پاورپوینت کامل با گام های سبز دانش ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل با گام های سبز دانش ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با گام های سبز دانش ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل با گام های سبز دانش ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۰
دانش و دانشخواهی در سیره ی امام صادق(ع)
اشاره
علم و عصمت دو ویژگی بزرگ امام معصوم(ص) است که تمسک به این دو خصوصیت، بشریت را از کورهراههای نیستی و جهل نجات داده و به سر منزل هدایت میرساند. اسلام، دانش را نور میداند؛ نوری که خدا آن را در قلبهای مستعد میپروراند و او را به راه راست و بندگی عاشقانه و عارفانه فرا میخواند. سعادت و نیک فرجامی آدمی در سایهی این دانش به دست میآید. علم، آدمی را از تاریکی و ظلمت میرهاند و او را به سوی نور و روشنایی رهنمون میسازد. آدمی چگونه میتواند از این منبع درخشان، رویگردان و بیبهره بماند، در حالی که در آموزههای روایی، پیگیری آن حتی در دوردستترین سرزمینها که «چین» کنایهای از آن بوده سفارش شده است. اصولاً آدمی برای رسیدن به گوهری ارزشمند، تا اعماق زمین و دریاها را میکاود و دانش نیز چنین است؛ گوهری ارزشمند و عافیتآفرین که هر رنج و زحمتی برای به دست آوردن آن رواست.
باید کوشید و لباس زیبای دانش را بر تن کرد و خود را به زیور ارزشها آراست که اگر چنین شود، منزلت دنیوی و سعادت اخروی نصیب آدمی میشود. علم ارزشی، مسیر زندگی را به درستی مینمایاند و بهترین یار و یاور آدمی در حل مشکلات و آراستن به فضایل اخلاقی است. انسان دانشمند، بسیار دقیق است و هر چیزی را آنگونه که باید، ادا میکند. مقالهی حاضر میکوشد این ویژگی مهم و صفت پسندیده را در سیرهی امام «صادقان» و «نیک سیرتان» بررسی کند.
دانش در گسترهی دین
دانش همانند آب دریاست. هر چه از آن میآشامند، همچنان خود را تشنهتر و نیازمندتر میبینند. پیامبر گرامی اسلام(ص) در توصیه به فراگیری دانش میفرماید: «دانشمندترین شخص آن است که علم دیگران را بر علم خود بیافزاید».۱
دانشجو باید از تنبلی و بیکاری دوری کند و با پشتکار به کسب دانش بپردازد. دانشجو باید از هر فرصتی که پیش میآید، بیشترین بهره را ببرد تا موفقیت لازم را به دست آورد. دانشطلبان از شتاب نکردن در بهرهگیری از زمان، بیشترین زیان را میبینند؛ زیرا دانشجو باید در طلب علم هم-چون تیری از چلهی کمان رها شود و از اما و اگرها و امروز و فرداها رها باشد. پیامبر گرامی اسلام(ص) که پیجویی و پیگیری علم را تا راههای دوردست توصیه میکرد، دربارهی جِد و جَهد برای فراگیری دانش، سخنی نیکو به یادگار گذاشته است:
اُغْدُوا فِی طَلَبِ الْعِلْمِ فَاِنّ الْغُدُوَّ بَرَکَهٌ وَ نَجاحٌ. در طلب دانش زودخیز باشید؛ زیرا در زودخیزی، برکت و کامیابی است.۲
دانشمند نیز دارای تعریف مشخصی در دین اسلام است و هر دانندهای را دانشمند اسلامی نمیگویند همچنان که نوشتهاند: روزی مردم گرد مردی حلقه زده بودند و به سخنانش گوش میدادند و طنین صدای او فضای مسجد را پر کرده بود. پیامبر اکرم(ص) وارد مسجد شد و مردم را دید که دور او حلقه زدهاند. پرسید: «این شخص کیست؟» پاسخ گفتند: «او علامه است.» پیامبر پرسید: «علامه یعنی چه و به چه کسی گفته میشود؟» گفتند: «علامه کسی است که از همهی مردم بیشتر به نسبهای عرب و رخدادهای انسانی آگاهی دارد و حوادث دوران جاهلیت و مردم آن روزگار را از همه بهتر میداند.» پیامبر اکرم(ص) فرمود: «این دانش برای کسی که بدان آگاه است، هیچگونه سود و زیانی ندارد و همچنین برای مردم. بدانید که دانش بر سه دسته است:
الف) دانستن آیات قرآن و تفسیر آن؛
ب) دانش اخلاق که بر انسان واجب است آن را فرا گیرد؛
ج) دانستن سنتهای دین و احکام.
