پاورپوینت کامل جیمیل، پاشنه ی آشیل می شود! ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جیمیل، پاشنه ی آشیل می شود! ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جیمیل، پاشنه ی آشیل می شود! ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جیمیل، پاشنه ی آشیل می شود! ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
>
یاد ترم پیش به خیر که سر کلاس به جای این که حواس مان به درس و استاد باشد، مخیله ی مان مبهوت مفاهیم پیامک ها بود! پیامک های سعیده همیشه عاشقانه بود و پیامک های لطیفه به گمان خودش همیشه طنز. درست مثل کلماتی که ما تصادفی انتخاب می کنیم و کنار هم می گذاریم و طنز صدایش می زنیم. وقتی ترم شروع می شود، دل مان می خواهد زودتر تمام شود. وقتی هم که تمام می شود، دل مان تنگ می شود؛ البته نه برای درس که برای دوستان مان. تابستان هم که سر از میان دو ترم به درمی آورد، دیگر حسابی بی قرار دوستان مان می شویم. برای تسکین بی قراری های مان، قرار گذاشته بودیم به مناسبت روز دختر، دختران شاد و شنگول، دوره ای دور هم بگیریم؛ البته نه از آن دوره های قدیمی خانگی ها که از دوره های نوین مجازی. بارها گفته ایم در این قرن به روز، همه چیز به روز شده؛ حتی دوره ها هم. قرار بود لطیفه، سمیه، نفس، پریماه، سعیده و من، رأس ساعت پنج بعدازظهر همگی ON شویم و با هم بچتیم. لطیفه، طنزهای مثل مرثیه اش را بخواند و سعیده روی مجنون را کم کند. پریماه از برج ایفل و… بگوید و نفس رمان ده جلدی خواستگارانش را ادامه دهد. سمیه از اهداف تحصیلات عالیه بگوید و من هم از رؤیاهای قایم شده پشت کوه های فرداها دم بزنم.
ساعت چهار بود که تازه داشتم فکر می کردم چه بگویم که باز کم نیاورم و در همین راستا قله های خالی بندی را یکی پس از دیگری فتح می کردم که از آن جا که تا به ما می رسد حوادث با سرعت ده کیلومتر در ساعت، در جهت فروریختن برجک ما شتابان می آیند و هر چه لشکر انرژی های مثبت مان صف می کشند فایده ای ندارد، حادثه ای حدوث می شود و غذای روح کیس و فروغ چشمان مانیتورمان، می رود. برق رفتن همانا برق پریدن از دوره ی من هم همانا. کم مانده از حرص اکسیژن های هوا را خفه کنم؛ اما بهتر است انرژی های مثبت خود را کولاژ کنم؛ خدا را چه دیدی شاید قانون جاذبه عمل کرد! ساعت یک ربع به پنج می شود، خبری نیست! اصلاً انرژی مثبت ما هم معکوس عمل می کند؛ با توزیع پواسن هم احتمالش صفر است و انگار اثری جز دافعه ندارد! چاره ای ندارم جز رفتن به چنگیزنت. مثلاً وایرلس خریدم که همیشه اینترنت داشته باشم. نمی دانم، چرا هر پایه ی این زندگی را درست می کنم، آن یکی شل می شود؟
در این هوای داغ، با داغی که از رفتن برق به دلم مانده به راه می افتم. بدبیاری بعدی، چنگیزنت هم که پاتون روزهای بی اینترنتی ما بود، بسته است. آخر یکی نیست به این ترانس ها بگوید شهریورماه، سرظهر، وقت لالاست.
گوگل ارث را در خودم لود می کنم و بالأخره روی یک کافی نت زوم می کنم و به سمتش ماراتن می روم. به خیال خودم، الآن همه دور هم جمع شده اند و باز هم من لنگان لنگان، نفس زنان باید دیر برسم؛ مثل روزهای کلاس. ساعت پنج ونیم می شود. اصلاً پشت در کافی نت که می رسم، انگار نسیم خوش شانسی به یک سانتی من رسیده است! وارد می شوم. به نظرم مسئول کافی نت را جایی دیده ام؛ اما مهم نیست. سریع پشت یکی از سیستم هایش می نشینم. کلیدزنان و کلیک کنان، جیمیل خود را باز می کنم. هیچ کسی نیست فقط منم! به همه ی بچه ها زنگ می زنم؛ انگار همه قرارمان یادشان رفته و فقط من یادم مانده! سمیه از تماس من، بلافاصله ON می شود. باز شروع می کند و نتایج تحقیقات جدیدش را ارائه می دهد. از ربط شکل میوه ها به اعضای بدن شروع می کند و از رابطه ی انتگرال و فلسفه می گذرد و چنان یکه تازی می کند که گویی در محضر دانشمندی نشسته ای و اما تا می آید از امنیت در فضای سایبری بگوید، سعیده با بیت شعری عاشقانه وارد صحنه می شود و بعد از آن بلافاصله نفس با استتوسِ «به خواستگار جدیدم بله دادم!» به صورت زیرپوستی در محفل صوت و کف و پای کوبی با کاراکتر و صورتک به راه می افتد و تا صحبت از لباس عروس و گُل، گُل می کند پریماهِ فیس فیسی از جزیره ی «بلاک» ON می شود و هنوز نیامده، شروع به کلاس گذاشتن می کند. اصلاً این دختر آن قدر فیس می رود که حتی از آوارتورش پیکسل پیکسل کلاس بیرون می ریزد! بالأخره روزی بلاکش می کنم. خلاصه همه به هم روز دختر را تبریک می گوییم و آن قدر شادی می کنیم و می خندیم که ساعت نه شب می شود و بعد از چهار ساعت، همه ی دخترانِ خوش حال و راضی خداحافظی می کنیم و من به خانه برمی گردم.
آخر شب که می شود ترانس های تنبل که زیر چتر بیکاری، حسابی خستگی شان را به درآورده بودند از خواب بیدار می شوند و ما چشم مان به جمال برق روشن می شود. دوباره ON می شوم تا کلی به فیس های پریماه بخندم که هر چه ایمیل و رمز عبور خود را وارد می کنم، می بینم نوشته، شما رمز عبور خود را یک ساعت پیش تغییر داده اید؛ اما هر چه فکر می کنم، من دور و بر لینک Account پیدایم نشده که بخواهم با security دیدار کنم. یک که نه، ده بار دیگر با دقت نگاه می کنم؛ اما شاید صفحه ی لوگینِ گوگولی حسابی قاتی کرده، شاید سرما خورده، شاید و شاید…!
کل شب را به امید شاید تا صبح، کابوس گوگول را می بینم که یک زنجیر کشیده به دور ایمیلم و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 