پاورپوینت کامل از پیله تا پروانه;حیا، حجاب و عفاف در سیره ی معصومین(ع) ۳۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از پیله تا پروانه;حیا، حجاب و عفاف در سیره ی معصومین(ع) ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از پیله تا پروانه;حیا، حجاب و عفاف در سیره ی معصومین(ع) ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از پیله تا پروانه;حیا، حجاب و عفاف در سیره ی معصومین(ع) ۳۳ اسلاید در PowerPoint :

>

من که او را می دیدم

در خانه را به صدا درآورد و اجازه ی ورود خواست. پیامبر اکرم(ص) به او اجازه داد تا وارد شود. مرد دستانش را به دیوار می گرفت و آرام آرام پیش می آمد. پیری نابینا بود که برای درخواست کمک وارد خانه ی پیامبر اکرم(ص) شده بود. فاطمه(س) در کنار پدر ایستاده بود. پیش از این که مرد نابینا پرده را کنار بزند و وارد شود، فاطمه(س) برخاست و درون حجره رفت.

مرد نابینا دقایقی نزد پیامبر(ص) نشست و خداحافظی کرد و رفت. پیامبر دخترش را صدا زد. فاطمه(س) بیرون آمد. پیامبر(ص) از او پرسید: «چرا خود را از آن مرد نابینا پوشانیدی، او که تو را نمی دید؟» فاطمه(س) پاسخ داد: «او مرا نمی دید، ولی من عطر زده بودم. او بوی مرا استشمام می کرد و متوجه حضور من می شد». پیامبر(ص) می خواست فاطمه ی خویش را بیازماید و پاسخ را از خود او بشنود. پس او را تحسین کرد و فرمود: «شهادت می دهم که تو پاره ی تن من هستی».۱

دیگر تکرار نکنی!

زن با حجاب کامل، نگاه خود را به آیه های قرآن دوخته بود و به سخنان «ابو بصیر» درباره ی تفسیر آیه ها و قرائت او گوش فرا می داد. اندکی گذشت و هر دو خسته شدند. در این لحظه، ابو بصیر به شوخی، سخنی با زن گفت تا خستگی شان رفع شود و درس را به پایان رساند. پس از مدتی ابو بصیر در مدینه به دیدار امام باقر(ع) رفت. امام با دیدن ابو بصیر، وی را سرزنش کرد و فرمود: «کسی که در خلوت گناه کند، پروردگار نظر لطفش را از او برمی دارد. این چه سخن زشتی بود که تو به آن زن در آن روز گفتی؟»

ابو بصیر که می دانست امام به خوبی از چند و چون جریان اطلاع دارد، هیچ نگفت و سرش را پایین انداخت. عرق شرم به پیشانی ابو بصیر نشست و خجالت زده شد. امام با دیدن شرمندگی ابو بصیر و بیداری و توبه ی او بیشتر از این به سرزنش ادامه نداد و فقط فرمود: «مراقب باش دیگر این اشتباه را تکرار نکنی!»۲

این هم درختت!

«سمره بن جندب» تنها یک نخل خرما داشت که در میان باغ مرد نصارا قرار گرفته بود. گاهی برای سرکشی به نخل خود، به باغ مرد نصارا می آمد. سمره مردی چشم چران بود و همه این را می دانستند.

او سرزده وارد باغ می شد و سراغ درخت خود می رفت. نه اجازه ای می گرفت و نه هنگام ورود، دیگران را آگاه می کرد. مرد نصارا از این رفتار سمره به تنگ آمده بود. روزی جلوی او را گرفت و گفت: «ای سمره! اینجا ملک و حریم من است، ولی تو مرتب ناگهانی وارد باغ می شوی و این کار تو اصلاً خوشایند من نیست. از این به بعد، هرگاه خواستی وارد شوی، بایستی اول اجازه بگیری». سمره با بی اعتنایی پاسخ داد: «این راه به درخت من منتهی می شود و از آنِ من است؛ حق دارم هر گونه که می خواهم وارد شوم».

مرد که سخن و اعتراض خود را بی نتیجه می دید، نزد پیامبر اکرم(ص) رفت و از این کار او شکایت کرد و گفت: «ای رسول خدا! سمره بدون اجازه ی من وارد باغ می شود و خانواده ی من از تیررس چشم چرانی او در امان نیستند. شما به او بفرمایید بدون اعلام، وارد حریم من نشود».

پیامبر اکرم(ص) دستور داد سمره بن جندب را بیاورند. او را خدمت پیامبر(ص) آوردند. وقتی سمره نزد پیامبر(ص) آمد، حضرت به او فرمود: «صاحب باغ از تو شکایت دارد و می گوید تو بی خبر و سرزده وارد باغ و حریم او می شوی به طوری که خانواده ی او فرصت نمی کنند خود را از تو بپوشانند. از این پس، هنگام ورود اجازه بگیر و بدون اطلاع وارد نشو!» سمره پاسخ خود را تکرار کرد و دستور پیامبر(ص) را نپذیرفت و گفت این حق اوست که از راه خود بدون اجازه عبور کند. پیامبر(ص) به او فرمود: «پس درخت خود را به او بفروش». سمره نپذیرفت. پیامبر اکرم(ص) قیمت را تا چند برابر بالا برد، ولی او باز هم راضی به فروش نمی شد. حضرت با آرامی و نرمش به او فرمود: «اگر از این درخت در مقابل قیمتی که به تو پیشنهاد کردم، بگذری، در بهشت خانه ای را برای تو تضمین می کنم». سمره باز هم با بی شرمی نمی پذیرفت و می گفت نه حاضر است درخت را بفروشد و نه حاضر است هنگام ورود اجازه بگیرد.

پیامبر(ص) از پافشاری او بر اشتباه خود ناراحت شد و فرمود: «تو انسان زیان رسان و انعطاف ناپذیری هستی. در اسلام هم نه زیان دیدن مورد قبول است و نه زیان رساندن». سپس به صاحب باغ گفت: «برو درختش را از ریشه بکن و جلویش بینداز».

مرد به کمک چند نفر درخت را از جای درآورد و آن را چند نفری آوردند و پیش پای سمره انداختند. پیامبر(ص) به سمره فرمود: «حالا برو درختت را هر جا که می خواهی، بکار».۳

پسندیده ترین صفت زن مسلمان

اصحاب گرد رسول خدا(ص) جمع شده بودند و به سخنان ایشان گوش فرامی دادند. پیامبر(ص) پرسید: «چه کسی می داند بهترین و پسندیده ترین ویژگی یک زن مسلمان چیست؟» هیچ کس نتوانست پاسخ صحیح و روشنی بدهد. پرسش بی پاسخ گذاشته شد. همه پراکنده شدند. علی(ع) در راه بازگشت به خانه به پرسش پیامبر(ص) می اندیشید. وارد خانه شد و به همسرش، فاطمه(س) سلام کرد. او پرسش را با فاطمه(س) در میان نهاد و فاطمه(س) در پاسخ گفت: «بهترین ویژگی برای یک زن مسلمان این است که به مردهای نامحرم نگاه نکند و مرد نامحرم نیز به او نگاه نکرده باشد».

امام علی(ع) به نشانه ی تأیید سر تکان داد و فاطمه(س) را تحسین ک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.