پس هر چه غیر از این سه است، علم نیست، بلکه فضیلت است.»۳
شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: «دانش یعنی چه؟» پیامبر بیدرنگ پاسخ داد: «سکوت کردن.» مرد پرسید: «دیگر چه معنا دارد؟» پیامبر فرمود: «گوش فرادادن.» باز پرسید: «پس از آن چه؟» فرمود: «به خاطر سپردن.» پرسید: «بعد از به خاطر سپردن چه؟» پاسخ فرمود: «عمل کردن به آن.» در آخر پرسید: «ای رسول خدا! بعد از عمل کردن به آن چه معنی دارد؟» پیامبر پاسخ داد: «انتشار دادن آن.»۴
دانش و بینش از نگاه امام صادق(ع)
شنیده بود پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «یک ساعت تفکر کردن برتر از یک شب عبادت تا صبح است،» ولی پیوسته به این موضوع میاندیشید که منظور پیامبر اکرم(ص) چگونه تفکری است. آیا هر تفکری برابر است با یک شب عبادت تا صبح؟ برای دریافت پاسخ خود نزد امام صادق(ع) رفت و پرسش خود را مطرح کرد، ولی آن حضرت به گونهای کنایهآمیز به پرسش او پاسخ داد. امام فرمود: «انسان هرگاه از کنار خانهای خراب شده و خالی از سکنه عبور میکند، بگوید: “کجایند آنان که تو را ساختند و آنان که در تو سکونت داشتند؟ چرا سخنی نمیگویی؟”۵ »
با این پاسخ کوتاه، به او فهماند که تفکری ارزشمند است که با آن آدمی پاسخ این پرسشها را بیابد که به کجا میرود و هدف او از زندگانی دنیا چیست.
کم ارزشی عبادت بدون علم و اندیشه
در آموزههای اسلامی عبادت بدون بصیرت بی ارزش است و بصیرت جز با تفقّه و تعمق در مسایل و یادگیری و آموختن به دست نمیآید. در همسایگی «اسحاق بن عمار» خانهی مردی قرار داشت که به عبادت زیاد و انفاق بسیار در میان مردم مشهور بود و همگان از او به نیکی یاد میکردند؛ زیرا کسی از او خلافی ندیده بود.
رفتار نیک او برای اسحاق بن عمار این پرسش را ایجاد کرد که او با این رفتار، انسان صالحی است یا خیر. او میخواست وظیفهی خود را نسبت به همسایهی خود بداند.
بدین منظور، نزد امام صادق(ع) رفت و از امام پرسید: «همسایهای دارم که بسیار نماز میخواند؛ انفاق میکند و بسیار به حج میرود و از او خلافی هم نسبت به خاندان اهل بیت عصمت دیده نشده است. او چگونه انسانی است؟» امامصادق(ع) پرسید: «آیا اهل دانش و اندیشه در مسایل دینی و عبادی نیز هست؟» اسحاق پاسخ داد: «خیر، با اینکه بسیار عبادت میکند، ولی اهل اندیشه نیست.» امام فرمود: «پس با این حساب، کردار نیک او سبب بالا رفتن او نمیشود.»۶
وسواس، زاییدهی بی دانشی
وسواسی از جمله مسایل پیچیده و مشکل روحی روانی است که گاه گریبانگیر فرد مسلمان میشود. این مسئله برخاسته از شک و دودلی است بنابراین دون شأن یک دانشمند به شمار میرود. در اسلام به شدت از آن دوری شده و منکوب است. در دوران امام صادق(ع) مردی دانشمند بود که وسواس زیادی داشت. او گاه چند بار وضو میگرفت، ولی در آن شک میکرد و دوباره وضو میگرفت. پیش از وضو، چندین بار اعضای وضو را میشست و بعد وضو میگرفت، ولی باز هم در آن شک میکرد.
