پاورپوینت کامل راز طهارت ابعاد زندگی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راز طهارت ابعاد زندگی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز طهارت ابعاد زندگی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راز طهارت ابعاد زندگی صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله
آنچه می خوانید متن سخنان آیت الله سیدمحمدحسین فضل الله، از علمای برجسته لبنان است که در تاریخ ۱۱ جمادی الاولی ۱۴۱۸، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه(س)، در حوزه علمیه دمشق ایراد شده است و اینک به همین مناسبت تقدیم خوانندگان عزیز می شود. هنگامی که از او یاد می کنیم، چه آن گاه که از ولادت و چشم به جهان گشودنش سخن می گوییم و چه از وفات و شتافتن او به ملاقات خدا در کوتاهترین فاصله پس از رحلت پدرش، به یاد میآوریم او از جاده جوانی نگذشته و در میانه راه حیات را وا نهاده است.
هنگامی که از او یاد می کنیم، او را انسانی می بینیم که با خزد و روح و اندیشه و دانش و زهد و عبادت و صلابت و قدرت و رسالتی پویا در مسیر حق بوده است. زمانی که از او یاد می کنیم، از صدیقه طاهره یاد می کنیم که به تمام معنای کلمه دارای طهارت و عصمت و حقانیت بوده است.
همان انسانی که از کودکی اش شدیدترین سختیها را دید و رنج او حتی در زمانی که همسر علی(ع) بود، همراه با سختی هایی که در خانه و جامعه بر شانه اش سنگینی می کرد، ادامه یافت.
از دست دادن پدر، رنج دیگری بود که او را آزرد. پدری که خود آینه عقل و روح و زندگی پیامبرانه بود؛ چندان که حیات آن دو در خط انسانیت و در روح رسالت به هم آمیخته بود.
چنین است که فاطمه در خانه و درونش، دردمند است و در ماجرای دفاع از امامت که به قویترین شکل ممکن دفاع کرد، رنجهای فراوانی دیده است.
زندگانی این انسان را می توان چنین خلاصه کرد که او حتی لحظه ای برای خویش نزیست و همه زندگی اش را وقف خدمت به پدر بزرگوارش، پیامبر اکرم(ص) و همسرش، علی(ع) و دو فرزندش که امام مسلمانانند، چه بنشینند و چه برخیزند – نموده است. خدمت او به آنان نه فقط به علت قرابت و خویشی، بلکه به انگیزه رسالتی بود که بر دوش خود احساس می کرد. این رسالت همه جا و همیشه همراه او بود؛ چندان که احساس مسوولیت او بر سر همه انسانها سایه می گسترد. او بر اساس چنین رسالت و احساس مسوولیتی است که پیش از آنکه به دردهای خویش بیاندیشد، به دردهای مردم فکر می کرد. چنین است که او همان گونه که به لحاظ نسب دختر رسول خدا است، به لحاظ رسالت نیز دختر او است. پس بیایید او را در سخنان رسول خدا در باره او که هر دو فرقه بزرگ مسلمانان روایت کرده اند بجوییم؛ پیامبری که او را مادر خویش خواند. شاید برترین نظمی که در باره حضرت زهرا(س) سروده اند، بیتی از امیرالشعرأ، احمد شوقی باشد؛ آن جا که می گوید:
ما تمنی غیرها نسلا و من یلد الزهراء یزهد فی سواها یعنی:
پیامبر به جز زهرا، نسلی دیگر نخواست، زیرا آن که زهرا را دارد، به کسان دیگر رغبتی ندارد. عزیزان! راز اهتمام ما به یاد زهرا(س) همین است. هنگامی که از او یاد می کنیم، از رسالت و تعهد یاد می کنیم و از اینکه چگونه زهرا(س) در خط رسالت حرکت کرد. ما با یاد زهرا(س) از خط حرکت اسلامی در قضایای متغیر جامعه اسلامی که زهرا(س) عنصری حیاتی در آن بود، یاد می کنیم. ما در همه این موارد یاد او را زنده نگه می داریم. تاریخ بشری بسیاری از انسانها را در خاطر دارد که با مرگ به پایان رسیده اند، زیرا زندگیشان منحصر در خودشان بوده است و نیز انسانهایی را در خاطر دارد که حیاتشان با تداوم رسالتشان جاودان مانده و تا رسالتشان باقی است، بقا دارند و فاطمه زهرا از اینان است. نمی توان از رسول خدا(ص) یاد کرد، مگر