پاورپوینت کامل عزت نفس و مناعت طبع ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عزت نفس و مناعت طبع ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عزت نفس و مناعت طبع ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عزت نفس و مناعت طبع ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره
از جمله ویژگی های برازنده ی یک مؤمن معتقد، عزت نفس و اظهار بی نیازی از خلق خداست. این ویژگی سهم مهمی در آبرومندی فرد و تکریم گوهر انسانی اوست که طبیعتا آثار ژرفی در زندگانی، رفتار و روابط او به دنبال خواهد داشت.
ضرورت عزت نفس در احادیث اسلامی
تمنّا کردن از دیگران، از شخصیت و بزرگی آدمی می کاهد. بر این اساس، اسلام برای تکریم شخصیت انسانی، دستور داده است تا آن جا که می توانید دست نیاز به سوی این و آن دراز نکنید. در حقیقت، بی نیازی در پس پرده d مناعت طبع قرار دارد. کسی که عزت نفس و بزرگی دارد، هیچ گاه برای تأمین اندکی از نیازهای خود، رنج خواهش از دیگران را بر خود هموار نمی کند و خود را پیش دیگران خوار و کوچک نمی سازد. عمل کرد معصومین ما در قناعت و درخواست نکردن، بسیار آموزنده است. آنان هیچ گاه برای به دست آوردن چیزی، از دیگران مطالبه نمی کردند و بردباری پیشه می کردند تا در زمان مناسب به خواسته ی مشروع خود دست پیدا کنند. فقر و غنا، به داشتن مال و منال نیست. چه بسیار فقیرانی که در حقیقت، استغنای نفس داشته اند و بزرگند و چه دارندگانی که هنوز هم دست نیاز به سوی این و آن دراز می کنند. اینان در واقع، به نوعی فقر و نیازمندی دچارند که در ظاهر دیده نمی شود. پیامبر ارجمند اسلام درخواست کردن غیرضروری را نشانه ی فقر می شمارد و می فرماید:
قِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النَّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحَاضِرُ وَ کثْرَهُ الْحَوائِجِ اِلَی النَّاسِ مَذَلَّهٌ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرُ؛۱ کم خواهش کردن از مردم، بی نیازی حاضر و زیاد خواهش کردن از مردم، خواری و فقر حاضر است.
پیشوایان حق در سخت ترین شرایط از خود ضعف نشان ندادند و جز در مقابل خداوند، از کسی ترحم (استرحام) نخواستند. آنان به پیروان خود آموختند که «عزت مؤمن در بی نیازی از مردم است.»۲
البته این سخن به معنای بی نیازی انسان ها از یک دیگر نیست، بلکه نشان دهنده ی آن است که آدمی در روابط اجتماعی و رفع نیازها، همواره باید حفظ عزت نفس خود را در نظر داشته باشد، همان گونه که پیامبر عزتمند اسلام می فرماید:
اُطْلُبُوا الْحَوائِجُ بِعِزَّهِ النَّفْسِ؛۳ خواسته های خود را با حفظ عزت نفس بخواهید.
شأن مؤمن چنین می طلبد و پیامبر اکرم(ص) نیز در برخورد با مردم چنین رفتار می کرد که جلوه ی بی نیازی از دیگران در آن ها شکوفا شود. آن جا که پای عزت و کرامت در میان است، باید روحیه ی عزت مداری را پاس داشت و به تکاپو پرداخت. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
اِسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَلَوْ بِشَوْصِ السِّواک؛۴ از مردم بی نیاز باشید، هر چند با ترک خواستنِ چوب مسواک.
پیامبر کرامت و عزت، در همین باره برای پرهیز از سؤال کردن می فرماید:
لَوْ یعْلَمُونَ ما فِی الْمَسْأَلَهِ ما هَشَی اَحَدٌ یسْأَلُهُ شَیئاً؛۵ اگر مردم می دانستند در سؤال [درخواست کردن] چه [زشتی ها و آبروریزی هایی] نهفته است، هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی کرد.
