پاورپوینت کامل تقصیر کفش های قرمز تق تقی است! ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تقصیر کفش های قرمز تق تقی است! ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تقصیر کفش های قرمز تق تقی است! ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تقصیر کفش های قرمز تق تقی است! ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

>

عنوان فیلم: رسوایی

فیلم نامه نویس و فیلم ساز: مسعود ده نمکی

نقش آفرینان: اکبر عبدی، الناز شاکردوست، محمدرضا شریفی نیا و…

*افسانه دختر بدنامی است که از راه تلکه کردن مردان پول دار، مخارج مادر بیمار و برادر کوچک ترش را تامین می کند. آن ها در منزل حاجی بازاری پول داری زندگی می کنند که برای راضی کردن افسانه به ازدواج موقت، متوسل به تهدید او توسط چک و سفته هایی که از پدرش در اختیار دارد، شده است. افسانه سفته های پدرش را می دزدد و حاجی از او شکایت می کند. دختر حین فرار از دست افراد نیروی انتظامی، به صورت اتفاقی به منزل روحانی محل پناه می برد. افسانه که قصد دارد روحانی را هم مثل بقیه ی مردان تلکه کرده و از او در قبال حفظ آبرویش حق السکوت بگیرد، تحت تأثیر شخصیت معنوی روحانی تغییر می کند و با شفا گرفتن برادرش در پایان داستان به خداوند ایمان می آورد.

شخصیت های تک بُعدی و تخت، داستان کلیشه ای، ساختار و پیرنگ ضعیف فیلم نامه، همه دست به دست هم داده تا «رسوایی» را که قرار بوده یک اثر معناگرا باشد، به طنزی سطحی و شعاری تبدیل کند. زمان و مکان داستان مبهم و نامشخص است و آدم ها انگار یک راست از دل یکی از ملودرام های دهه ی پنجاه بیرون آمده و تمامی مؤلفه های آن سینما را خود دارند. محله ی جنوب شهر، زن بدنام، جوان مرد محله، حاجی بازاری چشم چران و هوس باز، وردست شوخ و شیرین عقل، و خاله زنک های بیکار و کوچه نشین، همگی در «رسوایی» حضور دارند و تنها تفاوت بارز و آشکار «رسوایی» با فیلم فارسی های قدیم، حضور حاج یوسف در داستان است. شخصیتی که اتفاقاً تنها شخصیت مثبت و معقول فیلم است که ظاهراً قرار بوده کل بار معنوی داستان را به دوش بکشد و یک تنه همه ی ضعف های فیلم نامه اعم از اشکالات منطقی و شخصیت پردازی ضعیف داستان را بپوشاند. نقش مهم و حیاتی حاج یوسف در باورپذیر شدن داستان غیرقابل انکار است؛ اما متأسفانه با وجود پتانسیل زیادی که در پرداخت این شخصیت وجود داشته، فیلم ساز توجه زیادی به آن نشان نداده و به جای عمق بخشیدن به این شخصیت کلیدی از طریق پرداخت جزئیات رفتاری یک روحانی عارف مسلک و دوست داشتنی، تنها به چند کنش و رفتار سطحی و کلیشه ای از وی بسنده کرده است. سلام و علیک با اهالی محل و احترام مردم به او، برگزاری جلسات درس اخلاق، کمک به خانواده های آبرودار و. … اگرچه برای شخصیت پردازی حاج یوسف لازم است؛ اما کافی نیست. فیلم ساز برای این که تأثیر حاج یوسف در تغییر شخصیت افسانه باورپذیر شود دست به دامن مسائل ماورایی و کرامت های خاص حاج یوسف شده؛ و اتفاقاً شخصیت روحانی از همین جا ضربه خورده است.

به نظر می رسد فیلم ساز در پرداخت شخصیت حاج یوسف عجولانه و شتاب زده عمل کرده و از پتانسیلی که در ذات این شخصیت نهفته، استفاده ی لازم را نکرده است. حتی در بعضی موارد کنش های حاج یوسف بیش از این که تأثیر مثبت در مخاطب داشته باشد، او را دچار سردرگمی کرده و باعث به وجود آمدن سؤال هایی بی جواب در ذهن مخاطب می شود؛ سؤال هایی از این قبیل که، چه طور روحانی صاحب کرامتی که از غیب هم آگاهی دارد، نمی داند که مؤمن خود را در معرض تهمت قرار نمی دهد! چرا حاج یوسف به اهالی محل نمی گوید که افسانه به منزل او پناه آورده است؟ چرا به حاجی و میرزا نمی گوید هدیه ی هیأت امنای مسجد را برای کمک به او می خواهد؟ آن هم در حالی که همه ی اهل محل افسانه را می شناسند و قرار نیست آبرویی ریخته شود که حاج یوسف برای جلوگیری از ریخته شدن آن، آبروی خودش را حراج کند! پرسش دیگری که ذهن مخاطب را درگیر می کند این است که اهل محل نماز جماعت شان ترک نمی شود و مرید حاج یوسف هستند؛ اما چه طور به محض دیدن امام جماعت شان که سر گذر با افسانه و دوستانش صحبت می کند، بلافاصله به او مشکوک شوند و شروع به سخن پراکنی و پچ پچ می کنند. صحبت کردن یک روحانی با چند دختر بدحجاب و معلوم الحال تا این حد عجیب و غیرمنتظره است که می توان چنین تهمتی به روحانی مورد اعتماد محل او زد؟ تا جایی که مردم از او رو برگردانند و جواب سلامش را هم ندهند!

اگر محله ای که داستان «رسوایی» در آن می گذرد نمونه ی تمثیل کوچکی از جامعه ی اسلامی است، پس وای به حال ما و مسلمانی ما! این جا کجاست که مردانش همه از دست فروش محله تا مأمور نیروی انتظامی چشم چران هستند و هوس باز، یا به مانند طلبه ای که کفش های قرمز افسانه را در خانه ی حاج یوسف می بیند، زودباور و سطحی نگر! وضعیت زنان محله از این هم اسفبارتر است. تنها زن خوب و بی آزار داستان مادر افلیج و بیمار افسانه است و بقیه ی زن ها همانند افسانه و دوستانش در کار عشوه گری و گول زدن مردان هوس باز محله اند؛ و یا در کار خاله زنک بازی و پچ پچ کردن درباره ی دیگران. آدم های خوب داستان هم که فقط در کار موعظه، نصیحت و پرتاب کردن شعارهای گل درشت…

ای کاش فیلم ساز به عوض پرداختن به کرامات حاج یوسف بیش تر به منش انسانی و اخلاقی او می پرداخت. صحنه هایی هم چون صحنه ی شام خوردن حاج یوسف و افسانه بسیار زیبا و تأثیرگذار است، به شرط این که مدام از زبان افسانه نمی شنیدیم که: «از کجا می دونستین من بر می گردم؟» این که حاج یوسف حدس می زند که افسانه دوباره برمی گردد و برایش بشقابی اضافه سر سفره می گذارد، به خودی خود زیباست و نیازی نیست به کرامات حاج یوسف ربط داده شود. سکانس همراهی حاج یوسف با افسانه و دوستانش در اتومبیل و اصرار آن ها برای حضور او در پارتی و دیالوگ ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.