اینکه او را به یاد آورد، و نمی توان علی(ع) را به یاد آورد، جز اینکه به یاد او بود. نمی توان خاطره کودکی حسن و حسین و زینب(علیهم السلام) را در یاد آورد، بیآن که از فاطمه زهرا(س) که راز طهارت کودکی آنان است، یاد کرد. بنابراین، همگان را دعوت می کنیم بیایند کاری کنیم که زهرا(س) نه تنها در اشکهایمان، بلکه در عقل و دل ما به عنوان نماد رسالت و اندیشه جاودانه شود؛ زیرا ما نمی توانیم فقط با اشکهایمان او را بشناسیم و راه او در پیش گیریم و ارزشهایش را متجلی کنیم، بلکه کار بزرگتر این است که چشم خود را به رسالت و مسوولیتی که او احساس می کرد، باز کنیم. او اشکهایش را به پای رسالت خویش ریخت و حتی یک لحظه برای خویش نزیست. این علت جاودانگی اهل بیت (علیهم السلام) است. آنان برای اسلام زیستند. از این رو بر ما است یادمانشان را با هدف احیای اسلام برگزار کنیم.
زهرا در سخنان پیامبر
اگر بخواهیم زهرا(س) را در سخنان پیامبر خدا(ص) بجوییم، پیش از هر چیز به حدیثی برمی خوریم که ((بخاری)) در صحیح خویش از رسول خدا(ص) نقل کرده است. آن حدیث چنین است: ((فاطمه بضعه منی من اغضبها اغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است. هر کس او را به خشم آورد، مرا خشمگین کرده است)). باز به حدیثی برمی خوریم که ((مسلم)) در کتاب الصحیح آورده است: ((انما ابنتی فاطمه بضعه منی یوذینی ما آذاها؛ همانا دخترم فاطمه پاره تن من است. آنچه او را می آزارد، مرا نیز آزرده می کند)).
روایتی دیگر ((مسلم)) از رسول خدا(ص) نقل می کند: ((انما ابنتی فاطمه بضعه منی یریبنی ما ارابها و یوذینی ما آذاها؛ همانا دخترم (فاطمه) پاره تن من است. آنچه سبب آشفتگی خاطر او است، مرا می آشوبد و آنچه آزارش دهد، آزرده ام می کند)). هنگامی که می خواهیم مفهوم این احادیث را دریابیم، باید پیامبر(ص) را چنان که خدا به ما شناسانده است، بشناسیم. او به هوس سخن نمی گوید: ((و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی [۱])).
گاه وحی به صورت آیاتی است که خداوند در قرآن نازل کرده و گاه در قالب عقل پیامبر است که خداوند آن را با حقیقت استوار کرده است. و گاه در قالب سنت او است؛ آن جا که می کوشد خط قرآن را کامل کند. پیامبر(ص) فرستاده ای صادق است که چیزی بر خدا نمی بندد: ((و لو تقول علینا بعض الاقاویل * لاخذنا منه بالیمین * ثم لقطعنا منه الوتین [۲]؛ و اگر بر ما سخنانی می بست، او را با قدرت می گرفتیم، سپس شاهرگش را می زدیم)).
بنابراین زمانی که پیامبر سخن می گوید، تحت تأثیر احساسات و عواطف شخصی نیست، که به کسی ارزشی [بی پایه] ببخشد، بلکه از منظر رسالت به افراد بها می دهد. پیامبر بشر است و همانند هر کس دیگر دخترش را در آغوش می گیرد و به او محبت می کند، اما وقتی می خواهد به کسی عنوان و ارزشی ببخشد، از دریچه رسالت می نگرد؛ زیرا به او وحی می شود. پس هنگامی که می گوید: فاطمه پاره تن من است، این سخن به چه معنا است؟
معنایش این است که با رسول خدا ارتباط عضوی دارد؛ درست مانند این که جزئی زنده از پیکر او است. هنگامی که شخصی، پاره ای از وجود رسول خدا(ص) شد، طبعا عقل او نیز پاره ای از عقل پیامبر است و روحش نیز قسمتی از روح پیامبر است و حیاتش نیز از حیات رسول خدا(ص)و طهارت و پاکی و صفا و معنویت و صدق و امانتداریش از او است. اگر پیامبر اکرم فرمود: هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است، باید توجه داشت حاملان رسالت الهی، در برابر خشم بحق مردم نسبت به فرزندانشان، دچار فشار عاطفی نمی شوند، زیرا می دانیم وقتی پدری صالح ببیند مردم بر فرزند او به سبب کار زشت یا گناهی که مرتکب شده است، خشم گرفته اند، حق ندارد بگوید: هر کس فرزندم را بیازارد، مرا آزرده است.
