پاورپوینت کامل بانوی حکیم ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بانوی حکیم ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بانوی حکیم ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بانوی حکیم ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

>

اشاره:

«حکیمه» دختر امام جواد(ع) از زنان عابد، دانشمند و صاحب مقامات عالی و معنوی است.۱ این بانوی گرامی، در خاندان عصمت و طهارت دیده به جهان گشود و تحت تربیت پدر بزرگوار و برادر گران¬قدرش امام علی¬النقی(ع) پرورش یافت. وی را منزلتی شایسته و مرتبتی والاست از آن جهت که محضر مبارک چهار امام را درک نمود و زیر نظر معصومین همعصرش به لباس علم و تقوا زینت یافت و با بیان حدیث از آن بزرگواران، جزء زنان محدثه محسوب گردید. در رابطه با سال تولد حکیمه اطلاع دقیقی در دست نیست. ولی نظر به سال تولد امام علی-النقی(ع)، احتمال دارد در سال¬های ۲۱۴ الی ۲۱۶ ه. ق در مدینه به ¬دنیا آمده باشد و چنان¬چه تاریخ یادشده صحیح باشد وی در زمان شهادت پدر، کودکی بیش نبوده و زیاد نتوانسته از خرمن علم و ادب آن حضرت خوشه¬چینی کند و منبعی زنده از خاطرات و احادیث آن دوره باشد. تاریخ در خصوص مادر آن بانو چنین گفته: «دختران امام جواد(ع) «فاطمه»، «خدیجه»، «ام¬کلثوم» و «حکیمه» بودند. مادرشان «ام¬ولدی» بوده که او را «سمانه¬ی مغربیه» می-گفتند.»۲

فضائل مادر

سمانه جاریه¬ای بود که به فرمان امام جواد(ع) از برده¬فروشی توسط «محمدبن فرج» خریداری گشت و به منزل امام(ع) وارد گردید او بعدها همسر امام جواد(ع) و مادر امام علی¬النقی(ع)، حکیمه و فرزندانی دیگر به نام¬های «ابو احمد موسی مبرقع»، «ابو احمد حسین» و «ابو موسی عمران» گردید.۳ گرچه «ام¬الفضل»* نسبت به سمانه حسادت می¬ورزید و چون کنیز بود نسبت به وی بی¬مهری می¬کرد اما فرزندان سمانه در دامان¬پر مهرش و زیر نظر امام جواد(ع) هرکدام دارای فضل و کرامت ویژه¬ای شدند. تربیت خاص سمانه که زنی فاضل در عصر خویش بود و به «سعیده» معروف شده بود از عوامل موفقیت و شکوفایی حکیمه و دیگر فرزندانش گردید. سمانه در کلام بزرگان، از امهات صالحین و صدیقین به حساب می¬آید. بیشتر اوقات روزه¬دار و در زهد و تقوا به مقامی عظیم دست یافته بود و از جمله افتخاراتش پرورش دهمین فروغ امامت، امام هادی(ع) است. ایشان در وصف مادر خویش فرموده: «مادرم عارفه است به حق من و او از اهل بهشت است که شیطان سرکش نزدیکش نمی¬شود و مکر زورگوی متجاوز نیز به او نرسیده و خداوند حافظ و نگهبانش است و هیچ گاه از صف مادران صدیقین و صالحین خارج نمی-شود.»۴

*در محضر برادر

پس از شهادت امام جواد(ع)، فرزند برومندش امام هادی(ع) به امامت رسید و حکیمه خود را برای دریافت انوار معنوی و الهی از وجود برادر آماده کرد و در عین تعلم، به تعلیم و تربیت تشنگان معارف حقیقی اسلام همت گماشت. دوران امامت امام علی¬النقی(ع) با ظهور و افول خلفای عباسی و درگیری¬های سیاسی همراه بود. بنابراین حاکمان جور، فشارهای زیادی نسبت به امام(ع) و شیعیان روا می¬داشتند و اهل بیت(ع) نوک پیمان حملات و سخت¬گیری¬ها واقع می¬شدند. دوران متوکل عباسی اوج اختناق، شکنجه و آزار و اذیتی بود که به حضرت، شیعیان و علویان و خصوصاً زائران مرقد امام حسین(ع) روا می¬داشتند. و مردم را از احسان به آل ابوطالب منع می¬کردند. وضع چنان بر فرزندان امیرالمؤمنین(ع) سخت می¬شد که زن¬های علویات لباس¬های¬شان کهنه و پاره می¬گردید و یک لباس سالم نداشتند تا با آن نماز بخوانند.

با این وصف روشن می¬گردد عرصه بر امام هادی و خاندانش چه قدر تنگ بود.۵

حکیمه در جریان تمامی این حوادث، تعرضات و فشارهای ظالمانه واقع می¬شد و همدوش با امام علی¬النقی(ع) در رفع مشکلات مربوط به شیعیان قابلیت¬های خود را نشان می¬داد. توان¬مندی خدادادی، فهم و کمال ستودنیش باعث شد او مشاوری مناسب یرای مقتدایش باشد تا علاوه بر حل مشکلات روزمره و عمومی مردم، به¬عنوان همرازی امین در حل مسائل خانوادگی حضرت هادی(ع) شریک شود. تجلی این همراهی زمانی بود که امام بر اساس حکمت و تدبیر الهی به-دنبال همسری شایسته برای فرزندش برآمد.

