پاورپوینت کامل زنان و امنیت اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زنان و امنیت اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زنان و امنیت اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زنان و امنیت اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره
نوشتار حاضر در صدد است که در چارچوب بینش جامعه شناختی، به بررسی امنیت و ناامنی اجتماعی زنان در جامعه کنونی ایران و عمدتا در اجتماعات شهری کنونی بپردازد.
نگارنده قبلا نیز در این زمینه اندیشیده است و مقالاتی را منتشر کرده است که تعدادی از آنها در چندین شماره از مجله پیام زن چاپ شده است. در این مقاله سعی شده است مطالب صرفا در محور عنوان مطرح شده تدوین شود و نیز تا حد ممکن مطالب آورده شده در مقالات منتشر شده قبلی، ذکر نشود.
شروع مقاله با ارائه چارچوب مفهومی آغاز می شود و سپس مفهوم امنیت و ناامنی، بررسی می شود و سوالات اصلی مورد بررسی ارائه شده است. از اینکه چارچوب مفهومی در برخی مقالات قبلی تکرار شده است، پوزش می طلبیم. انگیزه آن، کامل بودن ساختار مقاله حاضر می باشد. در این مقاله فرصت پرداختن تفصیلی به راه حلها نبوده است. امیدواریم بعدا این مهم میسور شود. اما برای خالی نبودن عریضه، به مطالعه دو مقاله در این باره که توسط نگارنده منتشر شده است، سفارش می کنم:
۱- راه های کاهش ناامنی اجتماعی زنان.
۲- ضرورت برقراری قانون عقد تشکیل سازمان خانواده.
این دو مقاله در کتابی با مشخصات زیر آمده است:
صدیق اورعی، غلامرضا – ((جامعه شناسی مسائل اجتماعی جوانان)) – انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد – ۱۳۷۴.
چارچوب مفهومی جامعه و گروههای اجتماعی
ما در جامعه زندگی می کنیم. عضو خانواده پدری هستیم و اغلب با ازدواج کردن، عضو خانواده همسری نیز می شویم. عضویت در گروههای دوستی، عضویت در گروههای فکری، عضویت در گروههای هنری، عضویت در گروههای خویشاوندی، عضویت در گروههای شغلی، عضویت در گروههای محلی، نژادی، ملی و. .. بخشی از زندگی اجتماعی ما است. تمامی موارد یاد شده گروه اجتماعی هستند.
گروه اجتماعی یعنی افرادی که دارای عمل متقابل مستمر هستند و نسبت به یکدیگر احساس پیوستگی می کنند. گروه می تواند از دو نفر یا بیشتر تشکیل شود.
اگر در درون گروه افراد نسبت به یکدیگر وضع متفاوتی به خود بگیرند و یا تقسیم کار صورت گیرد، ((موقعیت))هایی به وجود میآید که احرازکننده هر موقعیت، باید کارهای معینی را انجام دهد.
اگر گروه در عین احساس پیوستگی دارای تقسیم کار و موقعیتهای اجتماعی مختلف برای اعضاء خود باشد، دارای ترتیب و نظم است. به گروه نظم یافته – وقتی به نظم یافتگی آن توجه داریم – سازمان اجتماعی می گویند. به عبارت دیگر، گروه اجتماعی دارای چند موقعیت اجتماعی متمایز سازمان اجتماعی است. تک موقعیتی – است. به مجموعه ای مرتبط (شبکه ای) از موقعیتهای اجتماعی که در یک گروه اجتماعی موجود باشد، نظام اجتماعی می گویند. با توجه به تعریف نظام اجتماعی می توان مجددا سازمان اجتماعی را تعریف کرد: سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی دارای نظام اجتماعی است.
سازمان اجتماعی می تواند کوچک یا بزرگ باشد. گروه اجتماعی دونفره تا گروه اجتماعی ملی که همان جامعه است، می توانند دارای نظام اجتماعی باشند. بنابراین سازمان اجتماعی می تواند گروهی با حداقل دو موقعیت باشد؛ مانند خانواده زن و شوهری و کارگاه دارای یک استاد و یک شاگرد. و نیز سازمان اجتماعی می تواند دارای نظام اجتماعی گسترده و چندین موقعیتی باشد.
نکته قابل توجهی وجود دارد و آن اینکه: تعداد موقعیتهای سازنده نظام اجتماعی، با تعداد افراد سازنده گروه اجتماعی – که حامل نظام اجتماعی است – همیشه برابر نیستند. گروه دونفره تشکیل دهنده خانواده همسری، دارای نظام اجتماعی دوموقعیتی شوهری – بانویی هستند. در چنین حالتی تعداد افراد گروه با تعداد موقعیتهای نظام اجتماعی آن برابر است: دو نفر و دو موقعیت.
اما اگر همین دو نفر، فرزندی پیدا کنند؛ وضع مرد خانه به فرزند، موقعیت پدری است و وضع زن خانه به فرزند، موقعیت مادری است و کودک نسبت به افراد بالغ یادشده وضعی دارد که موقعیت فرزندی است. در چنین حالتی گروه ۳ نفره دارای نظام اجتماعی ۵ موقعیتی است.
