پاورپوینت کامل قطرهای از اقیانوس;نگاهی به دانش امام علی(ع) ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قطرهای از اقیانوس;نگاهی به دانش امام علی(ع) ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قطرهای از اقیانوس;نگاهی به دانش امام علی(ع) ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قطرهای از اقیانوس;نگاهی به دانش امام علی(ع) ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۶۸
دانشوری
میفرمود: «شب و روز بر پیامبر(ص) وارد میشدم و هر گاه از او میپرسیدم، پاسخم میداد و اگر ساکت بودم، خود آغاز میکرد. هیچ آیهای بر او فرود نیامد، جز آنکه آن را خواندم و تأویل و تفسیر آن را فرا گرفتم.»
پیامبر(ص) از خداوند خواستند هیچ چیزی از آموخته-هایم از وی را فراموش نکنم؛ پس نه از حلال و حرام چیزی را فراموش کردم و نه از امر و نهی و پیروی و سرکشی. حضرت دستش را بر سینهام نهاد و فرمود: «خداوندگارا! دلش را از دانش و فهمیدن، حکمت و نور لبریز کن.» سپس به من فرمود: «خداوند والایم به من خبر داد، دعایم را در بارهی تو پذیرفته است.۱»
ابن عباس دانش یاران حضرت رسول را در سنجش با دانش امام علی(ع) همانند قطرهای برابر هفت دریا میداند.۲
امام باقر(ع) میفرمود: «نیایم علی(ع) کسی را نمی-یافت که دانشش را تاب بیاورد، تا بدان جا که دردمندانه آه میکشید و بر فراز منبر میفرمود:
پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من بپرسید. میان پهلوهایم [= سینهام] دانشی لبریز است؛ آه، آه، آگاه باشید کسی را نمییابم که آن را تاب بیاورد.»
ابن جوزی – دانشمند نامآور اهل سنت – میگوید:
هماره علی(ع) میگفت: «از من دربارهی راههای آسمان بپرسید: من به آنها آگاهترم تا راههای زمینی.»
پس از پیامبر، به آموزش مردمان مشغول بود و خود [با داشتن دانش خداوندی] شاگردی نمیکرد. مردمان از او میپرسیدند و او در بارهی اسلام از کسی چیزی نمی-پرسید.
روزی فرمود: «اگر برایم جایگاهی قرار میدادند، بر آن مینشستم و برای کلیمیان با توراتشان، برای ترسایان به انجیلشان، برای زبوریان به زبورشان و برای مسلمانان با قرآنشان قضاوتی میکردم که خداوند از آن خرسند باشد … .
به خدا قسم! اگر بخواهم به هر یک از شما خبر دهم که از کجا آمده و به کجا میرود و همهی احوال او چگونه خواهد بود، میتوانم. ولی میترسم دربارهی من عقیدهای پیدا کنید که به رسولالله(ص) کافر گردید. ولی آن رازها را با یاران خاص خود در میان مینهم که آنان را بیمی از کفر نیست.۳
*اهمیت دانش
دانش را چراغ خرد میخواند۴ و آن را باعث رشد کسی میدانست که به آن عمل کند. ۵
میفرمود: به انجام چیزهایی که میدانید نیازمندترید تا آموختن نادانستهها.۶
تدریس را لذت دانشوران به شمار میآورد۷ و بر این باور بود که دانش با تنآسایی به دست نمیآید. ۸ از افراد میخواست دانش راستین را از هر گویندهای بپذیرند، و به سخن بنگرند نه به گوینده.۹
معقتد بود جسته و گریخته آموزش دیدن، دانش پژوهی نیست و میفرمود: کسی به [ژرفای] دانش دست نمییابد، مگر آنکه زمانی طولانی بیاموزد.۱۰ به انسانهایی که دانش را با اهدافی غیر علمی فرا میگرفتند هشدار میداد: «کسی که علم را برای عمل به آن بیاموزد، از بی رونقیاش [میان مردم] غمگین نشود.»۱۱ یکی از نشانههای انسان پارسا را آزمندی او به دانش می-دانست.۱۲
برای علم آنقدر اهمیت قائل بود که میفرمود: «جز کم خرد نادان، کسی دانش و دانشور را خوار نمیشمارد».۱۳
نشانهی دانش را فهمیدن میدانست نه طوطیوار حفظ کردن مطلب، میفرمود: «روزی در مسجد رسول خدا(ص) نشسته بودم که اباذر وارد شد و گفت: «ای پیامبر خدا! تشییع جنازهی عابد برایت محبوبتر است یا محفل علمی؟» فرستادهی خدا پاسخ داد: «ای اباذر! ساعتی برای گفتوگوی علمی نشستن، نزد خداوند محبوبتر است از هزار تشییع جنازهی شهید؛ و ساعتی برای گفتوگوی علمی نشستن، در نزد آفریدگار محبوبتر است از هزار شب زندهداری عبادی کسی که در هر شبی هزار رکعت نماز بخواند!»
