پاورپوینت کامل از جنسی دیگر… ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از جنسی دیگر… ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از جنسی دیگر… ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از جنسی دیگر… ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
>
هفت روز تا شام غریبان مانده و سراسر ده را سیاه پوش کرده اند. باباحیدر مثل هر سال، بساط شمع های دست سازش را کنار حسینیه پهن کرده و شمع های کج وکوله اش را دو برابر شمع های بسته ای و خوش قواره ی اصغربقال می فروشد. با این حال، همه، شمع های باباحیدر را ترجیح می دهند. من هم که نرخ شمع های اصغربقال را نمی دانم، اسکناسی به باباحیدر می دهم و پنج شمع از او می خرم. با دست های لرزانش دستکشش را در می آورد، اسکناس را لمس می کند و لبخندی می زند که درست است؛ و من مطمئن نیستم که آیا با آن پول، می توانم یکی از شمع های اصغربقال را بخرم یا خیر؟
زمستان است و سوز سرمایش بی داد می کند. شمع ها را بغل کرده ام و در تصورم پای رقص شعله ی شان نشسته ام. به خانه می رسم. پدربزرگ صدایم می زند: «محرم! بیا بابا… بیا ببینش…» پس بالأخره آمد. جلو می دوم. پدربزرگ می رود. نگاهش می کنم. نگاهم می کند؛ با همان نگاه آشنای کودکی اش. نمی دانم مرا می شناسد یا نه. می نشینم کنارش. دست می برم تا به صورتش بکشم، رویش را برمی گرداند و سرگرم کار خودش می شود.
از روز اولی که دیده بودمش همین گونه بود. همیشه تن سیاهش را گوشه ای دور از بقیه در آفتاب پهن می کرد؛ در سکوت به نقطه ای خیره می شد و مدام دهانش را می جنباند. آن وقت ها، گاهی که محبتم گل می کرد شانه ای برمی داشتم و موهایش را شانه می کشیدم. صورت و گلویش را نوازش می کردم؛ با شلنگ رویش آب می پاشیدم و از این سو به آن سو می دواندمش. می دانستم که دارد تمام فحش های عالم را نثارم می کند.
برمی خیزم. یکی از شمع ها را مقابلش روی پرچین گذاشته و روشنش می کنم. هر دو به سوز گریه اش چشم می دوزیم و بغض چشم های مان شعله می گیرد.
ده روز از آمدنم به ده گذشته، هربار که می بینمش قطره ی اشکی گوشه ی چشمش دارد. قطره ی اول که می افتد دومی جایش را می گیرد و الی آخر. غمش را حس می کنم؛ اما او به روی خودش نمی آورد و به نشخوارش ادامه می دهد. پدربزرگ می گوید شش ماه است که گوساله اش مرده و او هنوز داغ دار است. طویله پر است از گاوهای سیاه و سفید و قهوه ای، و تنها اوست که سراسر سیاهی را به تنش دوخته اند.
همیشه فکر می کردم گاوها حیواناتی معمولی اند؛ آرام و ساکن و بی حال، و شاید هم گاو! همین که آخورشان پر باشد، راضی اند. حالا با دیدن این حیوان و زیر نظر گرفتن رفتارهایش، نظرم عوض شده است. قدری یونجه به دهانش می دهم. زبانش را درمی آورد و دور علف ها می پیچاند. عجب زبان درازی دارد و این گونه ساکت است!
رجب، پسر شعبون گاوی، همیشه صدایش پشت گوشش است. با هر شبه بیتی که به ذهنش می رسد ضرب می گیرد و صدایش را اوج و فرود می دهد. قرار است پس از ماه ها مُکبّری و گوش سپردن به نوارهای مداحی، امسال او اشک اهالی را در بیاورد. می داند اهل جمع و شلوغی نیستم و آماده به گوش. چند روزی ا ست می آید پیش من تا صدایش را گرم کند. رجب که دم می گیرد انگار دنیا ساکت می شود. گوش هایش را تیز می کند و نفس نمی کشد. گاو روی زمین می نشیند. قدری به رجب نگاه می کند و سپس با همان اشک و همان سکوت، به روبه رویش زل می زند. رجب اشتباه می خواند، تپق می زند، نفسش تمام می شود، سرفه اش می گیرد، خسته می شود و نمی خواند؛ اما گاو در همان حال تا ساعت ها می نشیند و گوش می دهد. پرنده ها که از شاخه ها می پرند و دنیا که نفسش را چاق می کند، گاو هم بلند می شود و به سمت آخورش می رود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 