پاورپوینت کامل فرزند خود را با سبک ایرانی- اسلامی تربیت کنیم ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرزند خود را با سبک ایرانی- اسلامی تربیت کنیم ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرزند خود را با سبک ایرانی- اسلامی تربیت کنیم ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرزند خود را با سبک ایرانی- اسلامی تربیت کنیم ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

>

گفت وگو با شهین ایروانی، دکترای فلسفه ی تعلیم و تربیت

قدر مسلم تربیت فرزندی سالم و صالح گرچه آرمان و هدف تمام پدر و مادرهاست، شاید به جرأت بتوان گفت که دست یابی به این امر، حداقل برای والدین نسل امروز به یک دغدغه تبدیل شده است. البته بحث و بررسی پیرامون مسائل خانواده با توجه به کارکردهای حیاتی آن و نقش تعیین کننده ای که در جامعه دارد، به خودی خود دارای اهمیت است؛ اما آن چه اهمیت موضوع را بیش تر می کند، تهدیدها و آسیب هایی است که در دهه های اخیر، نهاد خانواده را با چالش های جدی مواجه کرده و پیامدهای منفی شدیدی برای آن به دنبال داشته است که یکی از این چالش ها مقوله ی تربیت فرزندان و تغییر سبک های تربیتی فرزندان در خانواده هاست.

بنابراین به نظر می رسد مهم ترین عامل مؤثر در این امر، تغییر سبک زندگی خانواده های ایرانی، به خصوص سبک تربیتی فرزندان است. به همین جهت، با دکتر «شهین ایروانی» استادیار فلسفه ی تعلیم و تربیت دانشگاه تهران در خصوص سبک زندگی و تغییر الگوهای تربیتی به گفت وگو نشستیم.

*به عنوان سؤال نخست؛ چرا خانواده های امروز با توجه به تمام اقدام ها و وسواس های علمی و عملی که نسبت به تربیت فرزندان شان انجام می دهند باز به آن نتیجه ی دلخواه نمی رسند؟

نکته ای که باید به آن بسیار توجه شود این است که گرچه والدین فکر می کنند و یا در ذهن شان این طور تصور می شود که عملاً دارند با کارهایی که انجام می دهند به گونه ای درست فرزندان خود را تربیت می کنند؛ اما در واقع، کاری که انجام می دهند نتیجه اش آن چه که فکر می کنند نیست؛ یعنی بین آن چه که فکر می کنند و آن چه که عمل می کنند تفاوت وجود دارد و آن ها متوجه این تفاوت نیستند و یکی دیگر از تصورهای شان هم این است که این رویه، برخواسته از سبک زندگی آن هاست و این امر آن ها را به آن چه که مدنظرشان است می رساند؛ اما در واقع این طور نیست؛ چراکه این رابطه، رابطه ی منطقی و ضروری نیست. بین سبکی که انتخاب کرده اند و آن چه که می خواهند حلقه ای وجود دارد. در واقع، والدین باید متوجه باشند تمام آن چه که در ذهن دارند در عملِ آن ها بروز نمی کند؛ یعنی این پیش فرض که چون من این گونه فکر می کنم و یا این مطالبه را در ذهن دارم؛ پس قاعدتاً این اتفاق خواهد افتاد یک تصور نادرست است. واقعیت این است که بین آن چه که محصول تربیت ماست و آن چه که انجام می دهیم رابطه وجود دارد؛ اما از آن جا که ما نمی توانیم از روبه رو خودمان را مشاهده کنیم متوجه این ایرادها نیستیم و زمانی هم که در مورد روش تربیتی مان حرف می زنیم در واقع، تصورهای مان را مطرح می کنیم و لزوماً عمل ما مساوی با تصورهای ما نیست و حتی ممکن است خلاف آن باشد و یا ممکن است حداقل همه ی آن نباشد.