اباذر پرسید: «گفتوگوی علمی بهتر است یا خواندن تمامی قرآن؟»
پیامبر فرمود: «ای اباذر! ساعتی به گفتوگوی علمی نشستن، نزد خداوند محبوبتر است از دوازده هزار ختم قرآن! بر شما باد به مذاکرهی علمی؛ به یاری دانش [و اسلام شناسی] است که حلال را از حرام باز میشناسید … و همه [ی آنچه گفتهام] در این آیه نهفته است: “خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمی میبخشد؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.”۱۴»
از مردمان میخواست پیش از آنکه مرجثه* – یکی از گروههای منحرف – کودکانشان را مورد هجوم فرهنگی قرار دهند، پایههای ایمان استدلالی آنها را مستحکم کنند.۱۵
در شرافت دانش همین بس که حتی کسی که آن را به خوبی نمیداند، مدعی [خوب دانستن] آن است و هر وقت به او دانش را نسبت دهند، خوشحال میشود!۱۶
علم را مساوی «قدرت» میدانست و «راز پیروزی»:
دانش، سلطنت [و قدرت] است؛ هرکه آن را بیابد، با آن یورش برد، و هر که آن را از دست بدهد، بر او یورش برند.۱۷
از کسانی که ایمان مذهبی را نوزاد خرافات می-دانستند انتقاد میکرد و میفرمود: «ایمان و دانش، دو برادر همزاد و دو دوستند که هیچ گاه از یکدیگر جدا نمیشود.»۱۸ به نوجوانان قریش میفرمود: «ای فرزندان و پسران برادرم! شما [اینک] خردسالان قوم هستید و به زودی بزرگان قومی دیگر میشوید، پس دانش را فرا گیرید؛ و کسی که نمیتواند آن را حفظ کند، بنویسد.۱۹»
پراکنده کاری و باری به هر جهت بودن را در دانش-جویی نمیپسندید و تخصصگرایی را سفارش میکرد:
دانش، بیش از آن است که به شمارش آید، پس، از هر چیزی بهترینش را برگیر.۲۰
ارزش هرکس را همسنگ تخصص او میدانست.۲۱
*آداب
از دانشجویان میخواست به خاطر خدا دانش را بیاموزند و به خاطر خدا بیاموزانند:
اگر دانشوران حق دانش را به جای میآوردند، حتماً خداوند و فرشتگان و دین باوران آنان را دوست داشتند؛ اما آنها آن را برای به چنگ آوردن [فقط] دنیا آموختند، پس خداوند بر آنان خشم گرفت و مردمان نیز به آنان اعتنا نکردند۲۲[و مقامشان را ارج ننهادند].
هرگاه با دانشور نشستی، بر شنیدن حریصتر باش تا برگفتن.۲۳
از حق دانشور [بر تو] آن است که زیاده [از اندازه] از او نپرسی …؛ هرگاه نزد او رفتی و دیدی که جمعی حضور دارند، هم بر آنها سلام کن و هم درودی ویژه بر او روا دار؛ برابرش بنشین نه پشت سرش. نه با چشمانت به او اشاره کن و نه با دستت. بسیار مگو: فلانی و فلانی برخلاف گفتهی تو میگویند با نشستن بسیار در نزدش، او را میازار. دانشور نظیر درخت نخل است؛ باید منتظر شد تا خرمایی از آن فرو افتد.۲۴
کسی که با دانشجویان فروتنی کند، با دانشش به سروری خواهد رسید.
دانش انسان معمولی را بالا میبرد و ترک دانش، انسانی را که از منزلت اجتماعی برخوردار است، به زمین میزند.۲۵
از دانشوران میخواست به سان طبیبی دلسوز باشند که مرهمش را در جایی مینهد که سودمند باشد۲۶ [آنها نیز باید دانش خود را در جای واقعی خویش به کار گیرند]. پرسش را برای فهمیدن و دانستن میدانست نه پز دادن.۲۷
میفرمود: «مردی از انصار نزد پیامبر(ص) آمد و پرسید: “حق دانش چیست؟” حضرت پاسخ داد: “سکوت.”»
سپس؟
گوش فرا دادن.
سپس؟
حفظ کردن.
و آنگاه ای رسول خدا؟
بدان عمل کردن.
