پاورپوینت کامل امیر گل ها ( قسمت پنجم) ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امیر گل ها ( قسمت پنجم) ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امیر گل ها ( قسمت پنجم) ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امیر گل ها ( قسمت پنجم) ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
>
روان شناسی معاصر می گوید: «هر چه از موضوعی یا شخصیتی بیشتر بدانید، به آن علاقه مندتر می شوید. شخصیت هر فرد را از دو راه «حرف»ها و «رفتار»ش می توان شناخت؛ گرچه این دو، تنها قطره ای از دریای شخصیت آدمی است، نه تمام آن.
مقاله ی پی درپی امیر گل ها، نگاهی نو دارد به زندگی و شخصیت امیرمؤمنان(ع) در چهار بعد: ارتباط با «خویشتن» با «خدا»، با «دیگران» و با «طبیعت»:
فداکاری
از نبرد اُحُد برگشت؛ با هشتاد زخم. فتیله ها را از زخمی وارد می کردند و از زخمی دیگر بیرون می آوردند [و بخیه می زدند]. پیامبر بر او وارد شد. علی(ع) همانند لقمه ای بر سفره بود. چون رسول او را دید، گریست و فرمود:
وقتی مردی در راه خدا این چیزها را تحمل می کند، بر خداوند است که به او چنین و چنان [پاداشی] دهد. …
امام گریان گفت: «پدر و مادرم فدایت باد. سپاس خدای را که مرا در حال گریز و فرار از تو ندید. پدر و مادرم فدایت، چرا از شهادت محروم شدم؟»
– او در پی توست اگر خداوند بخواهد. «ابوسفیان»، منطقه ی «حمراء الاسد» را برای نبرد [بعدی] ما و خودش معین کرده است.
– پدر و مادرم فدایت، اگر مردان مرا بر سر دست حمل کنند، می آیم.۱
هنگامی که پیامبر به مدینه هجرت کرد، وظیفه ی آوردن زنان بر عهده ی علی(ع) بود. آنان را سوار شتر کرد. شب ها راه می پیمودند و روزها پنهان می شدند. مسافت نزدیک به پانصد کیلومتری مکه تا مدینه را [به دلیل نداشتن مرکب دیگر] امام پیاده نوردید. وقتی بر پیامبر وارد شدند، از پاهای حضرت چرک و خون می ریخت.۲
مجموع زخم هایی که در نبردها تاب آورده بود، هزار زخم بود و هیچ گاه لب به شکایت نگشود.۳
خود می فرمود: «از زمانی که آفریدگار، محمّد(ص) را [به پیامبری] برانگیخت تاکنون، آسایش ندیده ام. خدا را شکر! در کودکی می ترسیدم و در بزرگ سالی می جنگیدم. با مشرکان می جنگیدم و با منافقان دشمنی می ورزیدم. تا این که خداوند روح پیامبرش را برگرفت که فاجعه ی بزرگی بود. [از آن زمان تاکنون] همچنان بیم ناک و محتاط بودم که جایی برای اقامت من یافت نشود. به لطف خداوند خیری ندیدم تا «عمَر» مُرد. پس چیزها [و شورای فرمایشی] بود،. .. پس فلانی[عثمان] کشته شد. پس همچنان که می بینید، از کودکی تا زمانی که [اکنون] پیر شده ام، شمشیر می زنم.»۴
فروتنی
اوج دانش امام، دلیری بی همانندش، نزدیکی اش به پیامبر خدا(ص) و فروتنی اش برابر مردمان عادی، عبادت بی نظیرش، اقیانوس سخاوتش، نیکوکاری های بی شماره اش، عفو حیرت انگیزش، فرمانروایی اش بر ده ها کشور کوچک و بزرگ و. ..، همه و همه، باعث نشد تا همنشین مردمان کوچه و بازار نشود و فروتنانه و خاکسارانه، توشه ی یتیمان و بیوگان را بر شانه های خسته اش حمل نکند. خود فروتن بود و همگان را چنین به فروتنی می خوانْد:
میوه ی [درخت] فروتنی مهر و علاقه [ی دیگران به فرد فروتن] است.۵
هیچ چیز به اندازه ی فروتنی، بزرگواری و شرافت در پی ندارد.۶
هیچ کس فروتنی نکرد، جز آن که خداوند والا بر ارجمندی اش افزود.۷
با آنانی که دست نیاز به سوی تو دراز می کنند، با خوش رویی و فروتنی برخورد کن؛ که اگر بر تو ناگواری پدید آید، در دیدار با آن ها از ذلیلانه رفتن به نزدشان و فروتنی در برابرشان آسوده و راحت باشی.۸
فروتنی آدمی در پُست و مقام، وی را از گزند سرزنش هنگام سقوط [و عزل از مقامش] باز می دارد.۹
من ناخوش دارم که در پندار شما چنین آید که من خواهان ثنا و ستایشم و سپاس خدا را که چنین نیستم.۱۰
پسر «مغیره» می گوید: از علی(ع) شنیدم که می فرمود: «از خداوند پروا کنید و کسی شما را فریب ندهد. دین من همان دین واحد [اسلام] است؛ دین حضرت آدم که پروردگار آن را پسندید. و من بنده ای مخلوقم و سود و زیانم دست من نیست جز آن چه یزدان بخواهد؛ و من نمی خواهم جز آن چه خدا بخواهد.»۱۱
روزی سواره بر یارانش گذشت. آنان پشت سرش پیاده به راه افتادند. رو به آنان کرد و گفت: «کاری دارید؟» گفتند: «نه ای امیرمؤمنان. اما دوست داریم با تو بیاییم.» به آن ها فرمود: «برگردید! پیاده روی پیاده با سواره، برای سواره تباهی [دینش] و برای پیاده، خواری را به دنبال دارد.»۱۲
روزی دیگر عده ای پیاده در پی اش می آمدند. به آن ها فرمود:
برگردید! صدای کفش ها پشت سر انسان ها، دل های نادان را [به خاطر احساس غرور] تباه می کند.۱۳
فروتنی را نردبان بزرگی و بزرگواری می دانست.۱۴
جز انسانِ والا، [کسی] فروتنی نکند.۱۵
هشدار می داد: «آن که ثروتمندی نزدش بیاید و او به خاطر ثروتش به وی فروتنی کند، ۲۳ دینش را از دست می دهد.»۱۶
فروتنی را میوه ی [درخت] آگاهی برمی شمرد.۱۷
فعالیت اقتصادی
تشویق
از زبان رسول گرامی نقل می کرد: «هرگاه [زندگی] بر شما تنگ شد، پس [از خانه برای کار] خارج شوید، و خود و خانواده تان را [با غصه خوردن] غمگین نکنید.»۱۸
هماره می فرمود: «من از مردی که در [سامان دادن] کارهای این جهان تنبل است متنفرم؛ زیرا کسی که برای کارهای این جهان تنبل است، برای انجام [واجبات و مستحبات و] کارهای آن جهان تنبل تر است.۱۹
در جست وجوی روزی برآیید؛ که روزی برای جوینده اش تضمین شده است.۲۰
در کوفه که بود، با آن که نیاز اقتصادی نداشت، برای کار از خانه خارج می شد، زیرا دوست داشت که خداوند والا او را ببیند که در راه به دست آوردن [درآمد] حلال، خود را به زحمت می افکنَد.۲۱