از سوی دیگر ممکن است تعداد افراد گروه از تعداد موقعیتهای نظام اجتماعی موجود در آن بیشتر باشد. مثلا در یک گروه اجتماعی کلاس درس، که ۳۰ نفر دانش آموز و یک معلم وجود دارد، ۳ موقعیت وجود دارد: موقعیت معلمی، موقعیت دانش آموزی و موقعیت همکلاسی. و اگر یکی از دانش آموزان مبصر باشد، نظام اجتماعی کلاس ۴ موقعیتی می شود، هر چند تعداد افراد گروهی که دارای چنین نظام اجتماعی است، ۳۱ نفر است. در هر گروه اجتماعی و سازمان اجتماعی، عملهایی طبق الگوهای معین انجام می گیرد. به عبارت دیگر اگر بنا باشد بین عده ای به طور مستمر، عمل متقابل برقرار باشد، عملها باید به گونه ای باشند که اعضاء و طرفین تعامل، حاضر به ادامه آن باشند و عکس العمل مربوط به عمل، مشخص باشد؛ و به عبارت دیگر: ((انتظارات)) افراد از یکدیگر باید معین و برای طرفین شناخته شده و پذیرفته شده باشد.
به الگوی معین و مورد توافق برای عمل، ((هنجار)) می گوییم. هنجارها برخی عام و همگانی و برخی خاص هستند. مثلا اگر در یک گروه اجتماعی یا سازمان، پذیرفته شده باشد که ((باید با لباس کامل نزد دیگران حاضر شد))؛ این هنجار، عام و همگانی است. یعنی همه اعضاء گروه باید آن را انجام دهند. اما هنجارهایی هم هست که مخصوص به احرازکننده یک موقعیت معین است. مثلا اگر در یک سازمان ((موقعیت ریاست)) وجود دارد، برای احرازکننده این موقعیت – یعنی رئیس – الگوهای خاص عمل وجود دارد که معاونان او یا اعضاء عادی لازم نیست از آن الگوها پیروی کنند.
با توضیحاتی که در باره هنجار – الگوی عمل – و تقسیم آن به هنجارهای عام و هنجارهای خاص برای هر موقعیت، ارائه شد؛ مفهوم جدیدی را می توانیم معرفی کنیم:
((نقش)) عبارت است از هنجار – الگو – های خاص عمل برای احرازکننده یک موقعیت اجتماعی معین. پس موقعیت، جایگاهی و وضعیتی در سازمان اجتماعی است و نقش مربوط به موقعیت، شرح وظایف و دستورالعمل های احرازکننده آن موقعیت است.
مفهوم پایگاه اجتماعی
هنجارها از لحاظ درجه عام و خاص بودن و از لحاظ درجه کلی و جزئی بودن متفاوتند. حیطه مورد توجه هنجارها نیز تفاوت دارند. برخی هنجارها تعیین کننده تقسیم کار و موقعیتها هستند. برخی هنجارها تعیین کننده وظایف هر موقعیت اند که به مجموعه هایی از آن نقش گفته می شود. برخی هنجارها نیز هستند که پاداشها و مزایای احرازکننده یک موقعیت اجتماعی را – صرف نظر از شخص احرازکننده آن موقعیت – تعیین می کنند. هنجارهای تعیین کننده مزایا و پاداشها و برخورداریهای یک موقعیت اجتماعی از ارزشهای اجتماعی – دارایی، احترام، اقتدار، ارتباطات و اطلاعات – را پایگاه اجتماعی می گویند. به عبارت دیگر: میزان استاندارد برخورداریهای یک موقعیت اجتماعی از دارایی، احترام، اقتدار، ارتباطات و اطلاعات؛ پایگاه اجتماعی نامیده می شود.
اکنون مفهوم نظام اجتماعی را مجددا تعریف می کنیم:
((نظام اجتماعی)) شبکه ای از موقعیتها است که برای هر موقعیت نقشی و پایگاهی وجود دارد. تفاوت گروه و نظام اجتماعی در این است که گروه نامی است برای افراد دارای تعامل مستمر با احساس پیوستگی؛ ولی نظام اجتماعی به سیستم و ترتیب و نظم و نسق یک مجموعه نظر دارد و می تواند قبل از اینکه افراد به یکدیگر بپیوندند، نظام آن را طراحی کرد.
وقتی می گوییم کلاس درس یا خانواده دارای نظام اجتماعی است، یعنی در آن تقسیم کار شده است و موقعیتهایی مشخص گردیده است. هر موقعیتی نیز از شرح وظایف و دستورالعملهایی خاص به خود برخوردار است؛ یعنی به ازای هر موقعیتی، نقشی مقرر شده است. و نیز هر موقعیتی از شرح مزایا و پاداشهای معینی برخوردار است؛ یعنی به ازای هر موقعیتی پایگاهی مقرر شده است.
گروه اجتماعی و پیوستگی
در هر سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی و نظام اجتماعی وجود دارد. گروه اجتماعی که حامل نظام اجتماعی است؛ سازمان اجتماعی نامیده می شود. همان طور که قبلا گفته شد، پیوستگی اعضاء سازمان ریشه در گروه بودن آنها دارد. اگر افراد دارای تعامل مستمر، احساس پیوستگی نداشته باشند؛ گروه اجتماعی نیستند. مانند فردی که بیست سال است با فلان مغازه دار در فلان کوچه در تعامل خرید اجناس است ولی چون احساس پیوستگی بین مشتری و فروشنده نیست، گروه اجتماعی نیستند؛ پس منشاء پیوستگی اعضاء گروه بودن آنها است.