سپس؟
آن را گسترش دادن۲۸
به دانشجویان و دانشوران هشدار میداد: «علم، همسایهی عمل است؛ کسی که آموخت، آن را به کار گیرد. علم فریاد میزند: [به من] «عمل» [کنید]، اگر [کسی که آن را آموخته] به آن پاسخ مثبت دهد، [دانش در وجودش جایگزین میشود]. در غیر این صورت، از او رخت برمیبندد.۲۹»
با یادآوری فایدههای گوناگون دانش در پیشرفت مادی و معنوی آدمی، به کسانی که در جا میزنند نهیب میزد:
دانش بیاموز که اگر توانگر باشی، باعث وقار تو خواهد شد؛ و اگر تهیدست باشی، مایهی درآمد تو.۳۰
*دانشور
برای دانشپژوه، سرافرازی این سرا و رستگاری آن سراست.۳۱
در جستوجوی منزلت [اجتماعی و اقتصادی و …] برآمدم، آن را جز در علم نیافتم. بیاموزید، در هر دو سرا سرور خواهید شد.۳۲
بر شما باد به دانشجویی که باعث پیوند میان دوستان، نشان جوانمردی، هدیهای در محافل، همراه در سفر و همدم در غربت است.۳۳
پادشاهان، فرمانروایان بر مردماند؛ و دانشوران، فرمانروایان بر پادشاهان.۳۴
دانشور را کسی میدانست که از دانشآموزی خسته نشود.۳۵
دانشور، نیکو پرسد.۳۶
کسی که به دانشوری احترام گذارد، به خدایش احترام نهاده است.۳۷
به دانشوران هشدار میداد: «زشتی دانش، لاف زدن است.»۳۸
آنچه از آتش برگیرند، از آن کاسته نمیشود اما اگر [برای تغذیهاش] هیزم نیابی، آتش فرو مینشیند؛ هم-چنین اقتباس، دانش را از بین نمیبرد اما تنگ چشمی دانشوران، باعث نابودیاش میشود.۳۹
دانشوران غریباند، زیرا نادانان بسیارند.۴۰
دانشور، [روحیهی] نادان را میشناسد، زیرا پیش از این، خود نادان بوده است.۴۱
مسئولیت دانشور را پیش از مسئولیت نادان میدانست و میفرمود:
خداوند از نادان تعهد به آموختن دانش نگرفته، مگر آنکه قبلاً از دانشوران تعهد آموزش [به نادانان] را گرفته است.۴۲
دانشور، الگوی مردم است، انحرافش، انحراف دیگران را در پی خواهد داشت. از همین روی میفرمود: «لغزش دانشور، به سان شکستن کشتی است؛ هم خود غرق میشود، و هم سرنشینانش را غرقه میسازد.۴۳»
چون دانشور چشم از جهان فرو پوشد، در اسلام حفرهای پدید میآید که تا روز رستاخیز چیزی آن را پر نمی-سازد.۴۴
*آگاهی به همهی زبانه
ا
از آن جایی که در چشم انداز تشیع، امام، دانشمندترین فرد بر روی کره خاکی در همهی زمانها در هدایت انسانها است، یکی از تبلورهای آن، آگاهی وی به تمامی زبانهاست.
امام باقر و صادق – که در درود آفریدگار بر آنان باد – فرمودند: «هنگامی که امیرمؤمنان(ع) از کار بصریان فارغ شد، هفتاد نفر از سیاهان نزد وی آمدند. سلام کردند و به زبان خود با او سخن گفتند و وی به زبان آنان به آنان پاسخ گفت.۴۵»
امام صادق(ع) فرمود: «[یهودیای] از جیب قبایش کتابی بیرون آورد و آن را به امیرمؤمنان داد. امام(ع) آن را گشود، به آن نگریست و گریست.»
یهودی به وی گفت: «پسر ابوطالب! چه چیزی تو را به گریه انداخت؟ به این کتاب که به زبان سریانی است نگاه کردی، در حالی که تو فردی عربی. آیا دانستی که آن چیست؟» امیرمؤمنان فرمود: «آری. این، نام من است که ثبت شده است.»
یهودی به وی گفت: «نام خود را در این کتاب به من نشان بده و مرا از نام خود به زبان سریانی با خبرکن.»
امیرمؤمنان نامش از در کتاب نشان داد و گفت: نام من «الیا» است.۴۶
ابن مسعود میگوید: من در مسجد پیامبر خدا نزد امیرمؤمنان نشسته بودم که مردی فریاد زد:
«چه کسی مرا به سوی فردی که از او دانش فرا گیرم، راهنمایی میکند؟» و گذشت.
به وی گفتم: «ای مرد! آیا سخن پیامبر خدا را نشنیدهای که فرمود: “من شهر دانشم و علی، دروازهی آن است”؟»
گفت: «آری.»
گفتم: «کجا میروی؟ این،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 