پاورپوینت کامل خوش به حال مورچه ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خوش به حال مورچه ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خوش به حال مورچه ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خوش به حال مورچه ها ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

ساعت از ده شب هم گذشته بود؛ اما ثمره بیدار بود. از بس با خودش و با ستاره ای که از پنجره می دید حرف زده بود، خسته شده بود. پدرش عصبانی و کلافه با صورت حساب هایی که از شرکت آورده بود سر و کله می زد. مادرش هم سخت غرق کتاب خواندن بود. کتاب، امانت کتاب خانه ی محل کار پدر بود و از مهلت برگرداندن آن خیلی گذشته بود.

ثمره با خودش فکر کرد صبح نمی شود با پدر حرف زد؛ چون دیرش شده است. شب نمی شود با او حرف زد؛ چون خسته است. صبح ها نمی شود با مادر حرف زد، چون خانه، خرید و کلی کار دارد. ظهر نمی شود؛ چون باید بخوابد، وگرنه سر درد می گیرد. شب نمی شود با او حرف زد چون باید غذا را آماده کند. بعد از غذا هم نمی شود حرف زد؛ چون می گوید: «از صبح تا حالا جون کندم حالا می خوام برای خودم باشم.» هیچ کس نیست که با او خاله بازی کند. هیچ کس نیست که او مادرش بشود و برایش غذا بپزد. عروسک ها هم که فقط چند کلمه حرف بلدند. دوچرخه اش خراب شده و پدر وقت نمی کند آن را درست کند. نمی داند از دست مامان و بابایش چه کار کند!

ثمره خوابش نمی برد. این طرف غلطید، آن طرف غلطید. بلند گفت: «بابایی برام قصه می گی؟» کسی جواب ثمره را نداد. کتاب قصه اش را باز کرد و بلندتر گفت: «مامانی برام قصه می گی؟» باز هم کسی جواب ثمره را نداد. ثمره جیغ کشید. چشم هایش را بست و داد کشید. پدر و مادرش نگران دم در اتاقش آمدند. پدر گفت: «چی شده بابا، ترسیدم؟» مادر گفت: «باز دختر لوسی شده. ثمره خانوم، قصه بی قصه. ما کار داریم. بگیر مثل دخترای خوب بخواب.» ثمره گفت: «امشب من می خوام براتون قصه بگم. بعد هم زود می خوابم.» پدر گفت: «بگیر بخواب. ما کار داریم.» ثمره گفت: «می خوام یه قصه بگم.» پدر و مادرش با بی حوصلگی به هم نگاه کردند و کنار تخت ثمره نشستند. می دانستند دخترشان دوباره خیال پردازیش گل کرده است.

ثمره شروع کرد: «یکی بود، یکی نبود. یه دختری بود اسمش سعیده بود. مامان و باباش هر دو سرکار می رفتند و خیلی خسته می شدند. سعیده که خیلی تنها بود با یه مورچه دوست شد.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.