پاورپوینت کامل جرقه ی آشنایی من با اسلام، حقوق انسان در اسلام بود ۴۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جرقه ی آشنایی من با اسلام، حقوق انسان در اسلام بود ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جرقه ی آشنایی من با اسلام، حقوق انسان در اسلام بود ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جرقه ی آشنایی من با اسلام، حقوق انسان در اسلام بود ۴۹ اسلاید در PowerPoint :
>
گفت وگو با سمیه ابوسعیدی، مدرس اسلامی
از واشنگتن دی سی
«لبیک اللهم لبیک… لبیک لا شریک لک لبیک…» وقتی به آن جا رسیدم، صدای لبیک اللهم لبیک فضای خانه را پرکرده بود. بچه ها با لباس های سفید احرام، گرد خانه ی کعبه ای که در وسط اتاق درست شده بود، در حال طواف بودند و با جدیت تمام مراسم حج را انجام می دادند. شور خاصی در میان شان بود. پس از اتمام مراسم، سراغ خانم «ابوسعیدی» رفتم تا مدتی کنار هم به صحبت بنشینیم. این که ایشان به دلیل ازدواج با یک ایرانی، خوب به زبان فارسی تسلط داشت و صحبت می کرد، برایم جالب بود.
* سلام! خسته نباشید! تقبل الله! متشکرم که این فرصت را به ما دادید.
خیلی ممنون که به برنامه ی ما آمدید. من هم از دیدار شما خوش حالم.
* گویا هر سال ایام حج، در یکی از منازل مسلمان نشین ایالت مریلند مراسم حج نمایشی برپاست؛ درست است؟
بله، دقیقاً ما هر سال این مراسم را برای بچه ها برگزار می کنیم و آن ها هم به خوبی استقبال می کنند.
* خانم ابوسعیدی! دوست دارم با فعالیت های تان شروع کنیم. شنیدم که شما دروس اسلامی تدریس می کنید؛ در این خصوص برای ما صحبت کنید!
فعالیت های اجتماعی من بیش تر آموزش و تدریس برای بچه ها در زمینه های اسلامی است و وقتم را با آن ها سپری می کنم؛ به طور داوطلبانه در روزهای یک شنبه به مدارس بچه ها می روم و به آن ها ایده های اسلامی می آموزم و داستان هایی در مورد اسلام و پیامبر(ص) و داستان های قرآنی می گویم. تدریس آخرین فرزندم را خودم در منزل بر عهده گرفته ام و مدرسه این اجازه را به من داده است. نه تنها بچه ی خودم، بلکه بسیاری از خانواده های مسلمان، فرزندان شان را به کلاسم می آورند و من به آن ها آموزش می دهم. با این کار، ایده های اسلامی را بالا می بریم و آموزش می دهیم. تلاش بر این است که در ایام کودکی، فرزندان مان این دوره ها را آموزش ببینند. بعضی روزها هم که تعطیل است، ما این کلاس ها را تشکیل می دهیم؛ مثلاً یکی از آموزش هایی که هر سال ایام حج اجرا می شود، همین مراسم حج است. بچه ها لباس های سفید می پوشند و مراسم حج را عملاً انجام می دهند و تمرین می کنند. وقتی پسرم شش ساله بود، من این کار را شروع کردم و الآن او دوازده ساله است؛ یعنی شش بار در این تمرین ها حاجی شده است. بچه ها این مراسم را دوست دارند و برای شان زیبا و قابل توجه است. از کلاس های آموزشی دیگر، کلاس قرآن برای نوجوانان است که باید آیات قرآنی را حفظ کنند. باید بگویم بعضی از آموزش های مدارس عمومی دولتی آمریکا، فاقد ارزش اخلاقی هستند و کیفیت آموزش های ما را ندارند؛ پس لازم است این آموزش ها به بچه ها داده شود. برخی از فعالیت های اجتماعی و جمعی ام نیز در خارج از خانه است.
* ضرورت این کلاس ها چه قدر است؟
آموزش های غربی فاقد ارزش است. آموزش های ما روی آموزش های غربی اثر می گذارد و تأثیر آن ها را تا حدی خنثی می کند. در کلاس های عمومی و دولتی معلمان مجاز نیستند ارزش های اخلاقی را مطرح کنند و کلاس فاقد محتوای لازم برای دانش آموزان است. اسلام که سراسر ارزش و اعتبار است، می تواند این خدمات ارزش مند را به دانش آموزان بیاموزد.
بینش من از این سیستم باعث شد که من به فرزندانم در خانه آموزش دینی بدهم و نیز برای خانواده هایی که به کار اشتغال دارند و نمی توانند این ارزش ها را به فرزندان خود آموزش بدهند. آن ها اصرار دارند که این بچه ها در یک سیستم آموزشی اخلاقی که دارای ارزش های معنوی است، بسیار عمیق آموزش ببینند. حتماً لازم نیست که خانواده ها به مسجد بروند، می توانند بچه ها را به اماکن دیگر هم ببرند و به آموزش آن ها بپردازند. من این افراد را تشویق می کنم که بچه ها را در این برنامه ها شرکت دهند.
