پاورپوینت کامل خاطر نازک گل (قسمت اول) ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاطر نازک گل (قسمت اول) ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطر نازک گل (قسمت اول) ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطر نازک گل (قسمت اول) ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
>
نگاهی نو به زندگی و شخصیت فاطمه¬ی زهرا (س)
نام ها
برخی از آن ها به ترتیب حروف الفبا چنین است:
انسیه: زنی که به ویژگی های خوب انسانی آراسته شده است.
بتول: پاک و دور از هر گونه آلودگی.
تقیه: پاک و بی گناه.
حبیبه: دوست و رفیق، دوست داشتنی.
حرّه: آزاده؛ زنی که اسیر شهوت ها نیست.
حوراء: ۱. فرشته، زنِ آراسته به ویژگی های فرشتگان. ۲. زن یا دختری که چشمانی سیاه و گرد و پلک های باریک داشته باشد. ۳. یا این که دارای چشمانی کاملاً سپید یا [مردمک آن] کاملاً سیاه باشد. ۴. یا دارای اندامی به تمام معنا سپید باشد. ۵. یا چشمانی مشکی همچون چشمان آهو داشته باشد.۱
حوریه: زن بهشتی؛ فرشته خصال.
راضیه: زنی که به آن چه خداوند برایش نوشته، خرسند است.
راکعه: اهل رکوع و فروتنی در برابر خداوند.
رشیده: فهمیده و اندیشمند.
رضیه: زنی که به مقامِ خرسندی از خداوند رسیده است.
ریحانه: گل خوش¬بوی؛ لطیف و مهربان (تعبیر لطیفی از زن).
زکیه: پاک و پارسا.
زهراء: درخشنده و تابان.
زهره: درخشان و نورانی.
ساجده: بانویی که در پیشگاه خداوند سجده کند.
سعیده: خوش¬بخت.
سیده: سَرور و خانم.
شهیده: بانویی که در راه خدا جانش را فدا نماید.
صابره: شکیبا و بردبار.
صادقه: راستگو و درست کردار.
صدوقه: راستگو با کرداری درست.
صدّیقه: زنی که در راستگویی شهره و در عمل نیز درست کردار باشد.
طاهره: بانوی پاک¬دامن و دور از بدی.
طیبه: پاک و پاکیزه.
عارفه: بانویی با شناخت و درک کامل.
عالیه: بلند همت و دوراندیش.
عدیله: نظیر و مانند؛ فاطمه¬ی زهرا(ع) را «عدیله مریم» می نامند، زیرا این دو بانو در پاکی و پاک¬دامنی ضرب المثل هستند.
عَذراء: پاک¬دامن.
عزیزه: ارجمند و گرانقدر.
علیمه: دانشمند و آگاه.
فاضله: باارزش و صاحب فضیلت.
فاطمه: بریده شده از آتش، نادانی و هر بدی.
فریده: یگانه؛ دُرّ نفیس.
کریمه: زنی که اهل کرم، جود و گشاده دستی است.
کوثر: خیر فراوان.
کوکب: درخشنده و درخشان.
مبارکه: بانویی که در او خیر بسیار باشد.
مبشِّره: بشارت دهنده، زن مژده آور.
محدِّثه: زن حدیث کننده.
محموده: پسندیده، زن مورد پسند خداوند.
مرضیه: خانمی که خداوند نیز از وی خرسند است.
مطهَّره: زن پاک و دور از زشتی.
معصومه: بانویی که هیچ گاه گناه نمی کند.
ملهمَه: خانمی که خداوند بر دل او الهام می کند.
ممتَحَنَه: زنی که از آزمون ها سرافراز بیرون آمده است.
منصوره: یاری شده.
موفّقَه: بانویی که هماره توفیق خداوند همراه وی باشد.
مهدیه: خانمی که آفریدگار او را هدایت کرده است.
مؤمنه: بانویی که پروردگار و روز قیامت را باور دارد.
ناعِمه: زن پرطراوت، شاداب.
نقیه: پاک و بی گناه.
والهه: شیفته و عاشق.
وحیده: یگانه، تنها و بی همتا.۲
برخی گفتند از میان نام ها، لقب ها و کنیه های این بانو، تنها «اسامی» وی را باید به عنوان نام بر فرزند نهاد؛ اما برخی از بزرگان، همه¬ی آن ها را به سانِ تبلورهای یک آیینه دانسته اند که می توان بر یک دختر نهاد. علّامه «کجوری» در کتاب «خصائص فاطمیه» یکصد و سی و پنج لقب را برای ایشان برمی شمارند.۳ روشن است هر کدام از این اسامی و القاب که بیهوده بر ایشان نهاده نشده است، بیانگر بُعدی از ابعاد وجودی آن بزرگوار، و شکوفه ای از درخت شکوفای انسانیت و کمال اوست.
