پاورپوینت کامل آیت پیشوایان ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیت پیشوایان ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیت پیشوایان ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیت پیشوایان ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

>

ررسی زندگانی علمی موسی بن جعفر(ع)

یکی از محورهای اساسی و از سترگ ترین پشتوانه های امامت، دانش امام است که بر اساس آن بشریت از کوره راه های نابودی رهایی می یابد. شخصیت علمی امام کاظم(ع) از همان دوران کودکی و پیش از امامت ایشان شکل گرفته بود. مناظره های علمی، پاسخ گویی به شبهه های اعتقادی و تربیت شاگردان برجسته، نمونه های برجسته ای از جایگاه والای علمی امام کاظم(ع) است. او در همان کودکی مسائل پیچیده ی فقهی را که بسیاری از بزرگان و دانشمندان در حلّ آن فرو می ماندند، حل می کرد. گنجینه ای پایان ناپذیر از دانش و چکادنشینی در بلندای بینش بود. بسیاری از ساده اندیشان به خیال در هم شکستن وجهه ی علمی ایشان، مناظره های علمی تشکیل می دادند ولی جز رسوایی و فضاحت ثمره ای نمی دیدند. از این رو، به بلندی مقام او اعتراف می کردند و سر تسلیم فرود می آوردند.

پاورپوینت کامل آیت پیشوایان ۶۲ اسلاید در PowerPoint

«صفوان جمّال» از جمله اصحاب و یاران امام کاظم(ع) که به شغل شتربانی مشغول بود، هر از چند گاهی برای کسب فیض و بهره مندی از بی کران دانش ائمه(ع) نزد ایشان شرف یاب می شد. خود می گوید: «روزی نزد امام صادق(ع) رفتم تا در مورد پاره ای از مسائل و موضوعات از جمله موضوع امامتِ پس از ایشان، پرسشی نمایم تا بدانم پس از امام صادق(ع) پیشوا و مقتدای شیعیان چه کسی خواهد بود؟ از امام پرسیدم: «[پس از شما] عهده دار امر امامت چه کسی خواهد بود؟» امام در پاسخ من فرمود: «از جمله نشانه های فردی که پیشوا و امام مسلمانان می شود، این است که به سرگرمی نمی پردازد و دل مشغول بازیچه نمی شود و از کارهای بیهوده پرهیز می نماید». در همین حین فرزند او، موسی بن جعفر(ع) وارد خانه شد در حالی که همراه خود بزغاله ای داشت. من به او نگریستم و تعجب کردم که چگونه این رفتار او با سخن امام صادق(ع) سازگاری می یابد. کمی دقت کردم دیدم او به بزغاله می فرماید: «در برابر پروردگار خود فروتن باش!» از دانایی و بینش او شگفت زده شدم. امام صادق(ع) او را در آغوش کشید و فرمود: «پدر و مادرم به فدایت که به سرگرمی و بیهودگی نمی پردازی».۱

پاسخی دانشورانه

«ابو حنیفه» پیشوای مذهب «حنفی» اهل سنت، آهنگ سفر حج نمود و پس از پایان حج برای دیدار با امام صادق(ع) و به جهت برخی مذاکرات علمی عازم مدینه شد. چون به مدینه رسید، به منزل امام رفت و در سراچه ی خانه، اندکی درنگ نمود تا امام او را به حضور بپذیرد. روی سکوی دهلیز نشست. در همین حین کودکی را دید. ابوحنیفه از او پرسید: «در شهر شما اگر کسی غریب باشد و نیاز به قضای حاجت داشته باشد، کجا می رود؟» کودک، عالمانه پاسخ داد: «از دید مردم دور می شود و از تخلّی در آب های روان، نهرها، زیر درختان میوه، در حریم منازل شخصی، حریم راه ها و مساجد دوری می کند. در هنگام تخلّی نباید رو یا پشت به قبله باشد و مراقب باشد که لباس او نجس نگردد و…». ابوحنیفه از پاسخ جامع و کامل کودکی یکه خورد و با شگفتی از او پرسید: «نامت چیست؟» کودک پاسخ داد: «من موسی بن جعفر(ع) هستم». ابوحنیفه که خود را در محضر کودکی دانشمند می دید، از فرصت استفاده کرد و از او پرسید: «فدایت شوم! گناه از سوی کیست؟ خدا یا بنده ی خدا؟» امام فرمود: «پس بنشین تا پاسخت گویم؛ اگر بگوییم منشأ گناه خداوند است، به خطا رفته ایم که او سزاوار آن نیست که بنده ی خویش را به [دلیل] گناه مرتکب نشده، عقاب نماید. اگر بگوییم گناه هم از سوی خدا و هم از سوی بنده است، باز هم سزاوار نیست که شریک قدرتمند بر شریک ناتوان خویش ستم روا دارد، یا این که بگوییم گناه از سوی بنده است. در این صورت، اگر پروردگار از گناه او درگذرد که بنابر عفو و گذشت بی کران خود عمل کرده و اگر او را مجازات نماید، ظلمی بر او روا نداشته است». سخن امام که به این جا رسید، ابوحنیفه همچنان مات و مبهوت از پاسخ دانشورانه و حکیمانه ی امام کاظم(ع) خود را از شرف یاب شدن به محضر امام صادق(ع) – که قصد اولیه ی او بود – بی نیاز دید و از همان جا، با دستی پر به سوی شهر خود بازگشت.۲

