پاورپوینت کامل خانواده ی سبز ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خانواده ی سبز ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خانواده ی سبز ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خانواده ی سبز ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
>
سبز یعنی چه؟!
در لغت¬نامه¬ی بزرگ دهخدا می¬خوانیم:
سبز یعنی: هر چیزی که رنگ آن مانند رنگ برگ¬های درخت در فصل بهار باشد!
رنگی میان سیاهی و زردی!
چون سیاه را با زرد درآمیزند سبز گردد!
سبز یعنی شاد و خرم!
سبز یعنی بالنده!
سبز یعنی پویا!
سبز یعنی بانشاط!
خانواده¬ی سبز یعنی چه؟!
یعنی:
۱. خانواده¬ای که در آن خودخواهی دیده نمی-شود.
۲. خانواده¬ای که در آن منحنی توقعات و انتظارات به صفر میل می¬کند.
۳. بزرگواری و گذشت موج می¬زند.
۴. دریادلی درس اول آن است.
۵. بخل و تنگ¬نظری در آن راه ندارد.
۶. بی¬تفاوتی رخت بربسته است.
۷. مهرورزی جایی برای قهر نگذاشته است.
۸. «دوستت دارم» زیاد شنیده می¬شود.
۹. «کفاف» جای «رفاه» نشسته است.
۱۰. «خشم» در دریای وجود اعضای آن غرق می-شود.
۱۱. منت گذاشته نمی¬شود.
آیا نمی¬خواهی خانواده¬ی سبزی داشته باشی؟!
اگر خواستار چنین خانواده¬ای هستیم باید:
۱. از خود شروع کنیم.
۲. درک درستی از دیگران داشته باشیم.
۳. بزرگوار باشیم.
۴. خوبی¬های خود را نسبت به دیگران نادیده بگیریم.
آیا می¬دانید که:
گرمای خانه از آتش مهر است و سردی و افسردگی از خودخواهی، خودمحوری و «خودشیفتگی»؟!
کودکان در هفت سال اول زندگی، خودشیفته-اند؛ یعنی جاده¬ی زندگی را یک طرفه می¬بینند جاده¬ای که فقط خود می¬توانند برانند و برای دیگران حق «ابراز وجود» و «بیان خویشتن» نمی¬شناسند! اما وقتی بزرگ شدند باید دانسته باشند که جاده¬ی زندگی دوطرفه است و برای دیگران نیز فرصت ابراز وجود و بیان خویشتن هست. اما گویا برخی آدم¬ها در بزرگ-سالی نیز کودکانی خودشیفته¬اند! در سیر رشد منطقی تربیت، کودکان به¬تدریج «اجتماعی شدن» را می¬آموزند تا وقتی بزرگ شدند بزرگواری، درک متقابل، مهارت هم¬حسی و همدلی را نیر فرا گرفته باشند.
در این نوشتار برآنیم تا به همراه شما خانه¬ای نو بسازیم و از این ره¬گذر جامعه¬ای سالم را تجربه کنیم.
انقلاب صنعتی و فروپاشی خانواده
«ویل دورانت» در کتاب خواندنی و جذابش «لذات فلسفه» معتقد است که انقلاب صنعتی موجب شد زن نیز صنعتی شود! چرخ و پر کارخانه¬ها تازه به کار افتاده بود و کارفرمایان سودمحور، زنان را کارگران ارزان¬تری یافتند و آنان را بر مردان سرکش گران¬قیمت ترجیح دادند! کارفرمایان در اندیشه¬ی سود و زیان خود بودند و خاطر خود را با اخلاق و ارزش¬ها آشفته نمی¬ساختند!! کسانی که ناآگاهانه «خانه براندازی» کردند کارخانه¬داران قرن نوزدهم انگلستان بودند!
او به طعنه می¬گوید: «نخستین قدم برای آزادی مادربزرگ¬های ما قانون ۱۸۸۲ بود! به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از امتیاز بی¬سابقه¬ای برخوردار شدند و آن این که: پولی را که به دست می¬آوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی و مسیحی را، کارخانه¬داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه¬ها بکشانند.»
یعنی: غرب پرمدعا تا ۱۲۶ سال پیش هنوز مالکیت زن را محترم نمی¬شمرد، در حالی که اسلام ۱۴۰۰ سال پیش مالکیت خانم¬ها را با همه¬ی قدرت تثبیت کرد.
این قانون که در واقع حیله¬ای برای هیجانی کردن خانم¬ها و استفاده از نیروی کار آنان بود موجب شد که خانم¬ها بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه را بر آرامش خانه ترجیح دهند. گویا بیرون رفتن زن از خانه و پیدا کردن کار در کارخانه به او آبرو و اعتبار می¬بخشد. او نخستین مزد خود را با همان غرور و خوش¬حالی گرفت که پسران فراری از مدرسه می¬خواهند با یک کار صنعتی و سیگار روز تعطیل، مردی خود را ثابت کنند!
