پاورپوینت کامل با الهام از خاطره­ی همسر شهید ناصر سازگار ۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل با الهام از خاطره­ی همسر شهید ناصر سازگار ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل با الهام از خاطره­ی همسر شهید ناصر سازگار ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل با الهام از خاطره­ی همسر شهید ناصر سازگار ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

همه ی افراد آن جا دیدند که او در قبول حرف هایت، در قبول دل تنگی هایت و این که قول دهد شما را تنها نگذارد، سربلند کرد.

به تو نگریست و سر بر تابوت گذاشت و تو نه آشفتی، نه اشک ریختی و نه این که هراس دلت را انباشت؛

و این آخرین دیدارتان در معراج بود؛ آخرین وداع با پیکر او…. همه ی افراد تشیع کننده ی پیکر پاکش دیدند که او سرش را بلند کرد و دوباره سر بر تابوت گذاشت. خواهرت تحمّل نکرد؛ فریادی کشید و بی هوش بر زمین غلتید.

روزها و روزها می گذرند و هنوز هم نمی توانی باور کنی که او را برای همیشه از دست داده ای! همه چیز، او را به یادت می آورد: چشم های پسرت که گویی نگاه اوست؛ خانه ات، وقتی از پنجره ی اتاقت چشم می دوزی به درخت سیب میان حیاط که باد میان شاخه های پر از برگش می پیچد؛ به یاد می آوری روزهای پاییزی را که او سیب های سرخ را از شاخه ها می چید و در سبد می گذاشت؛ حتی پلّه های سنگی حیاط تو را برای نشستن کنار او می خوانند…

وقتی رفت احساس کردی خانه یک باره تهی از وجودش شد و تو ماندی و نگاهی که جز او چیز دیگری نمی بیند و قلبی که جز به امید دیدن دوباره ی او نمی تپد. .. و تو ماندی و اندوهی که با رفتنش دلت را محصور کرد.

با خود می اندیشی دیگر نخواهی توانست در این چهار دیواری که همه جایش خاطره ی او را دارد بمانی، دیگر نمی توانی بی او زندگی کنی و دیگر کسی نیست تا به دل تنگی هایت گوش سپارد. شب ها و شب ها می گذرند و تو با یاد آخرین وداع، با یاد آن روز در معراج که تو بودی و پیکر او در تابوت، به خواب می روی….

شب هنگام بوی پیراهنش را احساس می کنی؛ همان پیراهنی که هرگاه عزم رفتن می کرد، می پوشید. همان پیراهنی که هر گاه به تن می کرد دلت را می لرزاند. بوی پیراهنش دیوانه ات می کند. دست هایت دوست دارند دو بال ارغوانی شوند و به سویش پر بکشند و گام هایت دوست دارند در سکوت کوچه های بی او بودن، به دنبال او ره سپار شوند. صدایی می شنوی؛ گویی اوست که قرآن می خواند، نجوایش میان چهار دیواری اتاقت می پیچد. وجودش را احساس می کنی؛ وجودش را نزدیک تر از تپش قلبت احساس می کنی، شاید که همین نزدیکی هاست؛ آن سوی دیوار، روی ایوان سنگی، کنار درخت سیب!

تاب ماندن ندار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.