بنابراین معنای سخن پیامبر(ص) این است که: امکان ندارد فاطمه زهرا(س) به احدی بدی کند یا در سخن و رفتار مرتکب ناشایستی گردد، تا مردم حق داشته باشند به او آزار رسانند و یا بر او خشم گیرند. فاطمه انسانی است که هیچ کس نمی تواند به بهانه انحرافی – که ساحت قدسی زهرا(س) از آن منزه است – نسبت به او خشمناک شود. معنای سخن پیامبر(ص) این است که فاطمه، انسانی است که مرتکب عملی نادرست نمی شود و انسانی است که گناه نمی کند و منحرف نمی شود؛ بنابراین هر کس به او غضب کند، بر حق غضبناک شده و بر خط مستقیم [الهی] خشم گرفته است.
من از کلام رسول خدا (من اغضبها اغضبنی و یوذینی ما آذاها) چنین می فهمم که فاطمه(س) آزار نمی بیند، جز هنگامی که معصیت خدا شود و اذیت نمی شود، جز آن گاه که مردم از راه خدا منحرف شوند. اگر آزار او توجیهی از جانب حق یا رسالت نداشته باشد، چگونه ممکن است پیامبر از آزارش، آزرده شود؟!
مانندترین مردم به رسول خدا(ص)
حال، به جست و جو در کتاب ((استیعاب)) که از منابع غیر شیعی است، می پردازیم، تا مشخص کنیم این منابع، بی طرفند، زیرا بعضی، شیعیان را متهم می کنند که تحت تأثیر عواطف و احساسات سخن می گویند. ((ابن عبدالبر)) در کتاب ((استیعاب)) با سندی که ذکر می کند، می نویسد: ((عایشه، ام المومنین گفت: ما رأیت احدا کان اشبه کلاما و سمتا و هدیا و دلا برسول الله من فاطمه و کانت اذا دخلت علیه قام الیها فاخذ بیدها فقبلها و اجلسها فی مجلسه و کانت اذا دخل علیها قامت الیه فاخذت بیده فقبلتها و اجلسته فی مجلسها؛ هیچ کس را ندیدم که از جهت کلام و سیما و اخلاق و نیک منشی به رسول خدا شبیه ترین باشد، مگر فاطمه. هر گاه فاطمه بر رسول خدا وارد می شد، پیامبر برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خود می نشانید و هر گاه پیامبر بر فاطمه وارد می شد، فاطمه برمی خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و او را در جای خود می نشانید)).
هنگامی که چنین سخن صریحی را – که در ((استیعاب)) یا در ((سنن ابی داوود)) از عایشه نقل شده – مطالعه می کنیم، چه درمی یابیم؟
درمی یابیم این سخنان حکایت از عمق پیوند روحی بین رسول خدا(ص) و فاطمه زهرا(س) دارد، زیرا رسول خدا(ص) چنین رفتاری را با هیچ کس نداشت و فاطمه(س) نیز با کسی چنین، رفتار نمی کرد و این رفتار تنها از پیامبر(ص) و دخترش نسبت به یکدیگر رخ داده است. پیوند بین فاطمه زهرا(س) و رسول خدا(ص) از دوران کودکی فاطمه(س) آغاز شده بود. هر چند در سیره، خبر چندانی از رابطه فاطمه(س) و پیامبر(ص) در دوران کودکی و زمانی که خدیجه زنده بود، به دست نمیآوریم، ولی در سیره نبوی از دوران کودکی فاطمه(س) پس از وفات مادرش، با ما سخن گفته اند. از زمانی که رسول خدا(ص) در خانه اش تنها شد، و عمویش ابوطالب که در برابر فشار قریش از او حمایت و حفاظت می کرد، از دنیا رفته است و خدیجه، ام المومنین نیز که با تمام هستی اش در کنار پیامبر و با او می زیست، حیات را بدرود گفته و پیامبر سخت تنها مانده است.