نظام اجتماعی و تمایز
نظام اجتماعی به طور ذاتی مشحون از تمایز است. اگر موقعیتهای متمایز و شرح وظایف هر موقعیت به طور متمایز از نقش موقعیتهای دیگر و پایگاه اجتماعی هر موقعیت متمایز از شرح مزایای موقعیتهای دیگر وجود نداشته باشد، نظام اجتماعی وجود نخواهد داشت. با دقت در مطالب قبل، به آسانی تصدیق خواهیم کرد که: ((تمایز، ذاتی نظام اجتماعی است)).
توافق در گروه اجتماعی
اعضاء سازمان اجتماعی در واقع اعضاء گروهی هستند که دارای نظام اجتماعی است. گروه اجتماعی افراد دارای تعامل مستمر با احساس پیوند، هستند. تعامل مستمر بدون توافق بر چگونگی تعامل و میزان آن میسر نیست. چون اگر دو نفر به تعامل بپردازند و تعاملی که انجام شد حداقل برای یکی از دو طرف ناراحت کننده و غیر قابل قبول باشد – در حالت اختیار – استمرار نخواهد یافت.
همان طور که در نمودار فوق دیده می شود تعامل چند سرانجام دارد: انقطاع، توافق و یا تداوم غیر اختیاری. پس استمرار اختیاری تعامل، مستلزم توافق بر شکل و اندازه تعامل است. و معلوم است که افراد دارای تعامل مستمر، همراه با توافق ممکن است احساس پیوند پیدا کنند و گروه اجتماعی شوند. پس احساس پیوند و توافق بر تعامل با استمرار تعامل در ارتباط است و هنجارها شکل مورد توافق عمل هستند.
توافق در سازمان اجتماعی
قبلا گفتیم سازمان اجتماعی گروه اجتماعی دارای نظام اجتماعی است. و نیز گفتیم استمرار اختیاری تعامل از آثار توافق بر تعامل است و چون گروه اجتماعی افرادی هستند که دارای تعامل مستمر و احساس پیوند هستند، پس دارای توافق بر تعامل هستند. پس همان طور که قبلا گفتیم: خاستگاه احساس پیوند، گروه اجتماعی است؛ اکنون اضافه می کنیم که خاستگاه توافق نیز گروه اجتماعی است. و هر سازمان اجتماعی نیز چون یک گروه اجتماعی دارای توافق است.
توافق بر تمایز
هر سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی حامل نظام اجتماعی مخصوص به خود است. تمایز، ذاتی نظام اجتماعی است. پس هر سازمان ذاتا دارای تمایز است و گرنه نظام اجتماعی ندارد و سازمان نیست. از سوی دیگر هر سازمان اجتماعی گروه اجتماعی است و اساس گروه اجتماعی، احساس پیوستگی اعضاء است که اساس این پیوند نیز توافق بر تعامل و توافق بر پیوند است. پس بدون توافق، تعامل مستمر و پیوستگی وجود نخواهد داشت. پس همان طور که سازمان – از حیث دارا بودن نظام اجتماعی – ذاتا دارای تمایز است؛ از حیث گروه بودن نیز ذاتا دارای توافق است. و توافق اعضاء سازمان بر تمایزهای نظام اجتماعی همان سازمان است. پس عامل تداوم وجود هر سازمان اجتماعی، توافق بر تمایز است و اینکه ((اگوست کنت)) گفته است: ((اساس هر نظم اجتماعی وفاق جمعی است))؛ اشاره به همین معنی است.
تمایز و تنازع
گاهی تمایزهای موجود در یک سازمان اجتماعی برای برخی اعضاء قابل قبول نیست و این حالت منجر به تنازع – آشکار یا پنهان، خشن یا مسالمت جویانه – می گردد.
توافق و تنازع در سازمان اجتماعی
چون هر سازمان اجتماعی، گروه اجتماعی و دارای نظام اجتماعی است، پس ذاتا دارای توافق و ذاتا دارای تمایز است ولی چون هر تمایزی الزاما به کشمکش منجر نمی شود، نمی توان گفت: ((سازمان اجتماعی ذاتا دارای تنازع است)) اما تنازع بر تمایزها نیز واقعیت دارد. لذا در یک سازمان مواردی از توافق بر تمایز و مواردی از تنازع بر تمایز قابل مشاهده است.
خلط تمایز و کشمکش
برخی از جامعه شناسان اولیه مانند کارل مارکس و پیروان بعدی آنها تمایز را با تضاد و کشمکش خلط کرده و یکی انگاشته اند و بنابراین، واقعیت ((تمایز ذاتی نظام اجتماعی و سازمان اجتماعی است)) را به صورت ((کشمکش ذاتی نظام اجتماعی و سازمان اجتماعی است))؛ بیان کرده اند و اصطلاحا ((مکتب تضاد)) را به وجود آورده اند و خود را در مقابل ((مکتب وفاق)) دانسته اند. اما همان طور که معلوم شد تمایز و توافق، ذاتی سازمان است و کشمکش در سازمان ممکن الوقوع است.
