پاورپوینت کامل رخنه ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رخنه ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رخنه ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رخنه ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

>

مرد، حالش دارد از هوای دم کرده ی داخل اتوبوس و همهمه ی مسافران به هم میخورد. گرما مثل منگنه او را تحت فشار گرفته است. دستمال کاغذی را از جیبش درمیآورد و همان طور که وسط اتوبوس سرپا ایستاده، به زحمت دستش را از میان عضلات مسافران دیگر که استتارش کرده اند، بالا میآورد و پیشانیاش را پاک میکند. دسته ی نایلونی را که چند قوطی شیرخشک در آن جا گرفته، در دستش میفشرد. همین که لاستیک های اتوبوس واحد بر تن تب دار آسفالت خیابان کشیده میشود و ماشین در ایستگاه آرام میگیرد، مرد با عجله خودش را از لای مسافران پایین میکشد. روی پیاده رو، مسیر خانه ی طوبی، خواهرش را پیش میگیرد. گوشی تلفن همراه توی جیب پیراهنش میلرزد.

ـ الو! آبجی طوبی! دارم میام. تازه از اتوبوس پیاده شدم.

صدای بلند طوبی که با صدای گریه ی بچه خش دار شده است، گوشش را میآزارد.

ـ داداش این بچه هلاک شد؛ هر چی قندآب بود کردم تو گلوش آروم نمی شه.

مرد بدون این که حرفی بزند گوشی را قطع میکند و با عجله میدود.

ـ تو مادری؟ خدا بگم چی کارت کنه شهلا!

پیرزن عابری که متوجه عجله ی مرد شده است، با نگاهی پر از تعجب او را بدرقه میکند. مرد تا جلوی در خانه یک نفس میدود. طوبی، تا نیمه خودش را از در حیاط بیرون انداخته و کوچه را دید میزند. صدای گریه ی کودک کوچه را پر کرده است.

ـ الهی بمیرم داداش! بدو بچه هلاک شد.

با عجله کودک را به آغوش مرد میدهد و قوطی شیرخشک را از دست او میقاپد.

ـ بگیرش تا من شیرشو درست کنم.

ـ بیا باباجون!الآن عمه غذاتو می یاره… آخی… آخی…

کودک را در آغوش میفشرد و با بغض، صورت خیس اشک او را میبوسد. طولی نمیکشد که طوبی به حیاط برمیگردد و نوک شیشه ی شیر را در دهان کوچک کودک میچپاند.

ـ الهی عمهات بمیره!… بیا بخور عزیزم!

مرد روی تخت زیر درخت توت توی حیاط مینشیند و نگاهش را به گونههای گرد کودک که با هر مکیدن شیر بالا و پایین میرود، میدوزد. طوبی که متوجه ناراحتی او شده، کنارش مینشیند.

ـ داداش! میخوای بچه رو بده به من، برو یه آب به صورتت بزن تا ناهارتو بیارم.

مرد پشتش را به لبه ی تخت میسپرد.

ـ امروز چهار روزه که شهلا در کمال بی خیالی این بچه رو گذاشته و رفته. لابد تازه از شرش راحت شده تا بهتر بشینه پای اون لعنتی!

ـ داداش! بهش زنگ نزدی؟

ـ نه زنگ بزنم که چی بشه؟ بذار خودش رو اشتباه بودن کاراش فکر کنه. اگه بخواد برگرده، باید دست از رفتارش برداره.

طوبی در حالی که رگههایی از شرم در تاروپود کلماتش تنیده شده، میگوید: «داداش! نکنه خدایی نکرده فکر کنی از سهیل خسته شدم، نه. خودت میدونی وقتی فاطمه میره مدرسه، من تو خونه تنهایی حوصلهام سرمیره؛ ولی خب این بچه آخرش مادرشو میخواد.» مرد با ناراحتی حرف زن را قطع میکند.

ـ حالا خیال میکنی پیش مامانش زیاد بهش خوش میگذشت. بچه به بغل همه ش پی وب گردیهاش بود. شبا تا دیر وقت با دوستاش چت میکرد. صبح طبق معمول، نه نهار من به جا بود نه شام! من بدبخت رو مجبور کرد شیر خشک قوطی چند هزارتومن بخرم. آخه مگه من تو اون شرکت فکسنی چه قد درآمد دارم که هر روز یه چیز تازه ازم میخواد. به دَرَک که سهیل بی مادر بزرگ میشه. چشمم کور، دندم نرم، خودم جورشو میکشم. اولین بارش نیس که میذاره میره.

طوبی از جایش بلند میشود و کودک را از آغوش مرد میگیرد.

ـ داداش! بدت نیاد، خودتم مقصری. نمی بریش بیرون. زندگیش شده بود چهاردیواری خونه. بعدشم نباید این قد راحت یه تبلت براش میخریدی. حالا ما که تو خونه کامپیوتر و اینترنت و چه میدونم از این چیزا نداریم، روزمون شب نمی شه.

نگرانی و عصبانیت، افکار مرد را مثل کلافی سردرگم میکند.

ـ طوبی جان! تو که دیگه همه چی رو میدونی. خانم از وقتی فهمید دوستاش تو این شبکه و اون شبکه ی اجتماعی صفحه دارن، پاشو کرد تو یه کفش که من چیم از بقیه کم تره. به خدا اگه میدونستم این همه وابسته ی اون لعنتی می شه. از روزی که این کوفتی تو زندگیمون پاورپوینت کامل رخنه ۲۶ اسلاید در PowerPoint کرد، هر روز یه چیز تازه پیدا میکرد و بهانه میگرفت.

طوبی سعی میکند مرد را آرام کند.

ـ داداش! یه کم آروم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.