شکوفه ای بر شاخسار وحی

امام صادق(ع)، امام کاظم را در اوان کودکی، برای تحصیل، به مکتب خانه ای فرستاد. آن چه مسلم است این است که انگیزه ی امام از این کار، تحصیل فردی امام کاظم(ع) نبوده؛ چرا که در آن دوره هیچ کس جز امام صادق(ع) نمی توانست چیزی بر اندوخته ی علمی آن کودک فرزانه بیفزاید. شاید این کار امام صادق(ع) به انگیزه ی تشویق دیگر کودکان به تحصیل یا شناخت و معرفی امام بعد از خود به مردم و یا نشان دادن ارزش تحصیل علم به دیگران و انگیزه هایی چنین بوده است. امام کاظم(ع) می فرماید: «روزی از مکتب خانه به سوی منزل بازمی گشتم به خانه رسیدم و لوحی که با خود داشتم، نشان پدرم دادم. پدرم مرا روبه روی خود نشانید و پس از دیدن لوح به من فرمود: “فرزندم بنویس: تَنَحِّ عَنِ القَبیحِ وَ لاتُرِدهُ؛ از زشت گویی و زشت کاری بپرهیز و حتی اراده ی آن را هم مکن.”»

آن گاه به من فرمود: «حال این بیت شعر را که گفتم، تو کامل کن». من بیت شعر را این گونه کامل کردم: «وَ مَنْ اَوْلَیتَهُ حُسْناً فَزِدْهُ؛ و هر کس را سزاوار احسان یافتی، [بر نیکی ات به او] بیفزا».

در این لحظه پدرم مصرعی دیگر انشا کرد و فرمود: «سَتُلْقی مِنْ عَدُوِّک کلَّ کیدٍ؛ به زودی مکر و حیله از دشمن خود، خواهی دید.»

من نیز بیت او را کامل کردم: «اِذَا کادَ العَدُوُّ فَلا تَکدْهُ؛ وقتی دشمن، دشمنی پیشه کرد تو مانند او مباش.»

امام وقتی ذهن پویا و فعال فرزند خویش را در پاسخ رسا و شیوا، این چنین آماده می بیند، در شأن او می فرماید: «ذُرّیهٌ بَعضها مِن بَعضٍ؛ فرزندانی که بعضی از نسل بعض دیگرند»۳

از تبار آفتاب

امام کاظم نوجوانی نورس و بانشاط شده بود. روزی از کوچه های شهر پیامبر(ص) می گذشت. شخصی از شیعیان درشت گو و ظاهربین، به نام «عیسی شلقان»، او را دید و با عتاب گفت: «ای پسر! می بینی پدرت با ما چه می کند؟ روزی ما را به چیزی فرمان می دهد و روز دیگر ما را از آن باز می دارد! او به ما گفته بود: با ابوالخطاب دوستی کنیم، امروز می گوید از او بیزاری جویید و او را لعن می کند”». (ابوالخطاب از نزدیکان و بزرگان اصحاب امام صادق(ع) بود، اما پس از مدتی منحرف شد و به غلات گرایش یافت.) او امام صادق(ع) را خدا خواند و خویش را پیامبر او معرفی نمود. امام کاظم(ع) با منطقی استوار در پاسخش فرمود: «آفریدگان خدا سه دسته اند؛ دسته ی اول مؤمنان راستین اند که ایمانی استوار دارند. دسته ی دوم کافرانی گمراه هستند که در کفر خود پافشاری می کنند و دسته ی سوم گروهی هستند که هر چند خود را در زمره ی مؤمنان قرار می دهند اما نور ایمان در دل شان نتابیده و ایمان شان عاریه ای است که آن ها را «معارین» گویند».