پیامبران در کمال مناعت طبع و استغنا از مردم قرار داشتند و می کوشیدند تا دیگران را به ساده زیستی همراه با عزت دعوت کنند. پیامبر اعظم(ص) در سفارش به «ابوذر غفاری» می فرماید:
یا اَباذرُ اِیاک وَ السُّؤالَ فَاِنَّهُ ذُلٌّ حاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِیهِ حِسابٌ طَوِیلٌ یوْمَ الْقِیامَه؛۶ ای ابوذر! از سؤال کردن [اظهار نیاز و نداری] بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و فقری است که خود به استقبال آن رفته ای و این کار در روز قیامت، حساب طولانی خواهد داشت.
حضرت علی(ع) می فرماید:
این سخن پیامبر را بپذیرید که فرمود: «هر کس درِ سؤال بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز کند.»
چارچوب بی نیازی، از زبان معصومین(ع):
برخی از مفاهیم اخلاقی دارای پیچیدگی هایی است و افراد قرائت های گونه گونی از آن به عمل می آورند. در این میان بهترین و شفاف ترین تعریف، تعاریفی است که از معصومین(ع)، برترین اساتید اخلاق و سترگ ترین آموزگاران انسانیت، وارد شده است. نیکوست در بیان تعریف عزت نفس اشاره به داستانی گویا در این باره بشود. «شعیب» از جمله افرادی بود که او را به شاگردی امام صادق(ع) می شناختند. روزی در کنار استاد بزرگوار خویش نشسته بود و با او گفت وگو می کرد. در میان بحث آن ها، مردی اجازه خواست چند لحظه ای در محضر امام باشد. وقتی نشست به امام عرض کرد: «من یکی از ارادتمندان و دوست داران شما هستم اما مدتی است به سختی نیازمند شده ام. ابتدا خواستم با کمک بستگانم زندگی خود را اداره کنم و کار خویش را سامان بخشم ولی نزدیک شدن به آن ها، جز دوری شان برای من ارمغانی نداشت و اظهار نیاز من، سبب دوری گزیدن آنان از من شد و پاسخ منفی آنان، مرا نیز از آن ها دل سرد کرد. امام با مهربانی فرمود: «آن چه پروردگار از ایمان و ارادت به اولیایش، به تو ارزانی داشته بهتر است از آن چه آنان در دست دارند.» شعیب که به دقت گوش می کرد گفت: «پس قربانت گردم! از پروردگار بخواه که ما را از دیگران بی نیاز سازد.» امام پاسخ داد: «بی نیازی خوب است، ولی پروردگار خواسته که ما روزی خویش را از دست یک دیگر بستانیم و هر کس با تلاش خود مشکل دیگری را برطرف کند. پس چنین دعایی درست نیست، بلکه باید از خداوند چنین خواست که او ما را از نیازمندی به اشرار بی نیاز سازد، نه از بی نیازی به خلق خدا!۸
بنابراین بر خلاف آن چه تصور می شود، عزت نفس به معنای بی نیازی کامل از خلق خدا نیست چرا که خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده که به تنهایی و بدون کمک همنوعان قادر به رفع همه نیازهای مادی خود نیست و در سایه ی جامعه باید ادامه ی حیات دهد.
برخی دست آوردهای عزت نفس
. دوستی خدا
سخن از دست آوردهای دوری از اظهار نیاز به دیگران است. نوشته اند روزی حضرت ابراهیم(ع) برای جستن مهمان از خانه ی خود بیرون رفت؛ زیرا او هیچ گاه دوست نمی داشت که سفره ای در خانه ی خود بگسترد ولی مهمانی بر سر آن سفره نباشد. مدت زیادی دنبال کسی گشت که او را مهمان خود کند ولی کسی را نیافت. ناچار به خانه بازگشت و دید مردی در خانه ی اوست. ابراهیم(ع) از او پرسید: «تو کیستی و با اجازه ی چه کسی وارد خانه ی من شده ای؟»
مرد سه بار پاسخ داد: «با اجازه ی پروردگارم وارد این خانه شده ام.» ابراهیم(ع) در این لحظه دریافت که او حضرت جبرئیل است که به اذن خدا به شکل انسانی درآمده و به خانه ی او وارد شده است.
جبرئیل گفت: «خداوند مرا به سوی بنده ای که او را خلیل و دوست خود قرار داده فرستاده است تا او را بدان بشارت بدهم.» ابراهیم(ع) با اشتیاق پرسید: «او کیست تا من خدمت گزار او باشم.» جبرئیل پاسخ داد: «او، تو هستی» ابراهیم(ع) با شگفتی پرسید: «برای چه من خ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 