پاورپوینت کامل عشق، غرور، آزادی، پرچمی که هرگز برای زنان رنگ ندارد ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عشق، غرور، آزادی، پرچمی که هرگز برای زنان رنگ ندارد ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عشق، غرور، آزادی، پرچمی که هرگز برای زنان رنگ ندارد ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عشق، غرور، آزادی، پرچمی که هرگز برای زنان رنگ ندارد ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
>
هر ساله کتاب های زیادی در دنیا با موضوع زنان منتشر می شود که هر کدام به بررسی وضعیت، شرایط، آداب و رسوم، فعالیت ها، آرزوها و زندگی زنان در جوامع مختلف می پردازد. این کتاب ها اگرچه می توانند گوشه ای از واقعیات را به تصویر بکشند، اما همیشه نمی توان از آن ها به عنوان سند و مدرکی کامل برای شناخت جوامع بهره گرفت، چرا که هرکس با دیده ی خود و با آن چه در ذهن دارد، آن ها را توصیف و تحلیل می کند.
«غرور گم شده» یکی از همان کتاب هایی است که علی رغم تأثیرگذاری بسیار زیادش، درنگ و تأمل زیادی می طلبد و ذهن انسان را به سمت و سویی پیش می برد تا راه های روشنی برای شناخت حقیقت پیدا کند.
«نرما خوری» نویسنده ی اردنی «غرور گم شده» در پیش گفتاری کوتاه، کشور و آداب و رسومش را معرفی می کند و سپس به بازگویی داستان یا به ادعای خودش ماجرای حقیقی زندگیش می پردازد. از این نویسنده نوشته های زیادی به چاپ نرسیده، جز چند شعر و داستان کوتاه تخیلی که آن هم به احتمال بسیار زیاد گسترش چندانی پیدا نکرده، چرا که به گفته ی خودش به سبب آوردن حقایقی در کتاب «غرور گم شده»، خود را در خطر قرار داده و مجبور به مهاجرت از کشور خود به جایی دیگر شده است.
داستان از زمانی شروع می شود که «نرما» و «دالیا» دو دوست کودکی و نوجوانی تصمیم می گیرند تا آخر عمر در کنار یک دیگر بمانند و هیچ چیز آن ها را از همدیگر جدا نکند. برای این منظور بعد از گرفتن دیپلم، به یک آموزشگاه آرایش گری می روند تا از این حرفه به عنوان شغل آینده ی خود بهره بگیرند. «نرما» کاتولیک و «دالیا» مسلمان است و خانواده های این دو با هم ارتباط صمیمانه ای دارند اما با وجود وضع مالی خوب، درصدد ادامه ی تحصیل دخترها برنمی آیند. نویسنده دلایلی برای این کوتاهی دارد:
«اردن کشور فقرا و اغنیاست. .. اما خانواده های ما از طبقه ی متوسط و مرفهی بودند. .. ولی ما از آن قشری نبودیم که بستر فرصت سازی را برای زن ها مساعد می کنند. طبقه ی ممتاز، دختران شان را برای تحصیل و زندگی به خارج می فرستند و والدین ما فقط در مورد ازدواج همت نشان می دادند.» ص۱۴
همتی که در سراسر داستان و تا جایی که این دو دوست به حدود بیست و شش سالگی می رسند، به هیچ وجه خودش را نشان نمی دهد و این در زندگی اعراب بسیار عجیب است. حتی برای یک مورد، جریان ازدواج این دو دختر جوان مورد بحث خانواده قرار نمی گیرد و این خود جای شک و شبهه دارد؛ چرا که نویسنده از وضعیت خود و دوستش طوری حرف می زند که حتی برای خوردن غذا نباید بر سر میز یا سفره کنار پدر و برادران شان بنشینند و تنها می توانند بعد از اتمام غذای مذکرها، ته مانده ی غذای آن ها را نوش جان کنند. اما آن ها تصمیم قطعی دارند که تحت نظارت همه جانبه ی برادرها و پدرشان بجنگند و سخت زحمت بکشند، تا این که شاید ازدواج کمی از آن وضعیت حقارت بار بکاهد؛ ازدواج با مردی که می شود امید داشت مثل خانواده های «نرما» و «دالیا» نباشد و یا اگر هم همان باشد، لااقل دیگر به چشم یک خدمت کار نگاه شان نکند و شاید بشود در زندگی مستقل، حداقل شادی هایی که یک زن احتیاج دارد، پیدا کرد. اما در این کشور قانون های ناموسی نانوشته ای حکم رانی می کند. «دالیا» که یک مسلمان است و پوشش کامل اسلامی دارد به همراه «نرما»ی مسیحی که آزادانه و بدون پوشش در جامعه رفت و آمد دارد، می توانند یک آرایشگاه مختلط باز کنند؛ تنها آرایشگاه در «اقان» که هم به مردها سرویس می دهد، هم به خانم ها!
