پاورپوینت کامل مرغ باغ ملکوت ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرغ باغ ملکوت ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرغ باغ ملکوت ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرغ باغ ملکوت ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۳۳

سکوتی دهشتناک، مثل توقف زمان؛

ابری متراکم، یا مهی غلیظ؛

تا گوش میشنید سکوت بود و تا چشم میدید مه!

و قبرهایی که بر سر هر یک صلیبی سنگی خودنمایی می-کرد.

قبرهایی انبوه با کوچههای باریکی در میان … و او که از میان این قبرها میگذشت و سنگنبشتهها را میخواند.

گویا دنبال چیزی میگشت. چه چیز؟ خود نیز نمی-دانست.

راستی، میان گورستان آدم دنبال چه میگردد؟

ناگهان بر سر قبری ایستاد. چشمهایش را مالید و عرق سردی بر پیشانیاش نشست. نوشتهی روی قبر را دوباره خواند … و بار سوم و چهارم!

ادوین راید

وفات هفتم نوامبر ۱۹۱۰

از وحشت فریادی کشید و میان بستر خویش نشست. در یک لحظه آنچه را که در عالم رؤیا دیده بود، در ذهن خود مرور کرد. هر چه تلاش کرد نتوانست بر فراموشی خویش فائق آید. امروز چه روزی است؟ از چه ماهی؟

برخاست و تقویم جیبی کوچک خود را گشود و حساب کرد که تا هفتم نوامبر ۱۹۱۰ چند ماه باقی است؟

صبح روز بعد شاگردان ادوین راید، زیست شناس بلند آوازهی روزگار، آثار انکسار را در چهرهی استاد خویش دیدند. آیا باید میماندند و سایهی سهمگین مرگ را در روز موعود بر سر استاد خویش احساس می-کردند؟

زمان متوقف نیست. مثل ابر بهار میگذرد. هفتم نوامبر ۱۹۱۰ نیز از راه رسید و ادوین راید به راهی قدم گذاشت که از پیش به او نمایانده بودند.

راه اسرار آمیز مرگ!

***

حال و هوای آدم مسافر را دیدهاید؟ مسافری که آمادهی رفتن است!

او نیز اینگونه بود.

برادرش میگفت در آن سفر سوریه که همراهش بودم حالات غریبی داشت. روزی در زیارت «رأس الحسین» دیدم زنها گوشهای زبان گرفته، با سوز و گدازی شگفت ناله میکنند. گفتم چه شده؟ گفتند خواهرت میگوید و آنان میگریند.

همان روزها گاهی به او میگفتم: «خواهر، تو اهل بازار نیستی؟» میگفت: «من بیشتر دوست دارم در حرم باشم.»

برادر لحظهای مکث میکند . انگار دارد صفحات ذهن خویش را ورق میزند. بغض در گلویش میشکند و قطرات اشک از گوشهی چشمانش سرازیر میشود:

پاورپوینت کامل مرغ باغ ملکوت ۲۱ اسلاید در PowerPoint بود. از عالم خاک نبود. یادم هست در آن هشت سال دفاع مقدس هر شهیدی را که می-آوردند، او بلافاصله دست به کار میشد. زنها را جمع میکرد و با خانوادهاش همراهی میکردند … مجلس او را گرم میکردند.

اینها همه گذشت. زمان متوقف نیست. مثل ابر بهار می-گذرد … او هم دیگر جوان نیست. مرز پنجاه را در نوردیده و پشت سر گذارده است.

شب نوزدهم رمضان امسال، برای او شب دیگری بود. شب قدر بود و چه تقدیری!

همه خوابیدهاند، او و شوهرش بیدار. شوهر سرگرم دعا، او به تدارک مقدمات سحر. دستی به پخت و پز و دستی به شست و شوی. ساعت حدود چهار نیمه شب.

ناگهان گاز را خاموش میکند، شیر آب را میبندد و به شوهرش میگوید: دفتر تلفن را به من بده. مرد شگفت زده میپرسد این وقت شب به که میخواهی زنگ بزنی؟ میگوید زود باش که دارد دیر میشود، پسرم را نیز خبر کن.

(پسرش طبقهی پایین همان ساختمان سکونت داشت.) تا مرد پسر را خبر کند، او خود دست به کار میشود. زنگ میزند خانهی تک تک فامیل … برادر، خواهر، بچهها … و فقط یکی دو جمله با آنان میگوید:

«مرا حلال کنید، من دارم میروم.»

خانواده، بهت زده او را نگاه میکنند.

– آخر چه شده؟ حالت خوب نیست؟ میخواهی اورژانس خبر کنیم؟

نه، کاملا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.