پاورپوینت کامل زنی با لباس و عطر گل بنفشه ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زنی با لباس و عطر گل بنفشه ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنی با لباس و عطر گل بنفشه ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زنی با لباس و عطر گل بنفشه ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
>
گفت وگو با اسماء حنیف، مدیر درمانگاه سلامتی زنان و رئیس انجمن زنان مسلمان
اشاره: اگر بخواهیم به دنبال شناخت چهره ی یک زن مسلمان فعال در آمریکا باشیم، باید در بالتیمور، به دنبال خانم «اسماء حنیف» بگردیم.
یک روز در سمینار ایسنا که در واشنگتن دی سی برپا شده بود، وقتی به غرفه ی «سلامتی زنان» رسیدم، خانمی با پوشش کامل بنفش نظرم را جلب کرد. وی «اسماء حنیف» مدیر درمانگاه سلامتی زنان در بالتیمور بود. او هم چنین اولین زن مسلمانی است که برای زنان بی سرپرست مسلمان، پناهگاهی دایر کرده و آن جا را نیز مدیریت می کند.
بعد از معرفی خودم، از او خواستم که در فرصتی که مناسب می داند با هم به گفت وگو بنشینیم. وی اولین روز بعد از اتمام سمینار، پیش نهاد کرد تا در درمانگاه سلامت زنان با هم ملاقاتی داشته باشیم. آن روز راهی شهر بالتیمور شدم. این شهر بندری، مرکز مریلند در شرق آمریکا است. شهر با وجود ساختمان های نه چندان جدید؛ به نظر جالب می آید و در هر سو کشتی هایی در اسکله لنگر انداخته اند.
وقتی به دفتر خانم «حنیف» رسیدم او و همکاران شان مشغول بار زدن آذوقه برای ارسال به پناهگاه زنان بودند.
*خانم اسماء خسته نباشید! خدا قوت!
خیلی ممنون، خیلی خوش آمدید! ببخشید به موقع آماده نبودم! به هرحال، بسیار خرسندم که با یک مجله آن هم مجله ای که به زنان مسلمان ایران تعلق دارد، گفت وگو می کنم.
* من هم خوش حال هستم که از نزدیک با شما و کارهای شما بیش تر آشنا می شوم. ابتدا در مورد خودتان برای مان صحبت کنید!
من در ویرجینیا متولد شدم و یک آفریقایی آمریکایی هستم و با خانواده ام در بالتیمور زندگی می کنم. فوق لیسانس رشته ی پرستاری از دانشگاه هاوارد واشنگتن دی سی هستم و در دانشگاه بالتیمور هم تدریس می کنم.
*چیزی که در اولین برخورد با شما نظر من را جلب کرد پوشش شماست، که در همه جا به رنگ بنفش است. آیا دلیل خاصی دارد؟
من از چند سال پیش، هر روز رنگ بنفش می پوشم. برادرم بهترین دوست من بود. وقتی شرایط سختی در زندگی داشتم، او همیشه از من حمایت می کرد. یک روز فهمیدیم برادرم ایدز گرفته و در حال مرگ است. خانواده ام می خواستند او را به خانه ای که مریض ها را آن جا می گذاردند، ببرند تا راحت تر فوت کند. من به عنوان یک پرستار نمی توانستم این مسئله را قبول کنم. برادرم را آوردم پیش خودم و برای دو سال در آتلانتا با هم زندگی کردیم تا این که فوت کرد. او از طریق استفاده از مواد مخدر مبتلا شده بود. مدام او را بیمارستان می بردم و هرروز می گفت: «بگذار من بمیرم.» این حرف خیلی مرا اذیت می کرد. آن موقع فهمیدم رنگ بنفش رنگ خوب و شفادهنده ای است؛ رنگ گل بنفشه و بویش هم خیلی شفادهنده است. پس لباس های بنفش می پوشیدم و عطر گل بنفشه می زدم؛ چون حالم را خوب می کند و مرا از ناراحتی در می آورد. هر روز بنفش می پوشیدم تا بتوانم خوش حال باشم و با خوش بینی نسبت به آینده نگاه کنم. بعد از دو سال که برادرم فوت کرد می خواستم لباس بنفشم را در بیاورم؛ اما موجب سؤال مردم شد. چون آن ها به رنگ لباسم عادت کرده بودند و از آن به بعد دیگر رنگ لباسم را تغییر ندادم.
* آن طور که از این فضا و برخورد اول با شما داشتم، به نظر خیلی خیلی فعال هستید؟ فرصت رسیدگی به بچه های تان را هم دارید؟
به کمک خدا همیشه درگیر کار هستم؛ حتی زمان های آزادم را به صورت داوطلب به برخی مراکز کمک می کنم؛ مثل این درمانگاه سلامت زنان که وقف خانم ها، علی الخصوص مسلمانان است. هم چنین به صورت داوطلب در دانشگاه، وضعیت جسمانی دانشجویان را چک می کنم تا پیش از بازی ها و تمرین های ورزشی مشکلی نداشته باشند. رئیس و مشاور مرکز انجمن زنان مسلمان در جنوب واشنگتن دی سی و ویرجینیا نیز هستم.