تضاد بر کدام تمایز؟
در توضیح نظام اجتماعی گفتیم که موقعیتهای متمایز به وجود میآیند و سپس شرح وظایف هر موقعیت به طور متمایز از موقعیتهای دیگر مطرح می شود و نقشهای متمایز به وجود میآیند و سپس پاداشهای متمایز برای موقعیتها و نقشهای متمایز مطرح می شود و پایگاههای متمایز به وجود میآیند. پس نظام اجتماعی موقعیتهای دارای نقش و پایگاه اجتماعی متمایز هستند. اکنون باید دید آیا موقعیتهای متمایز موجب تضاد می شود یا نقشهای متمایز و یا پایگاههای متمایز و یا هر سه و یا دو مورد از سه مورد با هم؟
جامعه شناسان موقعیتهای متمایز و نقشهای متمایز را که گاهی به همه آنها روی هم تقسیم کار گویند، منشاء کشمکش نمی دانند و اصولا آن را قابل حذف نمی شناسند. و در نتیجه تضاد و تنازع مربوط به تمایز پایگاهها یا تمایز در برخورداریها است. توضیح اینکه: می دانیم انسانها نیازهای جسمی و روحی دارند و این نیازها به وسیله اموری ارضاء می شوند که امور ارضاءکننده، خواستنی و دوست داشتنی و مفید و خوب و ارزش شمرده می شوند و همینها عناصر سازنده محتوای پایگاه اجتماعی هستند. و اگر کشمکشی هست بر سر همین امور خواستنی است نه بر انجام وظایف. و اگر می بینیم کسانی بر کسب موقعیتی و قبول شرح وظایفی با دیگری رقابت یا مبارزه می کنند، برای خود موقعیت و نقش نیست بلکه برای پاداشهای مترتب بر آنها است. شغل را می خواهند برای مزایایش و با تغییر مزایای مشاغل محبوبیت مشاغل تغییر می کند. پس تضاد بر تمایز پایگاهها است.
ارزش اساسی در پایگاه اجتماعی
بعد از اینکه معلوم شد هر جا تضادی هست تضاد بر تمایز پایگاههای اجتماعی است نه نقش و موقعیت؛ اکنون این سوال مطرح می شود که: پایگاه اجتماعی میزان استاندارد برخورداریهای هر موقعیت از دارایی، احترام، اقتدار، اطلاعات و ارتباطات است. آیا در میان ارزشهای موجود در هر پایگاه اجتماعی، برخی نسبت به سایر ارزشها جنبه اصلی و پایه ای ندارند؟ آیا تضاد به طور اساسی مربوط به تمایز در یکی از آنها نیست؟
جامعه شناسان به طور معمول به این سوال پاسخ مثبت داده اند. کارل مارکس معتقد شد که ارزش پایه ای، دارایی است و تمایز در دارایی، اساس تضاد در سازمان اجتماعی است و برای حل تضاد اجتماعی، پیشنهاد برابری در دارایی و رفع تمایز در دارایی را ارائه کرد. یعنی هر یک سازمان اجتماعی کوچک یا بزرگ موقعیتهای گوناگون و نقشهای گوناگون (تقسیم کار) باشد و پایگاههای گوناگون نباشد و چون اساس تمایز پایگاهها، تمایز در دارایی است و اقتدار و احترام نیز دنباله و اثر دارایی است، پس تمایز در تقسیم کار باشد ولی همراه با برابری دارایی. و اگر داراییها برابر شوند، اقتدار و احترام نیز برابر می شود و اگر هم اندکی نابرابری در اقتدار و احترام باقی ماند، چون اساسی نیست، منجر به تضاد نمی شود.
تضاد بر اساس تمایز در اقتدار
دارندورف از جامعه شناسان معاصر مکتب تضاد، با طرح انتقاداتی بر نظر مارکس معتقد است که تمایز اساسی در پیدایش تضاد، تمایز در اقتدار است و با اقتدار است که دارایی هم کنترل می شود. و چه بسیار سازمانهایی که در آن، دارایی توزیع نمی شود ولی تمایز و نابرابری اقتدار وجود دارد. محمد غزالی در بخش مذمت دنیا در کتاب احیاء علوم الدین نیز همین نظر را دارد و می گوید: ((الولایه علی العاقل توجب الخصومه کولایه الزوج علی الزوجه و ولایه الاب علی الابن)). اقتدار بر انسان موجب کشمکش می شود همانند ولایت و اقتدار شوهر بر زن، و ولایت پدر بر پسر.
مفهوم امنیت و ناامنی
ناامنی حالتی است تهدیدآمیز و در معرض خطر و امنیت عبارت است از حالت فاقد تهدید و خطر. خطر – یا همان عاملی که وجودش سلب کننده امنیت است – هر عامل یا وضعی است که مخل به وجود و کمالات آن باشد و نیازها و کمبودها و نقصانها و اختلالها را افزایش دهد یا از اساس ایجاد کند. گرسنگی مفرط، تشنگی متصل، سرمای شدید و امثال اینها خطرند و حیات این جهانی انسان را تهدید می کنند و می توانند موجب مرگ شوند. خطر ناشی از حملات حیوانات درنده یا عوامل بیماریزا یا خطر دشمن مسلح نیز از آن جهت خطر است که موجب جراحات شدید یا مرگ و اختلال در حیات فیزیولوژیک انسان می شود. پس ناامنی حالتی است همراه با خطر و خطر عاملی است بر هم زننده تعادل حیاتی و روانی و اجتماعی برای شخص یا گروه یا جامعه. خطر عاملی است که داراییهای انسان و گروه و جامعه را از آنها سلب می کند. و کمالات و تواناییهای آنها را نابود می کند، یا حداقل کاهش می دهد.