امام به نحوی سربسته عیسی شلقان را جزو همین گروه سوم برشمرد. عیسی می گوید: «پس از این گفت وگوی کوتاه که بین من و موسی بن جعفر(ع) صورت پذیرفت، نزد پدرش امام صادق(ع) رفتم و آن چه را او به من گفته بود، به امام گفتم. امام فرمود: فرزندم موسی (ع) از سرچشمه ی نبوت جوشیده است.»۴

نوح آل محمد(ص)

یکی از نزدیکان امام صادق(ع) به نام «فیض بن مختار» خدمت امام رسید و به منزل امام رفت. پس از اندکی موسی بن جعفر(ع) که نوجوانی بود، وارد شد و سلام کرد. به احترامش برخاستم و پیشواز او رفتم و وی را در آغوش گرفتم و بوسیدم. امام صادق(ع) با دیدن ابراز محبت و احترام من نسبت به فرزندش خرسند شد، با تبسمی ملیح فرمود: «شما شیعیان ما به سان کشتی ای هستید و این نوجوان که تو به او محبت نشان دادی، کشتیبان شماست». مدتی از دیدار من با امام گذشت و سال بعد برای انجام مناسک حج به مکه مشرف شدم. پس از انجام اعمال حج، دوهزار سکه ای را که همراه داشتم، توسط شخصی برای امام فرستادم و به او گفتم که هزار سکه ی آن را از سوی من به امام صادق(ع) و هزار درهم دیگر را به فرزندش امام کاظم(ع) بدهد. پس از مدتی امام را زیارت کردم. امام صادق(ع) به من فرمود: «آیا مرا با فرزندم موسی برابر می دانی [که در هدیه دادن تساوی برقرار نمودی]؟» عرض کردم: «مولای من! من این کار را به دلیل فرمایش خودتان انجام دادم [که فرمودید: شما کشتی نشین و او کشتیبان شیعیان است]». امام به نشانه ی تأیید سری تکان داد و فرمود: «آری، اما به خدا سوگند من این کار را نکردم بلکه این پروردگار بزرگ است که چنین مقام شامخی به او داده است.»۵

محرم راز

از جمله راه های شناخت امام معصوم(ع) از بقیه، خبر دادن او از آینده و آگاهی دادن از اسرار پوشیده بر آفریدگان است. نگاشته اند: «ابابصیر» شاگرد برجسته ی مکتب امامت که محضر سه امام معصوم(ع) را درک نموده بود (از امام باقر(ع) تا امام کاظم(ع))، روزی نزد مولای خویش امام کاظم(ع) می رود و پرسش مهمی را مطرح می نماید و از امام می پرسد که نشانه های شناخت امام چیست؟ امام پاسخ می دهد: «امام را از چند راه می توان شناخت؛ نخست این که امامت او منصوص باشد یعنی توسط امام پیشین بدان تصریح شده باشد. دوم این که هر پرسشی از او شد، بتواند پاسخ گوید و از جواب در نماند و اگر هم از او پرسشی [در زمینه ای که پاسخ آن لازم است] نشد، خودش سخن بیاغازد و آن مسأله را حل نماید. سوم از آینده خبر بدهد. چهارم زبان های مختلف اقوام بشر را بداند و بتواند با هر زبانی که با او سخن می گویند، به همان زبان پاسخ دهد». سپس رو به ابابصیر کرد و با لبخندی معنی دار فرمود: «پیش از آن که از این مجلس خارج شوی، این نشانه ها را خواهی دید!» در همین اثنا، مردی از اهالی خراسان (مناطقی شامل خراسان کنونی و افغانستان تا هندوستان) وارد شد و با تکلّف فراوان به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.