پاورپوینت کامل مثل پنجه ی آفتاب (قسمت سوم) ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مثل پنجه ی آفتاب (قسمت سوم) ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مثل پنجه ی آفتاب (قسمت سوم) ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مثل پنجه ی آفتاب (قسمت سوم) ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

>

روز یک شنبه دهم دی ماه، ساعت هشت صبح، بی اعتنا به تمام کارهای عقب افتاده، خودم را زده بودم به آن راه که یعنی من مثلاً متوجه نشده ام صبح شده و هنوز وقت دارم در خدمت نعمت بی نظیری به نام پتو باشم که ناگهان صدای گوش خراش زنگ موبایل، تمام رشته هایم را پنبه کرد. هستی، مهرو، مهوش، مهپاره و خانم مدیر نام هایی هستند که از دیدن شان روی صفحه ی موبایلم رعشه می گیرم و متأسفانه معمولاً همین چند نام هستند که مشعل صفحه ی موبایلم را روشن می کنند، و البته هستی.

بدون سلام می روم سر اصل مطلب و می گویم: «باز هم پروژه ی تحقیقاتی داری هستی جان؟» می گوید: «نه.» ادامه می دهم: «اول صبحی روش استفاده از نخ دندان را نمی دانی؟» و همین طور رگباری می پرسم: «می خواهی بپرسی چه قدر نمک لازم است برای آش شوربا؟ یا می خواهی بگویی اگر پروانه ها به جای پر، دست داشتند اسم شان را می گذاشتند دستوانه؟»

زود می گوید: «نه هیچ کدام، کریسمس نزدیک است.» می گویم: «کاج می خواهی؟ بپر از وسط میدان یک خوبش را از ریشه درآور.» با صبوری جواب می دهد: «ملیندا چون مسلمان شده، نمی خواهد جشن کریسمس بگیرد.» خواب آلود می پرسم: «همان همسر سوئدی پسرخاله ات؟»

می گوید: «آی آفرین!» و آخرش را کمی می کشد. می پرسم: «ما چه کاره ایم حالا سر صبحی؟»می گوید: «همه کاره.» و بی تفاوت نسبت به دروغی که گفته، ادامه می دهد: «ملیندا می خواهد با آداب ایرانی ها و آیین اسلام آشنا شود.» بی تفاوت تر از هستی می گویم: «تو چه کاره باشی؟» و بو می برم که اوضاع از چه قرار است.

چند بار که پشت سر هم بگویی «بله» می شوی آچار فرانسه و در تمام سناریوهای طاقت فرسا نقش اول را می دهند به تو. اگر بی رویه بگویی «بله»، می شوی غلام حلقه به گوش، و مجبوری برای تشکر از آن حلقه ی بدلی، هر هفته ی زمستان برف پشت بام های شان را که در مناطق گرمسیری واقع شده پارو کنی و گرنه حلقه را از تو پس می گیرند.

بعد از خداحافظی هر چه زور می زنم نمی توانم مجدداً خودم را بخوابانم، پس مثل آچار فرانسه بلند می شوم. چند متری از آسایش صبح گاهی فاصله می گیرم و زنگ می زنم به هستی برای امضای یک قرارداد رنگین دیگر فی مابین خودمان و فرد ذی نفع، یعنی خانم ملیندا که تا آن موقع فقط عکسش را دیده ام.

من که رئیس قوه ی مجریه هستم و هستی که رئیس قوه ی زجریه، تلفنی با هم قرار می گذاریم که از فردای آن روز برای مدتی نامعلوم سی واحد تخصصی را به طور فشرده و خصوصی برای ملیندا تدریس کنیم؛ بدون دریافت شهریه ی ثابت و متغیر، حق اولاد، و نیز حق بدی آب و هوا. حالا به چه حسابی، نمی دانم.

سرفصل دروس را می دهم به هستی تا به استحضار نو عروسِ مسلمان شده برساند: ابتدا جلسه ی معارفه، گفت و شنود و گل و گشت، سپس آشنایی با زندگی چهارده معصوم(ع)، تا یاد بگیریم از خودمان هیچی نداریم و همه از آن هاست. بعد تاریخ پادشاهان ایرانی به انضمام خساراتی که به این مرز و بوم وارد کرده اند و امیر کبیرهای مان را کشتند تا سرنگون شویم، اما چشم دشمن کور نشدیم. تعلیمات دینی با نام جدید آیین زندگی حول محور اخلاق اسلامی، عاشوراپژوهی به مناسبت اربعین حسینی که در پیش است؛ بررسی تاریخ پهلوی و فرار شاه معدوم از ایران جهت عبرت سایرین، مبانی علم و هنر ایرانی، و در نهایت شرکت در مراسم پخت شله زرد. زمان برگزاری: شب بیست و هشتم صفر. مکان: منزل مادر بزرگ این جانب. شرکت برای عموم آزاد است.

به هستی خاطرنشان می شوم که برنامه ی فوق با توجه به میزان علاقه ی ملیندا و توانایی او در یادگیری، متعاقباً سبک یا سنگین خواهد شد. می پرسد: «ثبت نام، اینترنتی است؟» می گویم: «حضوری تشکیل پرونده بدهد، اما برای واحدهایی که از قبل برایش انتخاب کرده ام، اینترنتی انتخاب واحد کند.»

ملیندای سوئدی یک خانم جوان است با قدی بلند و موهایی بلوند، مؤدب و مهربان و تحصیل کرده، به اندازه ای که انتظارش نمی رود نسبت خانوادگی با هستی داشته باشد؛ اما از این بابت که گاهی عجول می شود و پرحرف و کمی هم حواس پرت، اطمینان حاصل می کنم نسبتش با هستی چندان بی راه هم نیست. به خصوص این که شنیده ام پسرخاله بابک نیز با کردارش همواره در معرض چنین سخنانی از سوی بزرگ ترها قرار می گیرد که «بچه جان عجله کار شیطان است، یا سرم را بردی، و یا بپا شست پایت نرود توی چشمت.»

از همان اول برای ملیندا جا می اندازم که از همراه آوردن اطفال جداً خودداری فرماید؛ همین هم می شود که هستی هرگز همراه او حتی به عنوان بادی گارد خانوادگی هم به منزل ما نمی آید. خواهش می کند فایل صوتی جلسات آموزشی را همراه با یک پک رایگان مشتمل بر پوشه ی دکمه دار، خودکار، کاغذ سفید و برگه ی نظرسنجی برایش ارسال کنیم که ما نیز می پذیریم زیرا که معتقدیم تو نیکی می کن و در دجله انداز….

ملیندا در مدت زمانی کوتاه تمامی دروس مذکور را با نمراتی بالا از سر می گذراند و جهت دست یابی به مدارج بالاتر علمی و نیل به خلق و خوی اسلامی، با آن فارسی دست و پا شکسته اش از من می خواهد که تا می توانم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.