مادر پدر
پیامبر سخت تنها مانده است. او تجربه دیگری نیز از تنهایی دارد. هنگامی که شیرخواره بود، مادرش را از دست داد. پیامبر با آنکه دلش لبریز از عشق به خدا است، ولی انسان است و انسان نیازمند مهربانی و عاطفه و عشق است. نیاز پیامبر به مهر و محبت، نقصان شخصیت او نیست و اعتماد او را به نفس و اتکای او را به خدا سست نمی کند. باید توجه کنید پیامبر نیز مانند ما گرسنه می شود و همچون ما تشنه می گردد. هنگامی که ما نیاز به محبت پیدا کنیم، تشنه محبت می شویم و نیازمند سیراب شدن از جام محبت هستیم؛ درست مانند زمانی که گرسنه می شویم و نیاز به غذایی داریم که ما را سیر کند. پیامبر(ص) نیز دستهای نوازشگر و آغوش مهربانی می خواست. زهرا(س) با مهربانی و محبت و طهارت و خلوص و صفای تمام که در دلش موج می زد، سایه مهر خود را بر زندگی پدر گسترد و مرهم زخمهایی شد که پیامبر در مسیر رسالتش به جان می خرید، تا جایی که پیامبر احساس کرد گویی مادرش دوباره زنده شده است؛ از این رو عنوان جاودانه ((ام ابیها)) را به دخترش بخشید.
وقتی ما سخن از مادر بودن فاطمه(س) برای پیامبر می گوییم که فاطمه از ژرفای دل و جان به پدر روی می کند. برخی می کوشند چنان جلوه دهند که ما از نقطه ضعفی در شخصیت پیامبر سخن می گوییم. کسانی هم که هر سخنی را بر زشت ترین صورت محتمل معنا می کنند، سخن ما را منافی مقام عصمت و کمال پیامبر می دانند. در جوابشان باید گفت: آیا مقام عصمت با گرسنگی پیامبر و سنگ به شکم بستن او [در شعب ابی طالب] منافات دارد؟! آیا مقام عصمت، به اینکه پیامبر احساس تشنگی کند و برای سیراب شدن آب بنوشد، منافات دارد؟! نیاز و بی نیازی عاطفی و تشنه محبت بودن و سیراب از آن شدن نیز چنین است. بعضی از مردم این مفاهیم را که خداوند آن را تأیید کرده و خبر از حزن شدید پیامبر و خودخوری حسرتآمیز او به خاطر مردم داده است، درک نمی کنند. خداوند از احساسات بسیار دردمندانه پیامبر(ص) که ریشه ای کاملا انسانی داشته، خبر داده است. عنوان ((ام ابیها)) ژرفای پیوند پیامبر(ص) را با فاطمه زهرا(س) که تا وفات پیامبر ادامه داشت، تفسیر می کند؛ چرا که میان آن دو، عشق روحانی متقابلی برقرار بود. شاید بتوانیم بر این مطلب تأکید ورزیم که بین آن دو وحدتی نهفته است که وابستگی معنویشان به یکدیگر نمود آن است. همین مطلب را در برخی روایات دیگر پی می جوییم. از جمله در این روایت: ان فاطمه اقبلت ما تخطئی مشیتها مشیه رسول الله؛ فاطمه چنان روی نمود که راه رفتنش همانند راه رفتن رسول خدا(ص) بود. فاطمه(س) حتی در شیوه راه رفتن از پیامبر تأثیر پذیرفته است، زیرا پیامبر استاد و مربی و معلم او است. پیامبر در هر روز از عمر خویش درس تازه ای از اخلاق و معنویت و خردمندی به او داده است. این دختر در مکه همراه پیامبر بود و روز و شب با او سخن می گفت و سخن او را می شنید.
چنین است که فاطمه(س) علم خود را از پیامبر گرفته، چنان که علم همسرش – علی(ع) – نیز برگرفته از دریای علم پیامبر است. تاریخ برای فاطمه(س) استادی جز رسول خدا(ص) سراغ ندارد؛ همان گونه که برای علی(ع) استادی به جز رسول خدا(ص) نشان ندارد.
