پاورپوینت کامل گفتگویی با خانم یوتاهوشن، تازه مسلمان آلمانی ۲۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگویی با خانم یوتاهوشن، تازه مسلمان آلمانی ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگویی با خانم یوتاهوشن، تازه مسلمان آلمانی ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگویی با خانم یوتاهوشن، تازه مسلمان آلمانی ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

>

یکی از زیباترین تجربه هایم دیدار از حسینیه بی آلایش جماران بود

خواهر یوتاهوشن ((Yutta Hoschen)) از خواهران آلمانی می باشد که مدت ۴ سال است به دین مبین اسلام مشرف شده است. ایشان فارغ التحصیل رشته ((فیزیوتراپی)) است و به علت مشکلاتی که پس از مسلمان شدن به واسطه حجاب برای ایشان بوجود آمده در حال حاضر عهده دار یک مهد کودک خصوصی می باشد. وی در بهار امسال سفری ۲۱ روزه به کشورمان داشت. در دیداری که با ایشان داشتیم، درخواست کردیم از تجربیات و نقطه نظراتی که در طی این سفر به دست آورده، برای ما صحبت کند.

در بهار امسال برای مدت سه هفته سفری به جمهوری اسلامی ایران داشتم، چیزی که از مدتها پیش در نظر داشتم. و شکر خدا امسال موفق به این امر شدم. من به واسطه مسلمانان ایرانی با اسلام آشنا شدم، عاشق آن شدم و به اسلام گرویدم الحمدلله. و به همین خاطر نیز همیشه دوست می داشتم کشوری که مذهبش را برگزیدم، کشوری که مقاوم علیه غربزدگی ایستاده و می ایستد و کشوری که به عنوان تنها کشور جمهوری اسلامی در دنیا وجود دارد، را ببینم. خانواده و دوستانم، هنگامی که باخبر شدند من در صدد هستم به ایران مسافرت کنم، نگران شدند. متأثر از تبلیغات منفی که رسانه های عمومی آلمان در خصوص ایران پخش می کنند؛ فکر می کردند مسافرت به ایران خطرناک خواهد بود! البته من نیز قبل از ارتباط با مسلمانان ایرانی همین تصور را داشتم. خدای را سپاس که امکانی برایم به وجود آمد تا بتوانم تصویر منفی را که در ذهن داشتم، پاک کنم. خلاصه مسافرت خود را با کمی اضطراب و خوشحالی کنجکاوانه شروع کردم، همراه با یکی از دوستان ایرانیم و دو فرزند کوچک او سفر به جمهوری اسلامی ایران را آغاز کردم.

در آلمان انسانها بی نهایت به قوانین و دستورات وابسته هستند. اصل انسان نیست بلکه قوانین. البته ناگفته نماند که برعکس بودن این مسأله در ایران، طبیعتا در پاره ای از موارد، باعث بهم ریختگی در ارتباطات می شود. به طور مثال نظم آلمانیها در خصوص قوانین رانندگی و یا نظم در وقت را من بیشتر ترجیح می دهم. اما از سوی دیگر مهمان نوازی و گرمی ای که در مدت این سه هفته در ایران از سوی مردم دیدم، در تمام دوران ۳۰ ساله زندگی ام هیچ گاه در آلمان ندیدم. فقدان گرمی انسانی و افزایش زندگیهای فردی مشکلات زیادی را برای ما به وجود آورده اند. به طور مثال مصرف گرایی و رشد خودپرستی تنها دو مثال از زنجیره بزرگ ظواهر منفی در جامعه آلمان است.

در ایران به عنوان یک خارجی چنان رفتار مودبانه و احترام آمیزی مردم نسبت به من داشتند که وقتی فکر می کردم در کشور من بعضی از مردم چگونه خصمانه با خارجیان رفتار می کنند، بی اختیار خجالت می کشیدم.

از سوی دیگر رفتار پر از مهر جوانان با یکدیگر برایم بسیار جالب توجه و مایه خرسندی بود. تأثیر مثبت قوانین لباس اسلامی بر روی جامعه و فرد را نیز برای اولین بار توانستم عملا تجربه کنم. عدم ارتباط انسان در ملأ عام با مسایل جنسی و شهوانی (همانند آنچه در کشورم مرتبا از طریق نشریات، آگهی ها و لباسهای بی شرمانه و رفتار وجود دارد)، پس از یک اقامت کوتاه در تهران و سفر به شهرهای زنجان، مشهد، اصفهان و سلطانیه شاهد بودم. بدین ترتیب هر روز در راه بودیم و از هوای بسیار زیبا نیز لذت می بردیم، هر روزی که برای من چیزهای جدیدی به همراه داشت. بلافاصله پس از فرود در تهران احساس کردم که به دنیایی کاملا متفاوت از آنچه دیده بودم قدم گذاشته ام. به نظر می رسید زندگی، ارزشها و چارچوب های دیگری دارد؛ از چارچوب هایی که در آلمان موجود است، خیلی کمتر قانونی و بیشتر انسانی.

به طور مثال، ما از فرودگاه تا منزل، ۸ نفر در یک تاکسی نشستیم، چیزی که در آلمان غیر ممکن است. چند روز بعد خانواده دوستم در زنجان در مدت زمان کوتاه پیک نیکی ترتیب داد با ۲۰ نفر. با یک پیکان باری سر باز که پر از اثاثیه بود به خارج از شهر، به رشت رفتیم، که بسیار مطلوب بود. ما از موزه ها دیدن کردیم؛ اگر چه آنها در واقع تعطیل بودند اما صحبتی کوتاه کافی بود و آنها بلافاصله در را باز می کردند