پاورپوینت کامل هفتمین روز ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هفتمین روز ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هفتمین روز ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هفتمین روز ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
>
روسری سیاه را سه گوش تا کردی و بر سر انداختی. دو گوشه ی آن را با دو دست زیر گلو گره زدی و جلوی آیینه ایستادی. به چشم های پف کرده ات چشم دوختی؛ هنوز هم بعد از گذشت هفت روز نمی توانستی اندوه دلت را پنهان کنی. هرگاه به یاد او می افتادی دور از چشم مادر، نگاهت پر از اشک می شد. چشم های میشی رنگت می سوختند و چهره ی خود را در آ ینه به وضوح نمی دیدی.
با صدای پیرزن که از وسط حیاط تو را بلند صدا می زد به خود آمدی: «لیلا… لیلاجان، بیا مادر، دیر شد.» یادت آمد که خیلی وقت است او را توی حیاط منتظر گذاشته ای. سرت را تکان دادی و چشم هایت را با دو دست پاک کردی و دوباره به چهره ی میان آینه نگریستی؛ چشم هایت سرخ و مژه های بلند و سیاه رنگت دسته دسته شده بودند.
نمی خواستی که مادر از گریه ات باخبر شود. به طرف آشپزخانه دویدی و آبی به صورتت زدی؛ سردی آب، چهره ات را نوازش داد و احساس کردی سوزش چشم هایت کمی کمتر شده ….
چادر سیاهت را از جالباسی برداشتی و تای آن را باز کردی و بر سر انداختی. به حیاط که رسیدی پیرزن همچنان منتظرت ایستاده بود. نگاهی به قد و بالای تو انداخت و گفت: «چرا منو با این پادرد، تو این سرما منتظر می ذاری مادر …؟!»
پلّه های سنگی را به تندی زیر پا گذاشتی و دست مادر را در دست گرفتی و جواب دادی: «کلید خونه رو جا گذاشته بودم» و بعد در حالی که سعی می کردی نگاهت را از چشم های مادر پیرت بدزدی به سپیدی برف ها چشم دوختی که تا انتهای کوچه را پوشانده بود. پیرزن لنگان لنگان و تو با قدم هایی کوتاه طوری که پابه پای او راه بروی، کوچه را پشت سر گذاشتید ….
صدای پیرزن در گوشت پیچید: «مادر شیش روزه که رفتیم و پذیرایی کردی. امروز پاورپوینت کامل هفتمین روز ۲۵ اسلاید در PowerPointه… خدا خیرت بده، جای دوری که نمی ره. اون هم خیلی به ما کمک می کرد؛ نه تنها به ما، به همه ی اهل محل کمک می کرد.»
صدای خفه ی برف ها زیر گام ها، سکوت کوچه ها را در هم شکست. تو حواست جای دیگری بود و حرف های مادر را نمی شنیدی، تنها می دیدی لب هایش باز و بسته می شود و چیزی می گوید.
نمی توانستی از فکر او بیرون بیایی؛ از فکر آن روز برفی که توی همین کوچه او را دیده بودی. تو بودی و مادر پیرت که لنگان لنگان از روی لایه ی یخ نازکی که آسفالت کوچه را پوشانده بود به سوی خانه می رفتید. با یک دست، دست مادر را گرفته بودی و در دست دیگرت سبدی پلاستیکی پر از انار سرخ بود و در دست دیگر مادرت هم یک بغل نان. هردو آرام آرام پیش می رفتید. نمی دانستی دست مادر را بگیری یا نان هایی را که در دست داشت؟ اگر دست او را رها می کردی، حتماً روی برف های لغزنده سُرمی خورد و صدمه می دید. نفهمیدی چه شد که برای لحظه ای تعادلت را از دست دادی و سبد انار از دستت رها شد. مادر پیرت هم تعادلش را از دست داد و هر دو زمین خوردید. سر را که بلند کردی، نان ها را روی برف در گوشه ای و انارهای پراکنده را در گوشه ی دیگر دیدی.
چادر سیاهت را از روی برف سپید جمع کردی. پایین چادرت خیس شده بود. به سختی از روی زمین یخ زده بلند شدی.
با یک دست، دست چروکیده ی مادر و با دست دیگر، زیر بغل او را گرفتی و از روی زمین بلندش کردی. وقتی به اطراف چشم گرداندی اوّل چشم های جوان و مردانه ی او را دیدی که روبه رویت ایستاده بود و بعد سبد پر از نان توجهت را جلب کرد که در دستان او جای داشت. او در حالی که لبخندی بر روی لب داشت گفت: «بگذارید کمک تان کنم. »
لباس هایش تو را به خود آورد. یادت آمد در آخرین دیدار پدر هم از همان لباس های خاکی رنگ بر تن داشت. با یک دست چادرت را روی صورت سرخ شده از شرم و سرمایت کشیدی و با دست دیگر زیر بغل مادر پیرت را گرفتی و آرام گفتی: «به زحمت می افتید آقا، خونه ی ما کمی دوره.»
و او در حالی که نان ها را از روی برف برمی داشت، جواب داد: «زحمتی نیست» و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 