علی(ع) و فاطمه(س) آینه پیامبر(ص)اند
ازدواج علی(ع) و فاطمه زهرا(س) پیوند دو دانش پژوه است که نزد یک استاد درس خوانده اند و این عامل سبب شده تا آنان به لحاظ عقلی و روحی و اخلاقی و رفتاری، هماهنگی کامل داشته باشند.
بنابراین وقتی به شخصیت علی(ع) نظر می افکنیم، رسول خدا(ص) را می بینیم و وقتی زندگی فاطمه(س) را بررسی می کنیم، پیامبر(ص) را در وجود فاطمه(س) می بینیم.
((حاکم)) در کتاب مستدرک – که مکمل ((صحیح مسلم و بخاری)) است – با ذکر سند از ((ابی ثعلب)) نقل می کند: ((رسول خدا(ص) هر گاه از جنگ یا سفر برمی گشت، به مسجد می رفت و برای بازگشتش، دو گانه شکر می گزارد و پس از آن به سراغ دخترش فاطمه می شتافت و آن گاه نزد زنانش می رفت)).
معنی این سخن آن است که فاطمه(س) در نقطه مرکزی رابطه پیامبر(ص) با دیگران و حتی با همسران آن حضرت است. ((حاکم)) در کتاب یادشده با ذکر سند چنین روایت می کند:
((هر گاه پیامبر عزم سفر می کرد، آخرین کسی که از او خداحافظی می کرد، فاطمه بود)). یعنی آخرین کسی که پیامبر(ص) چهره اش را می نگرد، فاطمه است؛ تا سیمای فاطمه و مهربانی و محبتی که او نسبت به پدر ابراز کرده است، همچنان در مسیر سفر برایش همراهی روح نواز و آرام بخش باشد. [در ادامه روایت چنین آمده است]: ((و هر گاه که از سفر برمی گشت، پیش از هر کس به دیدار فاطمه(س) می شتافت)). زیرا پیامبر(ص) در طول سفر همواره با شوق به او زیسته است؛ شوقی که مانند آن را نسبت به هیچ کس دیگر در دلش نیافته است. بنابراین گرمای این شوق را با دیدار او پیش از دیدن دیگران فرو می نشاند.
در ((استیعاب)) با ذکر سند روایت شده است: ((از عایشه ام المومنین پرسیده شد: محبوبترین شخص نزد پیامبر(ص) چه کسی بود، عایشه پاسخ داد: فاطمه. راوی پرسید: از میان مردان چه کسی، گفت: همسرش: که او را بسیار روزه دار و نمازگزار یافتم)).
ابونعیم در ((حلیه الاولیاء)) با ذکر سند از عایشه روایت می کند: ((ما رایت احدا قط اصدق من فاطمه غیر ابیها؛ کسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم، جز پدرش)). آری او در مقام صدق چنان بود که کسی از مسلمانان به رتبه اش نرسید و در مقام صدق از او فراتر نرفت و این درجه گویای پیوستگی او به رسول خدا و یگانگی با او در ویژگی شاخص آن حضرت است، زیرا ویژگی صداقت در رسول خدا(ص) بود که زمینه پذیرش نبوت را در جان آدمیان پدید آورد. به تعبیر دیگر: پایه های پذیرش نبوت، صدق و امانت است. صدق، امانت را در پی دارد و امانت با صدق همزیست است، زیرا امکان ندارد انسان صادق، خیانت ورزد، چون خیانت نوعی دروغ است.
فاطمه(س) آینه صدق پیامبر(ص) است و با صدق به جایگاهی رفیع رسید و پس از پدرش صادق ترین انسانها است، کسی صادق تر از او نیست، زیرا صدق او متصل به صدق پدر است که صدق را در عقل او کاشت، تا اندیشه او اندیشه صادقانه باشد و آن را در عاطفه اش نشاند، تا عاطفه اش صادقانه باشد و در حیاتش وارد کرد، تا حیاتش، سراسر صدق باشد.
فاطمه(س) در زمانی که خود کودکی بیش نبود، در برابر پدر، به اندازه هر مادری در برابر فرزند، احساس مسوولیت می کرد. در تاریخ آمده است: قریش، هنگامی که پیامبر(ص) در حال سجده بود، سرگین شکمبه گوسفند را بر پشت او ریختند. فاطمه(س) آمد و آن را دور ریخت.