سطوح اجتماعی امنیت و ناامنی
با توجه به مطلب گفته شده، هم فرد، و هم گروه و سازمان، و هم جامعه و نظام اجتماعی، در سطوح سه گانه خرد، میانه و کلان، می توانند در معرض خطر قرار گیرند و دچار ناامنی شوند و یا بالعکس دارای امنیت باشند. بنابراین بحث و بررسی در باره امنیت اجتماعی در سه سطح انجام می گیرد و باید در هر بررسی سطح بحث در ابتدا روشن باشد و اختلاط سطوح پیش نیاید.
ارتباط سطوح اجتماعی با امنیت اجتماعی هر سطح
باید توجه شود که عامل ایجاد ناامنی برای یک سطح معین، ممکن است سطح دیگری از واقعیت اجتماعی باشد. به عبارت دیگر: امنیت نظام اجتماعی یا جامعه (سطح کلان) ممکن است توسط گروه یا سازمانی به مخاطره بیفتد (سطح میانه) و یا توسط فردی تهدید شود (سطح خرد)ویاتوسطجامعه ایدیگر(سطح کلان).
امنیت اجتماعی یک گروه یا سازمان اجتماعی ممکن است توسط جامعه یا نظام اجتماعی مربوط به آن (سطح کلان) و یا توسط گروهی دیگر (سطح میانه) و یا توسط فردی (سطح خرد) به مخاطره بیفتد. امنیت اجتماعی یک شخص نیز چنین است و ممکن است توسط شخص دیگر یا گروهی و یا جامعه ای تهدید شود. پس باید در هر مقطع از بحث روشن شود که: امنیت کدام سطح از واقعیت اجتماعی توسط کدام سطح از واقعیت اجتماعی دچار تهدید یا مخاطره شده است و واضح است که راههای پیشگیری آن نیز با توجه به سطوح واقعیت اجتماعی دچار ناامنی و سطح واقعیت اجتماعی ناامن کننده، قابل شناسایی است.
پس بحث امنیت اجتماعی اشخاص، امنیت اجتماعی سازمانها و نهادها و امنیت اجتماعی جامعه و نظام اجتماعی و ناامنی هر کدام از اینها توسط دیگری، قلمرو بحث حاضر است. به عنوان مثال: بیکاری می تواند در یک سطح برای شخص ایجاد ناامنی کند و در سطحی دیگر بیکاری می تواند امنیت گروهها و سازمانها را به خطر بیندازد و در سطحی فراتر بیکاری می تواند جامعه و نظام اجتماعی را با خطر روبه رو سازد.
امنیت اجتماعی شخص
امنیت اجتماعی شخص به معنی امنیت بعد اجتماعی شخص نیست بلکه به معنی امنیت جان و مال و آبرو و موقعیت اجتماعی شخص از جانب عوامل اجتماعی است. یعنی از جانب اشخاص دیگر، گروههای دیگر و حکومت و قانون، جان و مال و آبرو و موقعیت اجتماعی شخص دچار تهدید و خطر نباشد.
امنیت اجتماعی سازمانها و گروههای اجتماعی
امنیت اجتماعی گروهها و سازمانهای اجتماعی عبارت است از اینکه: وجود گروه یا سازمان و قلمرو فعالیت آن و تواناییها و داراییها و مقبولیتهای آن از جانب اشخاص، سایر سازمانهای اجتماعی داخلی یا خارجی، قوای سه گانه حکومت، آداب و رسوم و فرهنگ جامعه خودی یا جوامع دیگر دچار تهدید و خطر نباشد.
لازم به تذکر است که نظام سیاسی در یک جامعه به معنی تمام آن جامعه نیست بلکه در دیدگاه جامعه شناختی، نظام سیاسی، یک خرده نظام و زیرمجموعه ای از کل نظام اجتماعی است و بحث از امنیت یا ناامنی نظام سیاسی یا سازمانهای آن، مانند دولت و مجلس در سطح میانه باید مورد تحلیل قرار گیرد و نباید دولت و جامعه را یکی فرض کرد. هر چند در یک نگاه اولیه فراگیری نظام سیاسی نسبت به بسیاری از سازمانهای اجتماعی، مانع این توجه می گردد.
امنیت جامعه و ملت
امنیت ملت در سطح کلان قرار می گیرد و هر گاه ملتی مورد تهاجم خارجی قرار گیرد و یا توسط یک حکومت دیکتاتوری خشن، قاطبه مردم یک ملت از ابعادی یا به طور همه جانبه – اقتصادی، فرهنگی، جانی و غیره – مورد تهدید قرار گیرند؛ سطح کلان موضوع ناامنی است.
موضوع این نوشتار
در این نوشتار ناامنی اجتماعی زن مورد بررسی است. زن گاهی به عنوان شخص است و گاهی قشر اجتماعی زنان مورد بررسی است. می دانیم که قشر اجتماعی یا هر دسته اجتماعی، گروه اجتماعی طبیعی نیست و در نتیجه به معنی هزاران شخص دارای تشابه در داراییها و تواناییها است. به نظر ما و اغلب جامعه شناسان، دسته های اجتماعی یا هر گونه طبقه بندی آماری در مورد انسانها سطح تحلیل را از سطح خرد، ارتقاء نمی دهد و بحث در سطح میانه قرار نمی گیرد. البته عامل ناامن کننده داراییها و تواناییهای زنان می تواند اشخاص یا گروهها و سازمانها و یا نظام اجتماعی و هنجارها و جامعه باشد.