خیلی ها از من می پرسند اسماء، چه طور می توانی این همه کار انجام بدهی! چهار فرزند دارم که همه ی شان تحصیلات عالیه دارند و خیلی خیلی درگیر کارهای من هستند و کمکم می کنند.
*از کجا شروع کردید و چه طور وارد این فعالیت ها شدید؟
در کودکی خانواده ی من فقیر بودند و زندگی سختی داشتیم. ما جایگاه اجتماعی نداشتیم؛ چون فقیر بودیم. البته این خودش یک برکت بود و حالت ترحم، این فهم را به من داد تا پیش رفت کنم و رتبه های کرامت را به دست بیاورم. خانواده ام همیشه به من یادآوری می کرد؛ باید آینده را خودت درست کنی و کارهای اجتماعی ات را بنابر جنسیتی که داری، بسازی و رشد کنی. نژاد، جنسیت و وضع پایین خانواده ام مانع نشد که من در همان موقعیت بمانم. من باور کردم آن چه که می خواهم می توانم به دست بیاورم.
در خانواده ی ما همه باید هم کار می کردیم و هم به تحصیلات مان می پرداختیم. مادرم تنها بچه ای بود که در خانواده اش توانسته بود دیپلم بگیرد. وقتی من دیپلم گرفتم او گفت: «این چیزی نیست؛ تو باید بیش تر از این تلاش کنی و هدفت را تکمیل کنی و به کمال برسی.» او به من نشان داد که آموزش و تحصیل چه قدر می تواند مهم باشد. مادرم همیشه به من تأکید می کرد: تحصیلات عالی کسب کن و پرستار شو و به مردم کمک کن؛ چون بسیاری از مردم مریض هستند. او مدام این حرف را به من می زد. همین باعث شده بود که فکرکنم فقط باید پرستار شوم. بعد هم اتفاقی افتاد که من را مصمم به تحصیل در این رشته کرد.
*چه اتفاقی شما را این قدر دگرگون کرد؟
مادربزرگم قابله بود و تحصیلات زیادی نداشت. او مدام کار می کرد و به این وسیله خانواده اش را حمایت مالی می کرد و این برای من تحسین برانگیز بود. یک روز مادربزرگم به صاحب کار دکترش می گوید که من درد بسیاری در ریه ام دارم. دکتر هم می گوید چیز مهمی نیست، نگران نباش. بعدها معلوم شد که سرطان داشته؛ و این سرطان مادربزرگم را از بین برد و ضربه ی روحی سختی به من وارد کرد. مادربزرگم در تمام عمرش پیش آن دکتر کار می کرد و حتی برای خانواده اش هم کار خدماتی می کرد؛ ولی آن دکتر سهل انگاری کرد. مادربزرگم بر اثر بی توجهی و فقدان یک مرکز بهداشتی از بین رفت. همین باعث شد که من یک دوره ی تخصصی ببینم و مرکز بهداشتی تأسیس کنم تا مردم درمان بشوند. این مطرح نیست که شما پول ندارید، آموزش ندیده اید؛ چراکه به عنوان یک انسان مطرح هستید. می توانید هم پول دار بشوید و هم به تحصیل بپردازید؛ همان طور که من این کار را کردم و به کمک مادرم یک مرکز بهداشتی تأسیس کردم. تنها انگیزه ی من، تراژدی مادربزرگم بود.
*خانم اسماء در مورد پناهگاه زنان توضیح بدهید.
پناهگاه زنان یک منزل بسیار بزرگِ چندخوابه است. در حقیقت فقط یک پناهگاه نیست، یک مؤسسه ی آموزشی و خانه ی ماست. به زنان مسلمان کمک های مادی ارائه می کنیم؛ زنان مسلمانی که جایی را برای زندگانی ندارند. سعی می کنیم بدون تحقیر از این زنان مسلمان مراقبت کنیم. این جا یک پشتوانه ای برای مراجعه کنندگان است تا بتوانند خودشان را بازیابی کنند و به جامعه و زندگی عادی شان برگردند.
*چه گونه زنانی به این پناهگاه می آیند و تحت حمایت قرار می گیرند؟
بیش تر زنانی که آسیب های اجتماعی و خانوادگی دیده اند و دچار افسردگی شده و یا قربانی خشونت هستند. من خیلی با آن ها هم دردی می کنم؛ و اگر احتیاج هایی داشته باشند، به آن ها کمک می کنم. هر وقت به آن ها می گویم دیگر امکان کمک مالی نداریم، خودم روحیه ام را از دست می دهم و ناراحت می شوم. دوست دارم که کمک های لازم به صورت کامل انجام شود.
*مهم ترین مشکل شما در رابطه با فعالیت های تان چیست؟
ما بیش ترین مشکل را در بخش پناهگاه زنان داریم؛ این پناهگاه برای زنان بی سرپرست و بچه های آن هاست و من دوست دارم بهترین و بیش ترین کمک ها به این زنان بشود تا آن ها خودشان را بازسازی کنند. متأسفانه در این خصوص خیلی خیلی به کمک های مالی، معنوی و فکری احتیاج داریم. همه جا تقاضا می کنم مردم بیایند و به مؤسسه ی ما کمک بکنند، تا بتوانیم زندگی را برای این زنان مسلمان و بچه های شان بهتر کنیم. فکر می کنم این یک وظیفه ی اسلامی برای همه است. دلیل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 