کودکی
فاطمه، در مکه چشم به جهان گشود؛ چشم اندازش یا آسمان سربی بود و یا زمین سیاه؛ روزگار دشواری. از زمین کوهستانی و آتش گرفته مکه، گل محبتی نمی رویید و از آسمان، سنگ فتنه می بارید. تنها فرزند خانواده بود؛ زیرا خواهرانش پیش از او ازدواج کرده و از خانه رفته بودند و برادرانش نیز پیش از آمدنش چشم از جهان فروبسته بودند.
تربیت در دامن وحی و والاترین مربی جهان آفرینش و عنایت خداوندی، از او شخصیتی آفرید با جسمی به¬سانِ پولاد آب¬دیده و روحی به لطافت باران. در روزگار قحطی عاطفه برای دختران، پدر می گفت: «بهترین فرزندان شما، دختران اند.»۴ و «از خوش قدمی زن آن است که نخستین فرزندش دختر باشد!»۵ و «کسی که دختری داشته باشد و او را نیازارد و تحقیر نکند و پسرانش را بر او برتری ندهد، خداوند وارد بهشتش می کند.»۶
این سیرابی از چشمه¬ی محبت، بعدها او را چشمه¬ی محبت ساخت؛ چشمه ای که فرزندان و همسرش دور از جفای دوران و دشمنِ بیرون از خانه، در هوای صمیمیت داخل خانه تنفس می کردند.
خُردی جسم، مانع از بزرگی روح او نبود؛ بنابراین همدم و همراز مادری بود که خود «کامل ترین اندیشه»۷ و «زیباترین رخسار»۸ را داشت.
تندباد مرگ، گُلِ خوش¬بوی خانه محمد را پرپر کرد و بانویی به سرای جاوید کوچید که پیامبر هماره از وی به نیکی یاد می کرد و می فرمود: «پروردگار بهتر از او را به من نداده است.»۹
اینک، نوبت او بود تا گُلِ خوش¬بوی این خانه شود؛ ریحانه النبی( ص). روزگاری اندیشمندی گفته بود: «آن که می ماند با دیدن جای خالی آن که رفته است دلش بیشتر آتش می گیرد.» خدیجه رفته و فاطمه مانده بود با زخم زبان ها و ریشخندهای نامردمان در کوچه های مکه. اینک باید دست های کوچک فاطمه، شکمبه های شتر را از شانه های پیامبر(ص) پاک کند؛ شانه هایی که رنج انسان و تاریخ و انسان تاریخی را بر خود تاب می آورْد. خود را سپر سنگ هایی سازد که به سوی پدر پرتاب می شد. پای پدر هنگام فرار از سنگ پراکنی مکیان و پناه بردن به کوه های آفتاب سوخته اطراف شهر، مجروح و خونین می شد. پدر به خانه پناه می آورْد؛ اما گاه سنگ ها به داخل خانه پرواز می کردند. برخی نوشته اند «آن گاه که نمی توانست از پدر در برابر این طوفان محافظت کند، می گریست.»۱۰
رفتارش با پدر چنان مهربانانه و نوازشگرانه بود که پدر به او نشان «ام ابیها» داد؛ نشانی که نشانگر نگاه احترام آمیز پدر به او هم بود؛ نشانی که تا فرجام عمر، آن را چونان افتخاری بر سینه داشت.
فاطمه، آرامش بخش و به تعبیر پدر «شادی بخشِ دل»۱۱، «پاره¬ی تن»۱۲، «نور چشم»۱۳، «میوه¬ی دل»۱۴، «قلب»۱۵ و «جان»۱۶ او بود، و در حقیقت، بخشی از بار سنگین رسالت بر شانه های کوچک – آن هم دخترانه – وی قرار داشت.
با کوچیدن به مدینه، از فشارهای مکه کاسته شد، اما بحران های دیگر رخ نمود و این تاب آوردن بار رسالت، تا پایان عمر کوتاه اما سبز او تداوم یافت.
رخساره
هنگامی که حسن بن حسن – فرزند امام مجتبی( ع) – برای خواستگاری یکی از دخترعموهایش نزد امام حسین (ع) آمد، حضرت به وی فرمود:
پسرکم! آن دخترعمویی را که بیشتر دوست داری [با او ازدواج کنی] انتخاب کن!
خواستگار شرمگین شد و خاموش ماند. امام به او فرمود:
[اگر نظر مرا بخواهی] دخترم فاطمه را به تو پیشنهاد می کنم؛ او به مادرم مانندتر است. پس با او ازدواج کن. مادرم از لحاظ زیبایی، به سان حورالعین بود.۱۷
ام سلمه می گوید: «مانندترین چهره به پیامبر(ص)، فاطمه( ع) بود.»۱۸
و با توجه به این که هیچ کدام از تاریخ¬دانان – حتی مورخان غیر مسلمان – تاکنون نگفته اند پیامبر زشت بوده و یا دست کم زیبا نبوده است، می توان از این گفته، زیبایی این بانو را از شباهتش به رسولِ زیبارخسار فهمید.