پرسش های اصلی
با توجه به چارچوب مفهومی و نیز با در نظر داشتن مفهوم امنیت و ناامنی اجتماعی، پرسشهای اصلی این نوشتار عبارتند از:
۱- زنان در برخورداری از فرصتها و در کسب صلاحیتها با چه مواردی از تهدید خطر – یا به عبارت دیگر: با چه مواردی از ناامنی – روبه رو هستند؟
۲- آیا در احراز موقعیتهای اجتماعی متناسب با صلاحیتهای احرازشده، زنان با ناامنی روبه رو هستند؟
۳- آیا زنان در کسب مزایای ناشی از احراز موقعیتهای گوناگون و حفظ دستاوردهای خود دچار ناامنی هستند؟
پرسش یکم:
زنان در برخورداری از فرصتها با چه مواردی از تهدید و خطر (ناامنی) روبه رو هستند؟
می دانیم که یک بعد مهم در مفهوم عدالت اجتماعی برابری در فرصتها است. مثلا شرایط تحصیل یک فرصت است و برابری فرصتهای تحصیلی برای کودکان جامعه، یعنی زمینه ها و شرایط تحصیل برای همه کودکان کشور مستقل از منطقه مسکونی یا جنس یا قومیت یا وضع اقتصادی پدر، مساوی باشد. به برابری فرصتها به عنوان یک بعد مهم از ابعاد عدالت اجتماعی اشاره کردیم تا ببینیم آیا عاری از تهدید بودن در برخورداری از فرصتها یا همان امنیت در برخورداری از فرصتها با عدالت اجتماعی یکی است یا دو امر متمایزند؟
از یک طرف می دانیم که: ناامنی برای غیر مجرمین در مورد جرمشان، مصداقی از بی عدالتی است و در حالت کلی یکی از ابعاد و نیز مصادیق عدالت اجتماعی، امنیت است. ولی از طرف دوم آیا نمی توان گفت برابری در فرصتها مساوی است با عدم تهدید در استفاده از فرصتها؟ به نظر می رسد جواب مثبت باشد. زیرا اگر دو نفر را در نظر بگیریم که یکی برای استفاده از فرصت حرفهآموزی با هیچ خطری روبه رو نیست و نفر دوم برای استفاده از این فرصت با خطر و تهدید روبه رو است، به تعبیر نظریه مبادله اجتماعی؛ شخص دوم برای استفاده از این فرصت، هزینه های بیشتری را باید پذیرا شود و این امر به معنی نابرابری در فرصتها است. چون اگر هزینه کاری برای دو نفر نامساوی باشد، یکی از مصادیق نابرابری در فرصتها است.
اکنون با روشن شدن این مطلب که ناامنی در استفاده از فرصتها در حالت کلی برای زنان در زمینه هایی که برای مردان چنین تهدیدی وجود نداشته باشد؛ مصداق ناعدالتی است؛ به بررسی این مطلب می پردازیم:
در ابتدا اشاره کنیم که بر اساس مصالح کلیه اجتماع بشری، برخی تفاوتها و محدودیتها برای افراد و قشرها ممکن است وجود داشته باشد. تا جایی که این تفاوتها و محدودیتها، طبق مصالح کلیه افراد و اجتماع باشد؛ عین عدل است و بحث تفصیلی آن در کتابهای مربوط آمده است. بنابراین برخی فرصتها یا موقعیتها ممکن است برای زنان فراهم نشده باشد؛ چنین مواردی بی عدالتی نیست و نباید آن را نابرابری فرصتها به طور کلی دانست. مثلا اگر نظر خداوند این باشد که زن نباید امام مومنین باشد، مسلم است که در این صورت، این امر جلوه ای از عدل است نه بی عدالتی. بنا بر همین مطلب به این نکته در بحث توجه خواهیم داشت:
فرصتهایی که افراد اجتماع می توانند از آن برخوردار شوند چیست تا بر اساس آن ببینیم زنان در مورد دسترسی به کدام یک از آن فرصتها با تهدید روبه رویند؟
فرصت آموزش شاید اولین فرصت پس از فرصت زندگی و عضویت عادی در جامعه باشد. آنان که دختر می کشتند، فرصت حیات و زندگی را به دختر نمی دادند، و آنان که دختر را هر چند زنده می گذاشتند، ولی او را از حضور در اجتماع به عنوان عضوی از اجتماع منع می کردند؛ فرصت عضویت اجتماعی را از او دریغ می کردند. اما اگر در جامعه ای زن مثل مرد، فرصت زندگی و عضویت در اجتماع را داشته باشد، آنگاه شاید فرصت مهم بعدی، فرصت آموزش باشد: آموزش خط، آموزش حرفه و مهارت، آموزش هنر و آموزش معارف فلسفی، اخلاقی، حقوقی و دانش تجربی.