*آیا بین سبک زندگی افراد و انتخاب الگوهای تربیتی خانواده ها رابطه وجود دارد؟

بهتر است این طور بگویم که مطمئناً بین سبک زندگی و الگوهای تربیتی یک خانواده ارتباط مستقیم وجود دارد. منتهی این ارتباط انتخابی و آگاهانه نیست. والدین باید مطمئن باشند آن چه که می خواهند تمامش در عمل شان بروز کند در واقع، با تخیل و تصور نمی توان موفق شد. به خصوص من این عدم بروز را زمانی می بینم که والدین دچار نوعی گنگی و گیجی هستند. البته نکته ی مهم دیگر این که به هر حال بچه ها صددرصد محصول کار والدین نیستند که اگر این طور بود، آن وقت نقش اختیار و اراده بی معنا می ماند. به هر حال، عواملی به غیر از والدین هم بر تربیت فرزندان اثرگذارند. حقیقت این است که والدین و خانواده نقش اصلی را دارند؛ حتی امروز که بچه ها در معرض رقبا و امکانات دیگری مثل ماهواره، اینترنت و. .. هستند برای کسب آگاهی و اطلاعات هم چنان خانواده ها هستند که در درجه ی نخست می توانند فرزندان خود را هدایت کنند؛ البته به شرط آن که والدین متوجه این مسئله باشند.

در مورد سبک زندگی اسلامی و ایرانی باید بگویم که در هر حال کشور ما سابقه ی یک فرهنگ دینی را قبل از اسلام هم داشته است و زمانی که مردم ما مسلمان شدند آن سابقه به عنوان فرهنگ ملی و بومی باقی ماند و اسلام مثل روح در آن قالب قرار گرفت و بعد هم عبور و گذر تاریخی باعث شد آن فرهنگ که اسلام بر کالبد آن نشسته بود در واقع، سنت، فرهنگ و سیستم زندگی ما را تشکیل دهد. نسل قبل از ما، یعنی قبل از انقلاب و اوایل آن، زندگی کاملاً سنتی داشتند. بعدها مدارس با شیوه و روش جدیدی شکل گرفتند؛ اما مردم هنوز فرزندان شان را از نظر تربیتی به همان شیوه ی سنتی پرورش می دادند و سهم زیادی به سنت اختصاص داشت. تا قبل از انقلاب، مدرسه و تلویزیون، کانال ارزش های مدرن بودند؛ البته این ارزش های مدرن هم حداقل تا دوران پهلوی هنوز آثارش خیلی آشکار و هویدا نبود. بعد از انقلاب اسلامی برخی نهادهای مدرن که ارزش های مدرن در خود داشتند چون در دایره ی جمهوری اسلامی قرار گرفتند مقبول جلوه کردند مثل رادیو و تلویزیون که تا پیش از آن به عنوان ابزار لهو و لعب از آن ها یاد می شد. همین که در دایره ی جمهوری اسلامی قرار گرفتند؛ حتی تا روستاهای دوردست هم در دسترس قرار گرفتند. مدرسه و دانشگاه هم از سوی اقشار سنتی ما پذیرفته شد و خود این مسئله هم از جمله عواملی بود که باعث شد ارزش های مدرن، توسعه و رشد پیدا کنند؛ البته بدون آن که جمهوری اسلامی قصد داشته باشد ارزش های نادرست را ترویج کند. در واقع، هدف این بود که این نهادهای مدرن در جهت آرمان ها حرکت کنند؛ اما باید پذیرفت که نهایتاً آن ها نهادهای مدرن بودند و ویژگی های خاص خود را داشتند. از طرفی، با پیش رفت تکنولوژی با یک تهاجم فرهنگی مواجه شدیم که سلامت اخلاقی جامعه را نشانه گرفت. تمام این فاکتورها آرام آرام برایندشان همان مسئله ی تعارض سنت و مدرنیته و تغییر الگوهای تربیتی شد. البته من گمان می کنم دیگر بحث تعارض نیست و انتخاب سیستم مدرن اتفاق افتاده است؛ یعنی شرایط به گونه ای است که حتی والدینی که تربیت سنتی داشتند مایل نیستند آن تربیت را برای فرزندان خود اِعمال کنند و به آن سبک سابق زندگی کنند.

*با توجه به اشاره ای که به پیش رفت تکنولوژی داشتید و تعارض بین سنت و مدرنیته، مشاهده می کنیم که کارکردها و مناسبت ها در خانواده نیز تغییر کرده و سبک تربیتی عمدتاً حمایتی صرف است. فکر می کنید این مسئله چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟

در غرب، فرزندان از هجده سالگی خودشان به تنهایی مسئول گذران زندگی می شوند و به طور مستقل زندگی می کنند. از یک طرف گمان می کنیم که غرب افراد را آزاد می گذارد تا آن ها بروند و خودشان تجربه کنند که البته این ها صحبت های سیستم های تربیتی مدرن است و روان شناسی مدرن هم به آن دامن می زند؛ اما فراموش می کنیم که در سنت و فرهنگ ما این طور نیست که در هجده سالگی بچه را رها کنیم. در واق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.