* خانم ابوسعیدی! چه مدت است که به اسلام مشرف شدید و چه شد که مجذوب اسلام شدید؟
بیش از سی سال است که مسلمان هستم. علاقه ی من به اسلام به خاطر توجهی که اسلام به سیاست دارد و توجه من به انقلاب اسلامی ایران بود. خیلی علاقه مند به حقوق اسلام بودم. در آمریکا نقص هایی مشاهده می کردم و متوجه شدم که روش های زندگی در آمریکا دچار مشکل و فروپاشی است. خیلی مشتاق بودم که پیغام های اسلامی را دریافت کنم و در موردشان بدانم. این نوع فرهنگ و مسائل اسلامی در فکرم وارد شد و در ذهنم خطور کرد.
آن موقع در دانشگاه، دانشجویان مسلمان پاکستانی در کلاسم بودند. با آن ها ملاقات می کردم. ایمان آن ها بسیار قوی بود و این خیلی مورد علاقه ی من بود. با سیستم اجتماعی و عزت نفسی که داشتند، می توانستند مشکلات را حل کنند و این برایم جالب بود. روش زندگی خیلی استواری داشتند و من برای دانستن بیش تر به پیروی از آنان پرداختم.
* قبل از مسلمان شدن در مورد اسلام چه فکری می کردید؟
اصلاً چیزی در مورد اسلام نمی دانستم و هیچ فکری نداشتم. اهل جنوب آمریکا هستم و در آن جا مردم متفاوتی در همسایگی ما وجود نداشتند و این خیلی خسته کننده بود. مردم همه فقط کاتولیک بودند و ادیان دیگر کم تر دیده می شد. وقتی انقلاب ایران اتفاق افتاد، رخداد عجیبی بود که در قاره ا ی دیگر اتفاق افتاده بود که نظیر آن در همسایگی ما و جامعه ی ما رخ نداده بود.
* خانواده ی شما هم کاتولیک بودند؟
بله، آن ها مسیحی هستند. آن ها خوش حال نبودند که یک عضو خانواده به مذهبی به نام اسلام گرایش پیدا کرده است. آن ها خیلی در مسیحت، عمیق و باایمان بودند. برای شان مذهب خیلی مهم بود؛ هم چنان که مذهب من هم برای من مهم است. مشکل این بود که من از مسیحی بودنم خوش حال نبودم. مرا اقناع نمی کرد. والدینم خیلی امیدوار بودند که دوباره به مسیحیت برگردم. مسلمان مجبور است روش های زندگی اش را تغییر بدهد. این برای من خیلی شگفت آور و جذاب و برای آنان سخت بود که می دیدند تغییراتی در من به وجود می آید.
* حالا چه طور؟ بعد از سال های سال که به اسلام مشرف شدید، آیا قبول کردند که به اسلام ایمان آوردید؟
آنان الآن هم مرا آن طور که هستم، نمی پذیرند؛ ولی ماجرا برای شان آسان تر شده است. بعد از سال ها، باور کارهایی که به عنوان زن مسلمان انجام می دهم، برای شان آسان شده؛ ولی هنوز قبولش برای شان مشکل است. من با خانواده ام سال هاست که اختلاف های بسیاری سر مسائل سیاسی و اجتماعی داریم.
* ولی با تمام این اوصاف خانواده ی تان را رها نکردید؟
بله، درست است. من خانواده ام را بسیار دوست دارم و امیدوارم از طریق من بیش تر با دین اسلام آشنا شوند!
* وقتی اسلام را پذیرفتید، چه چیزهایی بیش تر برای تان حائز اهمیت بود؟ در مورد انگیزه های تان برای مان صحبت کنید.
وقتی مسیحی بودم، هرگز در مورد دینم سؤال نمی کردم و چیزی هم برایم پیش نیامده بود. وقتی به انجمن دینی کلیسا می رفتم و گوش می دادم، فقط می خواستم رضایت والدینم را جلب کنم. موارد زیادی را که در بی عدالتی اجتماعیِ مسیحت وجود داشت، بارها و بارها می دیدم. جامعه ی آمریکایی اکثریت مسیحی اند؛ اما با واقعیت های مسیحت تطبیق ندارند. مسیحیت سعی می کند با آن کنار بیاید. این ها در ذهن و ضمیر من همیشه سؤالاتی بود؛ وقتی من در مورد اسلام اطلاعات زیادی پیدا کردم، فهمیدم این دین چیزی فلسفی نیست که فقط به آن بیندیشی، حتماً باید آن را عمل کنی؛ این که حتماً باید کتابی به نام قرآن را بخوانم، مطالبش را بدانم، به آن عمل کنم و اسلام روش زندگی من شود.
حقوق انسان و نژادپرستی که هنوز هم مشکل بزرگی در آمریکاست؛ از سی سال پیش این موارد بزرگ تر و بزرگ تر می شود و احتمال دارد که هرگز هم بهتر نشود. فکر می کنم میل به مصرف گرایی در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 