در برخی جوامع، فرصت آموزش برای همه مردان نیز برابر نبوده است چه رسد برای زنان. در برخی جوامع فرصت آموزش برای مردان و زنان وجود داشته و دارد ولی هزینه های استفاده از فرصتهای آموزشی نابرابر است. مثلا اگر زن برای برخورداری از فرصتهای آموزشی لازم باشد شرایط بیشتری را کسب کند یا لازم باشد مسیر طولانی تری را برود یا پول و وقت بیشتری صرف کند و. .. در چنین حالتی نابرابری فرصت، وجود دارد. الان در شهرهای ما فرصتهای آموزشی برای زن و مرد مساوی به نظر می رسد. هر چند برای فقیر و غنی این فرصتها مساوی نیست. لذا نباید مشکلات یک دختر فقیر را با یک پسر معمولی مقایسه کرد. ولی در زمینه کسب مهارتهای ورزشی، فرصت زنان و مردان نامساوی است و باید در این زمینه تلاش کرد که فرصتهای ورزشی و آموزش مهارتهای آن برابر شود.
پس از فرصت آموزشی، فرصت اظهار وجود مطرح است. فرصت اظهار وجود در زمینه های پژوهشی، آموزشی، برای زنان و مردان مساوی است. فرصت اظهار وجود در زمینه های گوناگون هنری – غیر از آوازخوانی – نیز برای مردان و زنان مساوی است و نمایشگاههای هنری شاهد این مطلب است. تذکر بدهیم که برابری فرصت به معنی برابری تعداد هنرمندان و دانشمندان یا تعداد کارهای ارائه شده نیست. چون این امر علاوه بر فرصت، به عوامل دیگری نیز بستگی دارد.
محور دیگر در فرصتها، فرصت حضور و تجربه آموزی عملی در میادین اجتماعی و سیاسی است. به نظر نگارنده بر اساس تجربه مستقیم، فرصتهای سیاسی و اجتماعی نیز برای زنان فراهم است و زنان برجسته زیادی در این امور فعال هستند. تنها نکته ای که ممکن است به ذهن برسد این است که تعهدات ((بانویی)) ممکن است با دسترسی به فرصتهای حضور اجتماعی و سیاسی مانند فرصت های علمی و هنری در مواردی تزاحم پیدا کند و زن در استفاده از این فرصتها با مانع روبه رو شود. جواب این است که تعهدات ((شوهری)) نیز می تواند چنین محدودیتهایی را ایجاد کند. نگارنده فردی را می شناسد که برای حضور در میادین سیاسی و فرهنگی با موانعی از ناحیه تعهدات شوهری و پدری که حداقل آن تأمین معاش طبق حد متعارف سبک زندگی بانو و خویشاوندان است روبه رو است. اما راه حلی هم دارد: هر مرد یا زنی اگر تمایل به حضور در میادین سیاسی و فرهنگی و. .. را دارد باید به هنگام ازدواج آن را شرط کند و آن میزان از تعهدات بانویی را بپذیرد که مزاحم با دسترسی به فرصتهای یاد شده نباشد. نگارنده در این باره مقاله ای تحت عنوان: ((حضانت، برابری و نابرابری)) در مجله پیام زن شماره به چاپ رسانده ام که نیاز به تکرار نیست.
نتیجه اینکه به نظر نگارنده در زمان حاضر در جامعه شهری ایران – مستقل از تأثیر فقر و غنا یا آداب ویژه قومی و محلی – از طریق نظام اجتماعی و هنجارهای قانونی یا سازمانهای ذینفوذ برای استفاده از فرصتهای برابر توسط زنان مانند مردان در زمینه های آموزشی، هنری، علمی و اجتماعی و سیاسی، عامل بازدارنده یا افزایش دهنده هزینه ها یا کاهش دهنده تواناییها و داراییها (ناامنی) وجود ندارد و تنها امر قابل توجه، محدودیتهای خانوادگی است که باید به هنگام ازدواج مورد توجه زنان قرار بگیرد و به آن به نحو قانونی و مکتوب تصریح شود. و اگر کسی تعهدی را پذیرفت که مزاحم حق دیگر خودش باشد، نباید از کسی گلایه کند که اصولا: قبول هر تعهدی محدود کردن حقوق خود می باشد. و این امر ناامنی در دسترسی به فرصتها نیست.
پرسش دوم:
آیا زنان در احراز موقعیتهای اجتماعی متناسب با صلاحیتهای احراز شده، با ناامنی روبه رویند؟
منظور این است که آیا دو نفر، یکی زن و یکی مرد با صلاحیت اخلاقی، علمی، تجربی مساوی در به دست گرفتن یک مسوولیت علمی، اجرایی، سیاسی و. .. مساوی هستند یا کارشکنیها و مزاحمتها و مخالفتها برای زن یادشده وجود دارد؟
به نظر می رسد که در جامعه کنونی ما در سطح موقعیت های بالای سیاسی و مدیریتی غیر از چند موقعیت مانند رهبری، مرجعیت تقلید، قضاوت، نابرابری اصولی در احراز موقعیت توسط زنان دارای صلاحیتهای اکتسابی وجود ندارد. البته اینکه سابقه تاریخی جامعه موجب شده است فعلا زنان دارای صلاحیتهای اکتسابی بسیار برجسته به تعداد مردان این چنینی نباشند، امری تاریخی است که ما با آثار آن روبه رو هستیم. از سوی دیگر همان طور که در مقاله حضانت، برابری و نابرابری، توضیح داده ایم؛ زنانی که مایل به نیل به چنین صلاحیتهایی هستند باید در قبول تعهدات بانویی و مادری به حداقل اکتفا کنند؛ زیرا بسیاری از صلاحیتهای مورد بحث، به سالها ممارست و تجربه اندوزی نیاز دارد و نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
پرسش سوم:
آیا زنان در کسب مزایای ناشی از احراز موقعیتها و حفظ دستاوردهای خود دچار ناامنی هستند؟
ناامنی جانی
چون سخن از امنیت و ناامنی زنان در اجتماع و زندگی اجتماعی است، در حد اشاره به ناامنی جانی دختران در دوران جاهلیت عرب و نیز کشتن دختر دوم و بعد از آن در برخی نواحی هندوستان، قبل از تسلط انگلیسیها اشاره کنیم. تن دادن به مرگ پس از فوت شوهر در برخی نواحی هند در گذشته نیز از این موارد است.