روزی شنید طلحه و زبیر می گویند: «علی بی پول است.» این سخن بر وی گران آمد. به مباشرانش فرمود: «غله اش را تا یک سال گِرد آورند [و آن گاه بفروشند]. صد هزار درهم فراهم آمد. آن را برابرش گستراند. به دنبال طلحه و زبیر فرستاد. آمدند. به آن ها فرمود: «قسم به خداوند، این ثروت من است. هیچ کس در آن سهمی ندارد.» آنان علی را راست گو می دانستند. وقتی بیرون می رفتند [با خود] می گفتند: «او پول دار است!»۲۲ وقتی تنبلی و ناتوانی با هم ازدواج کنند، فرزندشان بینوایی است.۲۳
مجاهدی که بامدادان در راه خدا از خانه بیرون می آید، ارجمندتر از کسی نیست که در جست وجوی [درآمد] مناسب برای همه و فرزندان خویش بامدادان بیرون می رود.۲۴
کسی که در جست وجوی درآمد حلال است، همانند مجاهد راه خداست.۲۵
در روزگار رسول خدا از شدت گرسنگی سنگ بر شکم می بستم؛ و اینک صدقه ام چهل هزار دینار [در سال] است.۲۶
هنگامی که حضرت را بیست و پنج سال به حاشیه راندند، ایشان ضمن هدایت فرهنگی جامعه، با کار و تلاش و حفر چاه های آب، درخت کاری و باغبانی در منطقه ی «ینْبُع» در اطراف مدینه، توانست سرمایه ی فراوانی به دست آورد. از این راه هزار برده آزاد کرد. برای خاله ها و عمه های خویش خانه ی شخصی خرید و زنان و فرزندان خود را آبرومندانه اداره نمود. فراخی مال را از نعمت های آفریدگار برمی شمرد.۲۷
یکی از راه هایی که حضرت برای تشویق مردم به فعالیت های اقتصادی سالم برگزیده بود، نکوهش فقر اقتصادی بود:
ناچاری فقر، انسان را به کار زشت و وحشت انگیز وا می دارد.۲۸
فقر را خواری جان، مایه ی سرگشتگی عقل و فراهم آورنده ی اندوه می دانست.۲۹
شما را سفارش می کنم. .. خواه در فقر و خواه در توانگری، در پی کسب [روزی] باشید.
خرسند نمی شوم اگر از کار دنیا، سراسر، بی نیاز شوم، زیرا از بی کاری بیزارم.۳۰
فقر را «مرگ» بزرگ تر برمی شمرد.۳۱
تنها فعالیت اقتصادی را کافی نمی دانست، بلکه داشتن «فکر اقتصادی» را بسی مهم می شمرد:
نیک کاردانی، بر ثروت اندک می افزاید؛ و بدکاردانی، ثروتِ بسیار را بر باد می دهد.۳۲
در سخنی به پسرش محمّد حنفیه فرمود:
ای فرزند، بیم دارم که تو فقیر شوی؛ پس به خدا پناه ببر از فقر. زیرا فقر سببِ نقص در دین است و سرگردانی عقل و ایجاد کننده ی دشمنی است.۳۳
هنگام شهادت، در وصیت نامه اش – که اینک به صورت نامه ی بیست و چهارم نهج البلاغه در اختیار ماست – ضمن دستورالعمل های اقتصادی به امام حسن مجتبی(ع) از ایشان می خواهد درختان و زمین ها را نفروشد؛ بلکه با درآمد سالیانه ی محصولات، نیازهای اقتصادی خانواده ی حضرت را تأمین کند.
باغ های زیر، نمونه ی فعالیت های تولیدی حضرت است: باغی در سرزمین خیبر؛ باغی در وادی القُری؛ باغی در منطقه ی ابی نیزر؛ باغی در بغیبغه؛ باغی در ارباجا؛ باغی در ارنیه؛ باغی در رعدا؛ باغی در رزیتا؛ باغی در رباحا. او همه ی این باغ ها را وقف بینوایان کرد و فرزندان فاطمه (س) را متولیان وقف قرار داد.
حدود صد حلقه چاه نیز با دست خویش حفر و آن ها را نیز وقف تشنه کامان و مسافران کرد: چاه هایی در مسیر حاجیان؛ چاه هایی در نزدیکی مسجد شجره که هنوز به نام «آبار[= چاه های] علی» موجود است؛ چاهی در جاده ی کوفه.
