پاورپوینت کامل به صرف یک چای دبش قندپهلو ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل به صرف یک چای دبش قندپهلو ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل به صرف یک چای دبش قندپهلو ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل به صرف یک چای دبش قندپهلو ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

>

تصویر اول: دهه ی ۱۳۶۰

نگاه جست وجوگرت را تا انتهای کوچه می اندازی. بعد از ساعت ها درس و مدرسه، گرسنگی توانت را گرفته است. به قدم هایت شتاب تندتری می دهی. دلت پر می زند برای ساندویچ های اصغرآقا و آن گاری پر از سیب زمینی و ترشی اش. با دیدن جمعی از بچه های محل که دور گاری حلقه زده اند، مصمم می شوی سریع تر برسی و در همین خیز و شتاب ها، ناگهان صدایی میخ کوبت می کند. مادر است که مدام صدایت می زند. می دانی که با دیدن مادر، رؤیای ساندویچ اصغرآقا پرمی زند. با چهره ای درهم به سمت صدا برمی گردی. مادر با لبخندی ملیح و با اشاره ی دست از تو می خواهد که راه خانه را در پیش بگیری. عصبانی و شکست خورده، راهت را کج می کنی و یک دفعه بوی آشنایی به مشامت می رسد؛ اما این بار نه از گاری اصغرآقا که از دستان مادر. می دانی که مادرت کار خودش را کرده است. ساندویچ را می گیری و نگاهی به داخل آن می اندازی: سیب زمینی، ترشی خانگی و سبزی هایی که کنارشان قرار گرفته اند. فرصت را از دست نمی دهی. با اولین گاز به ساندویچ، هوش از سرت می پرد. دیگر مطمئن می شوی که ساندویچ و لقمه های سیب زمینی ترشی مادر هم چیزی کم تر از ساندویچ های اصغرآقا ندارد؛ بلکه بهتر است. همین تأیید، باعث می شود که دیگر هر روز یکی از همین لقمه ها و ساندویچ های خوش مزه را در کوله پشتی مدرسه ات داشته باشی؛ با این تفاوت که به قول مادر، این تغذیه کاملاً سالم، تمیز و فرآورده ای صددرصد خانگی است که می توان با خیالی راحت آن ها را به دهان برد و از طعم بی نظیرش لذت برد.

تصویر دوم: دهه ی ۱۳۷۰

هم چون همیشه بوفه ی دانشگاه مملو از جمعیت است. هم دانشکده ای ها در صف های طولانی با چهره هایی خسته، انتظار می کشند و تو فارغ از هیاهوی حاکم بر فضا، جای دنجی پیدا می کنی تا در یک ساعت زمانی که داری، هم قوتی بیابی و هم به مباحث کلاس بعد بیندیشی. ظرف غذا را که باز می کنی، بوی قرمه سبزی در فضا می پیچد. با خودت آرزو می کنی کاش به واسطه ی بوی این غذا، کم تر رایحه ی روغن سوخته یا سوسیس و کالباس به مشامت برسد؛ اما انگار این غذاها با سس و ادویه هایی که چاشنی شان شده، مجالی برای تمرکز باقی نمی گذارد! پس باز گوشه ای از حیاط دانشکده را به این فضای پر از هیاهو و مملو از بوهای تند و ادویه ها ترجیح می دهی و راهی می شوی. با خود می اندیشی مگر این دوستان و هم دانشکده ای ها در جایگاه دانشجو قرار ندارند؟ مگر می شود در جریان اخبار و رسانه ها قرار نداشته باشند؟ پس چنین شتاب و اصراری برای خرید این گونه اغذیه ها و نوشیدنی های گازدار به چه معناست؟

تصویر سوم: دهه ی ۱۳۸۰

از خوش حالی در پوست خود نمی گنجی. باور این که بعد از سال ها چنین امکانی برایت فراهم شده تا دوستان قدیمی ات را ببینی کمی دور از ذهن به نظر می رسد؛ اما حقیقت دارد؛ دیداری دوباره در بوستانی که همیشه میعادگاه شما بود. روی نیمکت قدیمی می نشینی و به شمارش ثانیه ها مشغول می شوی. در همین لحظه، لیلا را می بینی که او هم برای دیدن تو و سپیده سر از پا نمی شناسد. کنار هم قرار می گیرید و از هر دری سخن می گویید تا سپیده از راه برسد. می دانید که این تأخیر علت موجهی دارد. گویی گذر زمان بیش از شما، بر سپیده اثر گذاشته است! سپیده با وزنی دوبرابر آن زمان، هم چهره ای متفاوت یافته است و هم محدودیت های بسیاری.

دیگر از آن همه جنب وجوش خبری نیست. سپیده با گام های آهسته، مسیر منتهی به شما را طی می کند. ناخودآگاه به گذشته برمی گردی. سپیده همان دختر خوش خوراک و معروف مدرسه بود که همیشه در کیف و کوله پشتی اش تنقلات و خوراکی های متعدد به چشم می خورد؛ چیپس، پفک و انواع ساندویچ ها با سس هایی که از هر طرف زبانه می کشید.