«عبدالله بن سنان» که وضو ساختن او را دیده بود، نزد امام صادق(ع) آمد و از امام پرسید: «او با اینکه انسان عاقل و اندیشمندی است، ولی در وضو دچار وسواس است. تفکر و وسوسه چگونه با هم سازگارند؟» امام صادق(ع) فرمود: «وسوسه از شیطان است و کسی که وسواس دارد، از شیطان پیروی میکند. این اصلاً با تفکر همخوانی ندارد.» عبدالله پرسید: «چگونه این پیروی از شیطان است؟» امام صادق(ع) پاسخ داد: «اگر او انسانی اندیشمند باشد، وقتی از او بپرسی این وسواس تو از کجا پدید آمده است، پاسخ خواهد داد: از شیطان است؛ زیرا انسان متفکر، میداند که وسوسه از ناحیهی شیطان به او رسیده است، ولی هنگام عمل بر اثر بیفکری و ضعف اراده، قادر به جلوگیری از آن نیست. خداوند نیز میفرماید:
مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ؛ (پناه میبرم) از گزند وسوسههای شیطان مرموز که در سینهی انسانها وسوسه میکند (ناس: ۴ و ۵).۷
ضرورت مراجعه به دانایان
میگویند: «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشدند.» یک فرد هر چه هم دانشمند باشد نمیتواند بر تمام مسایل تسلط علمی داشته باشد مگر این که به سرچشمهی علم الهی متصل باشد و از پیمانهی وحی سیراب شده باشد. بنابراین هر کس باید در حیطهی دانش و تخصص خود اظهار نظر کند. این مسئله در زمان امام صادق(ع) نیز دیده میشد. نوشتهاند روزی «حمزه بن طیار» که خود دانشمند بود، در محضر امام صادق(ع) ایستاد و شروع به سخنرانی کرد. او لابهلای سخنان خود، به گوشههایی از سخنان پدر امام، حضرت باقر(ع) اشاره میکرد و برای تأیید حرف خود از آن کمک میگرفت. امام صادق(ع) نیز سکوت اختیار کرده بود و فقط به سخنان حمزه بن طیار گوش فرا میداد.
اندکی گذشت و حمزه همچنان مشغول سخن گفتن بود تا اینکه در قسمتی از سخنرانی خود، امام صادق(ع) به او اشاره کرد که سخنش را قطع کند و به او فرمود: «همینجا توقف کن و دیگر چیزی مگو!» حمزه از این سخن امام تعجب کرد، ولی پیش از آنکه بخواهد دلیل آن را بپرسد، امام به او فرمود: «به اموری رسیدید که حکمتش را نمیدانید و برایتان پوشیده است. اینجا وظیفهی شماست که درنگ اختیار کنید و آن را از پیشوایان راه و دانایان طریقت بپرسید. آنان به وظیفهی خود، عمل و شما را به راه راست هدایت میکنند، همانگونه که خداوند بلندمرتبه میفرماید: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ اگر مسئلهای را نمیدانید، از دانایان بپرسید» (نحل: ۴۳ و انبیاء: ۷).۸
ضرورت وجود کارشناس دین
رجوع به متخصص در هر مسئلهای شرط عقل و در مسایل دینی واجب است. این مؤلفه یکی از دلایل تقلید در فروع است. «ابوشاکر» از فرقهی دیصانیه بود و خدا را قبول نداشت. او روزی قرآن را گشود و با دیدن آیهای، فکر کرد که میتواند با تأویلی دیگر گونه، از آن برای عقاید باطل خود سود جوید. آیه را به خاطر سپرد و سراغ شاگرد چیرهدست امام صادق(ع)، «هشام بن حَکَم» رفت. وقتی او را دید، با پوزخندی شیطنتآمیز گفت: «در قرآن شما آیهای وجود دارد که مرا دربارهی وحدانیت خدا به شک انداخته است.» هشام که میدانست توطئهای در کار است و هیچ آیهای از قرآن چنین دلالتی ندارد، گفت: «کدام آیه را میگویی؟» ابوشاکر گفت: «آنجا که نوشته است: وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ اِلَهٌ وَ فِی الْأَرْضِ اِلهٌ بنابراین، در آسمان یک خدا وجود دارد و در زمین هم خدای دیگری هست.»
هشام مدتی اندیشید و به او گفت که به پرسش او پاسخ خواهد داد. به فکر فرو رفت. مطمئن بود که هرگز چنین نیست و ابوشاکر تأویلی واژگونه از آیه به کار برده است. نمیدانست که مراد آیه چیست و چگونه بایستی به او پاسخ گوید. او چند روزی به این موضوع فکر کرد، ولی نتوانست پاسخی مناسب بیابد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 