امام از نوجوانی مرد کار بود. در جوانی شتری داشت که با آن یا آب آشامیدنی از راه دور به مدینه می آورْد و اجرت می گرفت، یا باغستان های مدینه را آبیاری می کرد و دست مزد می گرفت.
آداب
امام هر روز صبح در کوفه از دار الاماره به سوی بازارهای کوفه حرکت می کرد. تازیانه اش بر شانه اش بود. برابر هر بازار می ایستاد و بانگ برمی آورْد:
«ای بازرگانان! از خداوند والا پروا کنید.» چون بازاریان صدایش را می شنیدند، دست از کار می کشیدند و با گوش و جان شان گوش می سپردند. پس می فرمود:
از خداوند خیر بخواهید و با نرم خویی تبرک بجویید. با مشتری ها صمیمی باشید و با بردباری، خود را بیارایید. از قسَم دوری کنید. دروغ نگویید و از ستم کناره بگیرید. با مظلومان راه انصاف بپیمایید. به ربا نزدیک نشوید. پیمانه ها را پُر کنید. …
در تمام بازارهای کوفه می چرخید، سپس برمی گشت و می نشست تا کار مردمان را سامان دهد.۳۴
بازرگانِ ترسو، ناکام است؛ و بازرگان پُردل، کامیاب.۳۵
شراکت در دارایی را باعث اضطراب می دانست.۳۶
حضرت، آگاهی به احکام معامله را ضروری می دانست و می فرمود: «آن که بی دانش [فقهی] تجارت کند، در ربا بسیار فرومی رود.»۳۷
به درآمد از راه حلال تشویق می کرد و از زبان رسول گرامی نقل می کرد: «کسی که دوست دارد دعایش پذیرفته شود، پس باید درآمدش را [از حرام] پاکیزه سازد.»۳۸
از دست اندرکاران اقتصادی می خواست درآمدهای کوچک را جدی بگیرند.۳۹
بازار را خانه ی غفلت و بی توجهی [به معنویات] می دانست؛ از همین روی می فرمود: «کسی که در آن خدای را به پاکیزگی بستاید، پروردگار یک میلیون پاداش برای او می نگارد.»۴۰
از ما نیست کسی که به مسلمانی خیانت کند، زیان رساند یا نیرنگ ورزد.۴۱
یکی از راه های کسب درآمد را سوار شدن بر [امواج] ترس و هراس [و خطر کردن] می شمرد.
افزون بر آن چه گفته شد، چیزهای دیگری را نیز عوامل معنوی و مادی افزایش درآمد می دانست. مدارا کردن با مشتری،۴۲ آراستن خویشتن،۴۳ حریص نبودن،۴۴ سحرخیزی۴۵ و امانت داری۴۶ با هم خواندن [و جمع بین ]دو نماز۴۷ [ظهر و عصر یا مغرب و عشا]، خواندن تعقیبات نماز صبح و عصر،۴۸ پیوند با خویشاوندان،۴۹ پاکیزه کردن حیاطِ خانه،۵۰ دوستی در راه خدا، طلب آمرزش،۵۱ حق گویی،۵۲ بازخوانی آرام اذانِ مؤذّن،۵۳ حرف نزدن در دست شویی،۵۴ پاکیزگی خانه،۵۵ حریص نبودن، قَسم دروغ نخوردن،۵۶ وضوی پیش از غذا،۵۷ خوردن ریزه های سفره،۵۸ شکر خداوند،۵۹ انجام حج و عمره،۶۰ پیروی از پدر و مادر، همراهی با برادر دینی،۶۱ پرداخت زکات،۶۲ اِنفاق در راه خدا،۶۳ نیکوکاری،۶۴ سی بار تسبیح خداوند در روز۶۵.
بازرگانی
تجارت کنید که در این کار، بی نیازی است از آن چه در دست مردم است.۶۶
درآمد از راه حلال جهاد است. .. و درهمی از حلال از تجارت به دست آوردن، برتر از ده درهم حلال از غیر این راه است.۶۷
تجارت کنید، خداوند به شما بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 