گویا فاطمه(س) هنگام حرکت به سوی مسجدالحرام برای ادای نماز، همراه پدر بود. این داستان میزان اهتمام دختر را در رعایت حال پدر و زیر نظر داشتن وضع او و تعقیب رفتار مشرکان نشان می دهد.
همراه پدر حتی در جنگ ها
همچنان دنباله روی او را از پدر، پی می جوییم و او را می بینیم که در بعضی از جنگها همراه پدر است. مورخان از فعالیت او در مدینه چنین گفته اند: در جنگ بدر، پیامبر(ص) زخمی شد. علی(ع) زخم را شست و بست، ولی چون بند نمیآمد، فاطمه(س) آمد و در حالی که می گریست، پدر را در آغوش گرفت و آن گاه حصیری را سوزاند و خاکسترش را روی زخم گذاشت، تا خون بند آمد. این ماجرا می تواند عمق علاقه فاطمه(س) را به پدر و پیروی و مراقبت از او را نشان دهد.
پیامبر(ص) در همین زمان چند همسر داشت، اما فاطمه(س) احساس می کرد بیش از همسران پدر، مسوول وضعیت و مراقبت از او و مرهم نهادن بر زخمهای او است.
ازدواج با علی(ع) هنگامی که فاطمه(س) با علی(ع) ازدواج کرد، علی(ع) بشدت فقیر بود. بسیاری از شخصیتهای بزرگ مهاجر از فاطمه خواستگاری کرده بودند. پیامبر در جواب آنان فرمود: من منتظر امر پروردگارم هستم. به علی گفتند: چرا فاطمه را خواستگاری نمی کنی؟
علی(ع) از این کار خجالت می کشید، ولی به هر روی نزد رسول خدا(ص) رفت و مسأله را با او در میان گذاشت. گل از گل پیامبر(ص) شکفت. گویی پیامبر انتظار چنین لحظه ای را می کشید و آماده چنین پیشامدی بود. پیامبر(ص) از دارایی علی کاملا آگاه بود، زیرا خود علی(ع) را بزرگ کرده و علی(ع) در خانه او و همراه او بود.
پیامبر چنان که از فضایل علمی و روحی زندگانی علی(ع) آگاه است، میزان ثروت او را هم می داند. با این حال از او پرسید:
دارایی ات چیست؟ علی(ع) گفت: سپر و شمشیر و لباسی که بر تن دارم و شما این را می دانید. پیامبر فرمود: شمشیر، چیزی است که تو از آن بی نیاز نیستی، زیرا به وسیله آن از اسلام و رسول خدا دفاع می کنی؛ اما سپرت را به من بده. سپر را به ۵۰۰ درهم فروختند. مهر زهرا(س) همین بود. این دو (علی(ع) و زهرا(س)) مانند مستمندترین مردمان می زیستند؛ چندان که شدت فقر و تلاش و رنج و مشقت کار در خانه، زهرا(س) را بشدت – و بیش از دیگر زنان – می آزرد.
در دنباله سخن از ازدواج آن حضرت و ارزشهای نهفته در شخصیت او به روایتی از ((کشف الغمه)) برمی خوریم که از امام صادق(ع) نقل شده است: ((لولا ان الله تبارک و تعالی خلق امیرالمومنین لفاطمه ما کان لها کفو علی وجه الارض؛ اگر خداوند تبارک و تعالی امیرالمومنین(ع) را برای فاطمه(س) نیافریده بود، بر روی زمین همسر و هم شأنی برای او نمی بود)).
اگر هم شأنی به ((نسبت)) باشد، پسرعموهای پیامبر فراوان بودند و اگر به جنبه مسلمانی باشد، مسلمانان بسیار بودند. اما رازی در علی(ع) و در فاطمه(س) بود که جز خدا کسی نمی دانست، زیرا این از امور غیبی است.
عنصری در این جا هست که علی را به فاطمه پیوند می دهد؛ این دو با هم به لحاظ علمی و معنوی و اخلاقی با رسول خدا(ص) زیسته اند، در حالی که هیچ زن یا مرد صحابی دیگر چنین نبوده است. علی و فاطمه شب و روز همراه با او بودند و مانند کسی که از هر آنچه فراروی او است الهام می گیرد، با او زندگی کرده اند.