ناامنی جنسی
در گذشته ها و بیش از این در جوامع کنونی غربی برای زنان و دختران، ناامنی جنسی وجود دارد و موارد تجاوز به عنف را اکثر زنان، حداقل یک بار در طول عمر با آن روبه رو می شوند. در جامعه از این جنبه میزان امنیت بسیار زیاد است اما چون میزان توجه به این امر در فرهنگ ما بسیار زیاد است، همان احتمال یک در چند هزار آن ترس و احتیاط ایجاد می کند و زنان و دختران جامعه ما ملاحظات زیادی را در رفت و آمدها و ساعات حضور در خیابانها و استفاده از وسایل نقلیه عمومی و. .. رعایت می کنند. یکی از جلوه های قابل مشاهده احساس ناامنی، هیجان ترس و رفتار پرهیز است؛ هر چند ممکن است احساس ناامنی با ناامنی موجود برابر و متوازن نباشد. در هر حال، احساس ناامنی – در کسی که آن را احساس می کند – آثار مواجهه با خطر را دارد و نمی توان آن را ندیده گرفت.
ناامنی مالی
همان طور که در چارچوب مفهومی و بحث در باره مفهوم امنیت گفتیم: هر عاملی که بتواند داراییها یا تواناییهای شخص یا گروه یا جامعه ای را بر هم زند، عامل خطر و ناامنی است و بحث ما در این نوشتار که ناامنی شخص زن است؛ موضوع مورد خطر، داراییها و تواناییهای بالقوه و بالفعل زنان است. یکی از مزایای اجتماعی که به طرق گوناگون نصیب اشخاص می شود، دارایی و مال است و همین دارایی و مال می تواند مورد خطر و موضوع ناامنی قرار گیرد.
برای بررسی ناامنی مالی زنان، بهتر است، ابتدا به منابع مالی زنان توجه شود و سپس به خطرهایی که این اموال را تهدید می کند؛ توجه کنیم:
ارث
اولین گروهی که زن عضو آن می شود خانواده پدری است. اجتماع طبیعی خانواده با عضویت طبیعی دختر نوزاد مورد نظر است. در تداوم این عضویت و در پایان راه این اجتماع کوچک با فوت پدر یا مادر یا هر دو، اموال این اعضاء بین سایر اعضاء با مقررات خاص و نسبتهای معین تقسیم می شود که به آن ارث می گویند. زنان نیز از پدر و مادر خود ارث می برند. این حق پیرو عضویت در گروه خانواده پدری و به ازاء احراز موقعیت دختری به زن تعلق می گیرد. اکنون ببینیم نسبت به این حق مالی چه تهدیدهایی وجود دارد؟ البته می دانیم میزان خطر در هر امری اندازه خاصی را دارد و میزان امنیت در هر امر و میزان ناامنی در آن امر روی همدیگر صد در صد خواهند شد.
راههای تهدید سهم الارث دختران:
۱- تقسیم سرمایه پدر بین پسران قبل از فوت:
یکی از راههای تهدید سهم الارث دختران این است که قبل از فوت پدر یا مادر، کالاهای سرمایه ای مثل کارگاه، زمین زراعی و. .. بین پسران تقسیم می گردد. البته این عمل خلاف قانون یا احکام فقهی نیست، چون مالک حق تصرفات قانونی و مباح در اموال خود را دارد و هبه اموال به دیگران در حالتهای معمولی یکی از آنها است. اما در برخی نواحی کشور ما و در بسیاری از مناطق دیگر، تقسیم اموال سرمایه ای پدر بین پسران قبل از فوت به قصد دور کردن دختر از این اموال انجام می شود.
۲- تقسیم کالاهای سرمایه ای پدر بین پسران بعد از فوت:
در برخی نواحی کشور ما عرفی وجود دارد – برخلاف شرع و قانون – که دختران از زمین زراعی پدر ارث نمی برند. مثلا در برخی نواحی روستایی استانهای گیلان و مازندران بدون اینکه قبل از فوت پدر زمین زراعی او به پسرانش هبه یا فروخته شود، پس از فوت پدر این زمینها بین پسران تقسیم می شود و فشار کنترلهای اجتماعی از نوع ارزشی و عاطفی بر دختر در این مورد آن قدر شدید است که دختر به خود اجازه ابراز درخواست حق را نمی دهد چه رسد به طرح دعوا در دادگاه!
شاید انگیزه پایه ای در این دو مورد این باشد که دختر را – هر چند عضو خانواده پدری می دانند – عضو دائمی و عامل تداوم خانواده پدری نمی دانند. بنابراین انتقال اموال غیر منقول و سرمایه ای خانواده به دختر، انتقال اموال خانواده به خانواده دیگر تلقی می شود و سعی می کنند چنین انتقالی صورت نگیرد. قرینه دال بر این معنی، احساس تداوم نسل توسط فرزندان پسر است. ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 