انس نیز می گوید: از مادرم درباره ویژگی های فاطمه پرسیدم. گفت: «گویا ماه شب چهارده بود. یا آفتابی که پشت ابر [گیسوانش] پنهان شده باشد یا از ابر بیرون آمده باشد.»۱۹
نقل کرده اند: چهره اش چون خورشید می درخشید.۲۰
لغت نامه تاج العروس نیز واژه¬ی «زهرا» را چنین معنا می کند: «زنی که سیمای درخشان، سپیدِ آمیخته با سرخی داشته باشد.»
امام صادق( ع) نیز می فرماید: «از زیباترینِ مردمان بود؛ تو گویی گونه هایش دو گل [سرخ] بودند.»۲۱
گیسوان
موهایش بلند بود و بر شانه هایش می ریخت؛ به خاطر همین آن ها را می بافت۲۲ [تا هنگامی که برای خمیر کردن آرد خم می شد دست و پاگیر نباشند].
گیسوانش مشکی بودند.۲۳
پوست
بسیار بسیار سپید بود.۲۴ برخی از دانشمندان شیعه علت نامگذاری او به «زهرا» را نیز سپیدی پوست وی دانسته اند.۲۵ پوستش سپیدِ آمیخته با سرخی بود.۲۶
انگشتر
درباره جنس انگشتر، عقیق را می ستود و از پدرش نقل می کرد:
«آن که انگشترش عقیق باشد، هماره نیکی بیند.»۲۷ انگشتری نقره ای داشت.۲۸
در مورد نقش انگشترش، چهار جمله در روایات نقل شده است:
۱. جمله¬ی «نعم القادر اللّه»۲۹. یعنی: چه نیکو آفریدگار توانمندی است اللّه.
۲. جمله¬ی «سبحان مَن الجم الجنّ بکلماته»۳۰. یعنی: بی عیب است آن خداوندگاری که با واژگانش جنّیان را مهار کرده است. گفته اند: نقش انگشتر سلیمان پیامبر نیز همین جمله بوده است.۳۱
۳. جمله¬ی «اللّه ولی عصمتی»۳۲. یعنی: یزدان، نگه¬دار و سرپرست نلغزیدن گفتاری و کرداری و پاک¬دامنی من است.
۴. جمله¬ی «أمِن المتوکلون»۳۳. یعنی: آنان که – بر خداوند – توکل می کنند، در امان اند.
شهره ترین نقش انگشتر آن بانو، همین جمله است.۳۴
بهداشت بدن
از زبان پدر بزرگوارش روایت می کرد: «کسی که با دست چرب بخوابد [و دچار بیماری شود]، تنها خودش را نکوهش کند.۳۵
پوشاک
الف. جنس
چادری از پشم شتر داشت.۳۶ حریری به پیامبر(ص) هدیه داده بودند و او نیز آن را به امام علی هدیه داد. امام نیز آن حریر را به همسرش داد و فاطمه از آن برای خود سراندازی تهیه کرد.۳۷
ب. رنگ
در منابع گوناگون تنها آمده است: «لباس رنگی می پوشید»۳۸؛ اما درباره¬ی نوع رنگ، به موردی اشاره نشده است.
آراستگی
الف. آرایش
هنگام عروسی اش، پیامبر(ص) از همسرانش خواست تا فاطمه را بیارایند.۳۹ با توجه به سفارش های پدرش درباره¬ی سرمه، به چشمانش سرمه می کشید.۴۰
ب. خوش بویی
از آن جا که پدرش هماره از عطر و خوش بویی ستایش می کرد و می فرمود:
گلاب [زدن] بر آبرو [و محبوبیت آدمی] می افزاید.۴۱ و بهترین بندگان خدا آن هایی هستند که. .. خوش بویند،۴۲ او نیز در نخستین شب ازدواج،۴۳ داخل منزل۴۴ و برای نماز۴۵ از عطر استفاده می کرد. حتی در فرجامین روز زندگی این جهانی اش، به اسماء فرمود: عطر مرا که همیشه خویشتن را با آن عطرآگین می کنم، بیاور.۴۶
ام سلمه، همسر گرامی رسول خدا(ص) می گوید: روزی از بانو پرسیدم: «عطری داری؟»
فرمود: «آری.» و بی درنگ شیشه عطری آورد و اندکی از آن را بر کف دستم ریخت. چنان بوی خوشی از آن برخاست که هرگز چنین بویی به مشامم نرسیده بود.۴۷
خوردن
الف. آداب
می فرمود: سفره دوازده ویژگی دارد که هر مسلمانی باید آن ها را بداند: چهارتای آن ها لازم، چهارتای آن ها مستحب و چهارتای آن ها ادب است.
لازم ها: شناخت پروردگار [و روزی دهنده]، خرسندی [از آفریدگار و اعتراض نکردن به او]، نام خداوند را [پیش از غذا] به زبان آوردن و ستایش [او پس از خوردن و سپاس از میزبان در مهمانی ها].
پسندیده ها: وضو گرفتن قبل از خوردن غذا، بر ران چپ نشستن، و [اگر با دست غذا می خورد] با
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 