*ناظران راز

«بشر بن سلیمان» از یاران امام دهم و امام یازدهم(ع) بود که در همسایگی آن بزرگواران در سامرا زندگی می¬کرد و آداب مربوط به معاملات را از امام عسگری(ع) آموخته بود. وی می¬گوید: «شبی در منزل بودم که صدای در را شنیدم. شتابان خود را پشت در رساندم. «کافور» خادم را دیدم که از جانب امام هادی(ع) مأمور بود تا مرا نزد حضرتش ببرد. لباس پوشیدم و خدمت امام(ع) رسیدم. مشاهده کردم آن حضرت با پسرش – ابی محمد – و خواهرش حکیمه پشت پرده مشغول گفت¬وگوست. اجازه داد نشستم و فرمود: “ای بشر تو از بزرگان انصار و مورد اعتماد و اطمینانی. خاندانت نسل اندر نسل ولایت ما خاندان را پذیرفته¬اند. می¬خواهم رازی را با تو در میان گذارم و دنبال خرید کنیزی بفرستم.” آن گاه نامه¬ای به خط رومی نوشت و آن را مهر کرد و همراه نشانی¬های آن کنیز به من داد. وقتی ره سپار بغداد – معبر فرات – شدم اسیرانی را دیدم که «عمر بن یزید» آن¬ها را در معرض فروش گذاشته بود. کنیزی را دیدم که با حفظ حجاب و عفاف از لمس خریداران و نگاه طالبان مصون بود و با این که خریداران زیادی داشت گویا منتظر خریدار واقعی بود. طبق فرمان امام جلو رفته نامه را به وی دادم. او با خواندن نامه سخت گریست و از عمر بن یزید خواست به من فروخته شود. سپس با توافق بر سر قیمت، کیسه¬ی زر را دادم و همراه وی به سوی شهر راه افتادیم. در حجره¬ای او را منزل دادم تا بعد خدمت امام ببرم. در این موقع نامه را از جیبش بیرون آورد و به سر و صورت خویش می¬مالید. به او گفتم: “چگونه نامه-ی شخصی را که نمی¬شناسی این قدر ارزشمند می-دانی؟” گفت: “تو اگر مقام پیامبر و جانشینانش را می¬شناختی چنین سخن نمی¬گفتی.” و آن گاه داستان زندگی و حوادث گذشته¬اش را برایم نقل کرد.”۶»

*مربی نرجس

بشربن سلیمان می¬گوید: “من همراه کنیز – نرجس – به خدمت امام هادی(ع) مشرف شدیم. حضرت رو به نرجس کرده و فرمود: «من برای اکرام تو دو چیز عرضه می¬کنم؛ اول این که ده هزار دینار بدهم و یا تو را به شرف ابدی بشارت دهم.» نرجس گفت: «من شرف ابدی را طالبم.» آن گاه فرمود: «تو را خبر می¬دهم به فرزندی که مالک شرق و غرب دنیا شود و جهان را پر از عدل و داد نماید.» پس از آن کافور را به دنبال حکیمه فرستاد و با آمدن خواهر فرمود: «این همان کسی است که به تو گفته بودم.» سپس همدیگر را در آغوش گرفتند و مدتی با هم گفت-وگو کردند آن گاه امام هادی(ع) فرمود: «یا بنت رسول الله اخرجتها منزلتک و علیها الفرائض و السنن فانها زوجه ابی محمد و ام القائم؛ ای دختر رسول خدا او را به خانه¬ات ببر و فرائض و سنن را به وی بیاموز که در آینده همسر فرزندم ابی محمد و مادر قائم(عج) است.»”۷

بدین صورت تلاش علمی و فرهنگی حکیمه برای تعلیم و تربیت نرگس آغاز می¬شود تا با تقویت بنیان¬های اعتقادی¬اش او را از جرعه¬های حیات-بخش عترت نبوی سیراب گرداند و به آداب الهیه پرورش دهد.

*رابطی شایسته

آن گاه که زمان وصلت نرجس و امام حسن عسگری(ع) فرا رسید، حکیمه مقدمات این سنت حسنه را به عهده گرفت و خدمت برادرزاده¬اش آمد تا آمادگی و رضایت او را دریابد. آن حضرت اجازه¬ی این کار را به پدر بزرگوارش واگذار نمود. پس حکیمه به حضور امام هادی(ع) رسید و از ایشان ره¬نمود خواست. به تشخیص و تدبیر امام(ع) حکیمه مسئولیت یافت تا تمهیدات لازم جهت زندگی مشترک آن دو عزیز را فراهم نماید. فرمان¬پذیری این کار زمانی صورت گرفت که امام هادی(ع) به خواهرش فرمود: «خدا دوست دارد تو در این امر – ازدواج – شریک باشی». با این وصف، نرگس به همسری امام حسن عسگری(ع) درآمد.۸

آن دو چند روزی در منزل حکیمه بودند و سپس به خانه¬ی خویش رفتند.

*احترام متقابل

تعلیمات و آموزش¬های عالمانه و توأم با عواطف حکیمه به نرگس، باعث رابطه¬ای صمیمی، محکم و احترام¬آمیز بین آن دو شد. حکیمه در این مورد می¬گوید: «پس از آن که امام هادی(ع) از دنیا رفت و امام عسگری(ع) به امامت رسید برای زیارت به منزلش رفتم. نرگس جلو آمد و خواست مرا در مرتب کردن کفش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.