پیامبر(ص) نیز سعی می کرد تا آنان را چونان آینه خویش تربیت کند، و با این کار به این دعوت الهی پاسخ مثبت بدهد: ((و انذر عشیرتک الاقربین [۳]؛ و خویشاوندان نزدیک را هشدار ده!)) در حالی که خویشان پیامبر از او روی گرداندند، نزدیکترین خویشان ایمانی و روحی پیامبر یعنی علی و فاطمه در کنار او بودند. بنابراین در همان فضا و افق معنوی و روحیه خداپذیری و خداشناسی که علی(ع) به سر می برد، فاطمه نیز در چنین وضع و حالتی قرار داشت.
بنابراین وقتی که ما عبادت علی(ع) و عبادت فاطمه(س) را بررسی می کنیم، نیرو و تلاش و حالت خداپذیری را می یابیم که در هر دو یکسان وجود داشت. معنای این سخن آن است که این دو در چنین رتبه ای از معرفت خدا و اتصال به اسرار قدس الهی و صفات غیب او قرار داشته و از ارزش قرب به خداوند سبحان، آگاه بوده اند.
صدوق در کتاب ((عیون اخبار الرضا(ع))) با ذکر سند از ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) و او از پدرش (امام موسی کاظم) و او از پدرانش و آنها از علی(ع) روایت می کنند:
((پیامبر(ص) به من فرمود: یا علی! رجال قریش در باره فاطمه(س) مرا سرزنش کردند و گفتند: ما فاطمه(س) را از تو خواستیم، ولی تو ما را رد کردی و علی(ع) را به او تزویج کردی. و من در جواب آنان گفتم: من شما را رد نکردم، بلکه خداوند شما را رد کرد و او را به علی(ع) ترویج نمود)). ازدواج زهرا(س) به دست پیامبر نبود، بلکه کار خدای سبحان بود.
سلسله سند این حدیث به گونه ای است که احمد بن حنبل در باره آن گفته است: ((انما لو وضعت علی المجنون لافاق؛ اگر این سلسله سند بر گردن دیوانه ای آویخته شود، او را درمان می کند [! زیرا در این سلسله سند امامی از امام دیگر روایت می کند، تا اینکه علی(ع) از رسول خدا(ص) نقل می کند])).
هماهنگی با شوهر
زهرا(س) در زندگی خود همانند دیگر زنان در انجام مسوولیتهای زناشویی در برابر همسرش کوتاهی نمی کرد و در رابطه با همسرش، از آن رو که دختر رسول الله بود، خود را از دیگر زنان مسلمان متمایز نمی دید.
زهرا(س) در مسوولیتهای زناشویی اش، همچون دیگر زنان مسلمان بود و البته در بهترین و والاترین درجه ای بود که یک زن مسلمان می توانست بدان دست یابد. او [گندم و جو] آسیاب و خمیر درست می کرد و نان می پخت و فرزندانش را تربیت می کرد. او از آغاز حیاتش رنجهای فراوانی کشید که در نوشته های سیره نویسان آمده است.
مطلب بسیار مهمی که در زندگی مشترک علی(ع) و فاطمه(س) به چشم می خورد، این است که زهرا(س) با روحیه و استقامت و عبادت و زهدش به علی(ع) قدرت می بخشد و در محیط خانه چنان فضای اسلامی پدید میآورد که وقتی علی(ع) وارد خانه می شد، از هر سو خود را در احاطه اسلام می دید، زیرا زهرا(س) فضای خانه را پر از عطر خوش اسلام می کرد و علی(ع) همان گونه که در مسجد و کنار رسول خدا(ص) فضای اسلام را تنفس می کرد، در خانه و با دختر رسول خدا(ص) نیز در فضای اسلام نفس می کشید.
علی(ع) شوی مسلمانی است که با حق و خود، مدارحق است و با عقل و روح و عبادت و استقامت و زهدش، فضایی اسلامی و مثال زدنی را برای فاطمه(س)پدید می آورد و فاطمه(س) با فضایلی که در شخصیت علی(ع) بود، عطر دل انگیز اسلام را استشمام می کرد و تضرع و خشوع و عبادت و سجده های آن دو، در برابر خداوند و برجستگی آنها در مقام محبت خدا و خوف از او در هم می آمیخت.
الجار ثم الدار
زهرا(س) در خانه اش، در چنین فضای معنوی می زیست و ح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 