زن، این بردگی جدید و لوکس را با وجد و شادی پذیرفت؛ شادی کسی که سرانجام، کاری پیدا کرده و خود را به نحوی سرگرم ساخته است. چون خانه خالی شد، مردان و زنان آن را ترک گفتند و روی به آن خانه¬های زنبوری که آپارتمانش می¬نامند نهادند. تمام روز و عصر خود را در غوغا و جنجال کوچه و خیابان گذراندند. رسم و عادتی که از ده هزار سال برجای مانده بود در یک نسل از میان رفت. دانشمندان علوم اجتماعی و روان¬شناسان اجتماعی به ما یاد داده بودند که تغییر عادات و رسوم و اخلاق، تدریجی و نامحسوس است اما یکی از بزرگترین تغییرات در تاریخ تمدن بشر در روزگار ما و جلوی چشم ما در فاصله¬ی کودکی و بلوغ یک انسان اتفاق افتاد. نویسندگان، خطبا و سیاست¬مداران مردم را برحذر می¬داشتند که مبادا سوسیالیست¬ها خانه را ویران کنند، اما در برابر چشم¬شان انقلاب صنعتی خانه¬براندازی کرد!
کودکانی که در مزارع مایه¬ی شادی و کمک بودند در شهرهای پرجمعیت و آپارتمان¬های تنگ، افزون بر این که گران تمام می¬شوند، جلوی دست و پا را هم می¬گیرند. ماشین¬ها کارخانه¬ها را آوردند، کارخانه¬ها شهرهای جدیدی ساختند، شهرها دموکراسی، سوسیالیسم و منع آبستنی را آوردند! هیچ کس چنین نمی-خواست. اندرز علمای دین و بزرگان نیز نمی-توانست جلوی این جریان را بگیرد. بایستی تاریخ صد سال اخیر اروپا و آمریکا را عوض کرد تا این جریان پیش نیاید، ولی تاریخ هم مانند انرژی برگشت¬پذیر نیست.
مادر بودن امری عادی به¬شمار نیامد و کاری خطرناک جلوه کرد. زن جدید به علت اشتغال در کارخانه و کار نکردن در خانه از نظر جسمانی ضعیف¬تر از پیشینیان خود گردید! حس زیباشناسی فرومایه¬ی مرد جدید نیز کار را بدتر کرد. مرد امروزی تن باریک و لاغر را پسندید زیرا زیبایی را با جاذبه¬ی زودگذر جنسی سنجید و نه با سلامت و قدرت بنیه که نشانه¬ی مادری است. زنان بیش از پیش از به دنیا آوردن کودکان، ناتوان شدند و تا توانستند از مادرشدن گریزان و آن را به کمترین حد ممکن رساندند. شوهران¬شان نیز تا حد زیادی با آنان همراه شدند و ندانستند که خرج کودکان کمتر از خرج میخانه¬ها و عیاشی¬هاست. زن فارغ از حال بچه و فارغ از آن آخرین وظیفه¬ای که می¬بایست خانه را محیطی پرمعنی و قابل تحمل کند، روی به اداره و کارخانه نهاد. مغرورانه در مغازه درکنار مرد ایستاد و مثل او کار کرد، مثل او فکر کرد و سخن گفت؛ میزان بیشتری از این آزادی را از راه تقلید به دست آورد؛ مانند مرد سیگار کشید، مانند او شلوار پوشید، موی سرش را مثل او اصلاح کرد و در بی¬اعتنایی به مقدسات و نیز در الحاد، به رفتار او گرایید. همانندی روزانه، مردان را زنانه و زنان را مردانه ساخت.
مشاغل همسان، محیط یک¬سان و خواسته¬های یک-سان، هر دو جنس را تقریباً به یک شکل درآورد. پس از یک نسل، لازم است برای تمیز مرد از زن، بر هر یک ورقه¬ای بچسبانند تا از پیش¬آمدهای ناگوار جلوگیری شود؛ تازه باز هم نمی¬توان امیدوار بود. شهر تازه به لزوم فرزندان اعتقادی ندارد، به همین جهت زنان را به فحشا وامی¬دارد تا خود را با مادری آلوده نکنند!!
ویل دورانت نتیجه می¬گیرد و می¬گوید:
«پس آزادی زن نتیجه¬ی پیش¬رفت¬های اقتصادی است و خود او در آن دخالتی ندارد. زن با نرمشی حیرت¬آور و انعطافی دور از انتظار خود را با صنعت سازگار کرد.»
او می¬گوید: «اگر مزیت دختری در دانش و اندیشه¬ی او باشد نه در ناز و دل¬انگیزی طبیعی و زرنگی نیمه¬آگاهش، در این صورت در پیدا کردن شوهر چندان کام¬یاب نخواهد بود؛ زیرا به جایی قدم نهاده است که مردان از قرن¬ها پیش برای خود قرق کرده¬اند.»
او می¬گوید: «شصت درصد زنان دانشگاه بی¬شوهر می¬مانند. یک دختر زرنگ تا خیلی دیر نشده است باید برتری ذهنی خود را پنهان کند. زن امروزی مانند مادربزرگ خانه¬دار یا کشاورز خود سالم به نظر نمی¬رسد، رنگش پریده است و دوران بارداری و وضع حمل – که در نظر زن دهاتی کوچک و حقیر است – در او با رنج و بیچارگی دائمی همراه است. مردان نیز چنین هستند. آن¬ها نیز پس از آن که مزارع را ترک گفتند قدرت بنیه¬ی خود را از دست دادند. ذهن امروزی آگاه¬تر و هشیارتر است، ابزار پیچیده را با اطمینان و آرامش به¬کار می-برد، اما جسم مردان امروزی تاب آن رنج¬ها و فشارها را که در روزگار گذشته جزء امور عادی روزانه بود ندارد.»
او می¬گوید: «دامن¬های کوتاه برای همه¬ی جهانیان به¬جز خیاطان نعمتی است و تنها عیب-شان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیف¬تر می¬کند. شاید اگر مردان قوه¬ی ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 