هنوز نفس های سپیده سر جای شان نیامده؛ اما نگاه پرحسرتش بر شماست. شاید می داند در این تغییر نامطلوب، خود بیش از دیگران مقصر است! آهی می کشد و می گوید: «بچه ها! یادتان هست چه قدر مرا سرزنش می کردید که کم تر به سراغ تنقلات و ساندویچ ها بروم. من که عشق این چیزها و فست فودها بودم، گوشم بده کار حرف های تان نبود. حالا به خاطر همان بی ملاحظه گی ها نه تنها نمی توانم هر غذایی را بخورم، بلکه مجبورم طبق تجویز دکتر، رژیم غذایی داشته باشم؛ یک رژیم غذایی سرشار از میوه و سبزی ها؛ رژیمی خسته کننده و تکراری!»

تصویر چهارم: دهه ی ۱۳۹۰

برخلاف انتظار، فروشگاه چندان شلوغ نیست. به محض ورود، سبدی را از جایگاه برمی داری و راه می افتی. به غرفه ی مواد غذایی که می رسی، نگاه دقیق تری به قضیه می اندازی تا به انتخاب بهتری از محصول ها برسی؛ اما در میان تک تک این قضیه ها، حقیقتی وجود دارد که آزارت می دهد.

دیدن برخی کنسروها هم چون کنسرو ماهی یا نخودفرنگی برایت غریب و ناآشنا نیست؛ چراکه سال هاست این غذا و محصول به صورت کنسروی راهش را به خانه ها پیدا کرده است؛ اما دیدن کنسرو غذاها، حال عجیبی به تو می دهد. کنسرو قرمه سبزی، کنسرو قیمه و…! مگر می شود قرمه سبزی را به صورت کنسروی خورد و ادعا کرد که خوردنش احساس لذت دارد؟

غذاهایی که سنتی بوده و بانوان ایرانی با دقت و چاشنی عشق آن ها را پخته و سر سفره آورده اند. در یخچال این فروشگاه نیز تا چشم کار می کند فرآورده های به عمل آمده و غذاهای نیم پز یا آماده وجود دارند. الویه های آماده ی بسته بندی شده با میزان سس تعیین شده و مطلوب خود شرکت یا کارخانه ها و نه میزان سس مناسب خانواده ها و افراد مختلف. در کنار مواد پروتئینی مفید و گوشت سفید: مرغ، ماهی و قارچ هم تا چشم کار می کند، سوسیس است و کالباس و انواع ژامبون ها!

بارها و بارها از تمامی رسانه ها شنیده می شود که خوردن این نوع غذاها نه تنها مفید نیست، بلکه زیان های فراوانی دارند. شیوع انواع سرطان ها، گسترش چاقی، کوتاهی قد، ریزش مو و گسترش بیماری های پوستی تنها نمونه هایی از این سوء مصرف هستند.

آشپزخانه تعطیل می شود!

در عصر کنونی و با تغییرهایی که در شیوه ی زندگی شاهدیم، پذیرفتن برخی تفاوت ها و ره آوردها، اجتناب ناپذیر به نظر می رسد؛ آن هم در شرایطی که زن و مرد دوشادوش هم در تمامی عرصه ها مشغول به کار و ایفای نقش هستند. در چنین موقعیتی، زمان حرف اول را می زند؛ پس طبیعی است که در برخی خانه ها و در میان بعضی خانواده ها، به خصوص افراد شاغل و درگیر، برخی غذا های آماده و مواد از پیش فرآوری شده را سر سفره ها ببینیم؛ از سبزی های آماده گرفته تا پیاز سرخ شده یا سیب زمینی های به عمل آمده و…؛ اما به راستی این ره آورد ناخواسته فقط دامن گیر افراد گرفتار و شاغل شده است؟

خانم «عموزاده» که فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای را برای خرید مایحتاجش ترجیح می دهد، با رد چنین ادعایی می گوید: «مواد آماده و غذاهای فست فودی دیگر خاص شاغلان نیستند؛ چراکه من خانه دار هم ترجیح می دهم به علت سهولت و راحتی، سراغ این مواد بیایم. در حقیقت از زمان ورود این اغذیه های آماده و مواد نیمه آماده و بسته بندی شده، زمان زیادی را برای خودمان داریم.»

از این بانو در خصوص مضرات این مواد می پرسیم که پاسخ می دهد: «می دانم در واقع از زمان استفاده ی این خوراک، همواره شنیده ایم که ضرر چنین موادی بسیار زیاد و گاهاً غیرقابل جبران است؛ اما انگار عادت مان شده و چنین شیوه ی تغذیه ای برای مان پذیرفته شده و غیرقابل تغییر است!»

خانم میان س

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.