همین جاست که ذهن خواننده به سمت داستان های تخیلی پیش می رود، چرا که وقایع تخیلی به نظر می آیند، بدون این که هیچ توجیه عقلانی برای آن باشد. باز کردن آرایشگاه زنانه و مردانه یکی از همان اتفاقات تقریباً خنده دار است که داستان را از جذابیت انداخته، شاید هم نویسنده به درستی نتوانسته وضعیت آداب و رسوم کشورش را بازگو کند. در هر حال این نکته بسیار قابل تأمل است. دخترها به شدت تحت کنترل هستند و هر روز باید در راه آرایشگاه با «محمد» برادر «دالیا» همراه شوند و جالب این جاست که «محمد» از صبح تا پایان کار جلوی درب شیشه ای آرایشگاه می نشیند و زاغ سیاه آرایش گرها را چوب می زند، تا دست از پا خطا نکنند. دو دختر جوان هم موها و صورت زن ها و مردها را در کنار هم سر و سامان می دهند. اما سؤال اصلی این جاست در جایی که دختری با حجاب کامل از خانه بیرون می آید و کوچک ترین ارتباطش با مردی غریبه می تواند منجر به مرگش شود، چگونه می شود قبول کرد که با داشتن شغل آرایش گری، این چارچوب ها و تقیدها را بردارد و به راحتی موهای یک مرد غریبه – که در نظرها خانواده های اردنی حکم یک راه زن و غارت گر را دارد – کوتاه کند؟ یا چگونه فرهنگ آن قدر پیش رفت کرده که دو خانواده با مذهبی جداگانه ارتباط صمیمانه و محکمی با هم دارند و حتی آزادی «نرما» باعث نگرانی نمی شود که مثلا «دالیا» دست از حجابش بردارد؟! در صورتی که نویسنده عنوان می کند هنوز در این دو خانواده زنان کتک می خورند و همسر برادر «دالیا» با گرفتن مدرک دندان پزشکی خانه داری می کند و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد که «چرا غذا بی نمک است!» این نکته اگر نزدیک به واقعیت باشد بسیار دردناک است و این که چرا این همه جهالت، آن هم به صورت آشکارا رواج دارد. وجود تناقض های بسیار و مسائلی غیرقابل درک هر چند امکان دارد در خیلی از جوامع باشد اما به این حد گسترده و فراگیر نیست. مسائل کتاب «غرور گم شده»، ذهن انسان را به این مشغول می کند که شاید داستانی تخیلی می خواند و یا نویسنده خواسته حقایقی را بیش از پیش سیاه کند تا همه چیز برای پذیرفتن یک رابطه ی نامشروع به عنوان رابطه ای آسمانی، آماده شود. هر چند نمی شود از ظلمی که به زنان در دنیای عرب و غیر عرب و. .. می شود، به راحتی گذشت و این مسئله ای فراگیر است نه مخصوص دنیای اعراب!
«هر زن عربی از بدو تولد آموخته است که آن چه در نظر آن ها خشونت و سبعیت دیده می شود، برای مردها یک الزام است؛ پس فطرت خشن برادران من، برای زن عرب تعجب آور نیست و این ها اسراری است که از خیابان ها پوشیده می ماند. همه ی مردان عرب آموخته شده اند که این وظیفه ی آن هاست که زنان را در زندگی، منظم و لگام پذیر تربیت کنند و تنبیه بدنی را بهترین راه برای این کار می دانند و برادران من استثناء نبودند. این که می شنیدیم زنان از شوهر، پدر، برادرها و حتی پسرهای شان نیز کتک می خوردند، آن هم به بهانه های ساده مثل پخت بد شام، یا زیاد طول کشیدن رخت شویی چندان غیر عادی و عجیب نبود.» ص۳۶
داستان، در صفحات اول فقط معرفی و توصیف است. طرز برخورد با مشتری ها رفت و آمد ها و سختی ها، گاهی هم از غذا خوردن و ریزه کاری ها صحبت می شود اما داستان در آن قسمت اوج می گیرد که مرد مسیحی جوانی به نام «میشل» وارد آرایشگاه می شود و در یک آن عاشق و دل باخته ی «دالیا» می شود. از این جا به بعد است که مشکل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 