از آن لباس فاخری تهیه نسازد؛ یا اقامت در دنیا را آرزو نکند.

پوزش پذیری

پوزش پذیری از ویژگی های ممتاز انسان بزرگ است و او چنین بود.

فرمود: آیا به شما خبر دهم بدترین تان کدام است؟

گفتند: آری، ای پیامبر خدا!

– کسی که از اشتباه در نمی گذرد، پوزش را نمی پذیرد و از لغزش چشم پوشی نمی کند.

با همه ی تشویق هایش به این که اگر کسی کار بدی کرد؛ حتماً پوزش بخواهد، باز برای حفظ کرامت انسانی دستور می فرمود: مبادا کاری کنی که ناگزیر باشی پوزش طلبی.

کسی که پوزش عذرخواه را نمی پذیرد – چه پوزش گر راست گو باشد و چه دروغ گو- به شفاعت من نمی رسد.

کسی بیش از آفریدگار عذر نمی پذیرد.

حق گرایی

در شادمانی و خشم، جز حق نمی گفت.

حق را اِعمال می کرد، گرچه [در ظاهر] به ضرر خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.