پاورپوینت کامل امام خمینی، اصول و روش های تعلیم و تربیت ۹۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام خمینی، اصول و روش های تعلیم و تربیت ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام خمینی، اصول و روش های تعلیم و تربیت ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام خمینی، اصول و روش های تعلیم و تربیت ۹۴ اسلاید در PowerPoint :

>

تعلیم و تربیت از مهمترین اموری است که در ساحت حیات بشری مطرح بوده و هست زیرا آفریدگار هستی، تکامل بشر را در اختیار خود او نهاده و راههای کمال را از طریق عقل و پیامبران خود، به او نشان داده است و همان گونه که رسولان خویش را حجت قرار داده، دستاوردهای عقلانی و محصولات اندیشه صحیح را نیز معتبر و قابل اعتماد دانسته است.

امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم فرمود: ((… ان لله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه، فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه و اما الباطنه فالعقول)).

خداوند – برای فهم وظایف و حقایق – دو طریق قرار داده است؛ یکی ظاهر و دیگری پنهان است. رسولان و پیامبران و امامان حجت ظاهرند، و عقلها و اندیشه های سالم مردم، حجت باطنی الهی اند.[۱] انسانیت در گذار زمان، وارث معارف و محصولات فکری پیشینیان می شود و زمان به زمان بر اندوخته هایش افزوده می گردد و انبوهی از فرآورده های علوم و فنون و معارف فرا راه او قرار می گیرد. و این وظیفه هر نسلی را نسبت به نسل پس از خود، سنگین تر و حساس تر می کند.

فریضه ای که بر عهده مردم هر دوره نسبت به دوره بعد است، انتقال صحیح و همراه با امانت دانشهای بشری و تعلیمات پیامبران است، تا این سلسله همچنان پایدار مانده و فرهنگ انسانی رو به کمال می رود.

به شهادت تاریخ، هر زمان که بر اثر وقوع جنگهای فراگیر و متعدد، مردم یک عصر به درستی نتوانستند به تربیت و تعلیم نسل پس از خود بپردازند، بشریت به همین اندازه دچار خسران شد و قافله حرکت تکاملی انسانی به رکود گرفتار آمد. این نوشتار که به اختصار به موضوع ((تعلیم و تربیت و مرور بر دیدگاه های حضرت امام خمینی)) پرداخته، بحث خود را بر دو محور قرار داده است، نخست به برخی اصول تربیت و تعلیم می پردازد و آن گاه به روشهای تربیتی اشاره ای کوتاه خواهد داشت.

بخش اول

اصول تعلیم و تربیت

مقصود از اصول، مسایل و موضوعاتی است که توجه بدان در اصل تربیت و تعلیم ضرور است و به فراموشی سپردن آن، این کار را یا دچار انحراف ساخته و یا آن را به رکود و نقصان می کشاند.

۱- اخلاص

از عوامل بسیار مهم و موثر در سازندگی خود و نیز دیگران اخلاص و پاک کردن نیت از هر انگیزه ای جز رضای الهی و خدمت به بندگان خداست. تربیت سازنده روح آدمی است و باید متناسب با ساختمانی باشد که در آن به کار می رود. نفس انسانی اگر بخواهد درست ساخته شود باید پذیرای مصالحی باشد که در ساخت و ساز آن به کار می رود. و چون روح پاک و فطرت الهی و دست نخورده بشر از دروغ و باطل گریزان است، تا در آنچه به او ارائه می شود صدق و راستی نبیند، تسلیم نشده و آن را نمی پذیرد.

لذا تنها عمل و تربیتی در این کار موثر و سازنده است که با نیت صادق و به قصد تربیت و خدمت صورت پذیرد و در غیر این صورت نه در جهت اصلاح نفس کارآیی داشته و نه در تربیت دیگران نقشی دارد.

و بر همین اساس تمامی پیامبران الهی در دعوت خود همواره به مردم می گفتند:

((ما أسئلکم علیه من أجر ان أجری الا علی رب العالمین)). من در قبال دعوت و پیام رسانی خود هیچ مزدی از شما نمی طلبم، پاداش من بر پروردگار جهانیان است.[۲] البته در خصوص تعلیم، ممکن است شخصی بی قصد اخلاص نیز، معلومات و اندوخته های ذهنی خود را به دیگران منتقل سازد، ولی این کار در تربیت و تهذیب نفس غیر ممکن است، گرچه در مورد آموزش نیز اگر نیت صادق همراه آن باشد، عمق، بالندگی و فهم را هم به دانشآموز، خواهد بخشید و علم را بارور خواهد ساخت.

در حدیثی امام صادق(ع) فرمودند: ((من تعلم لله عز و جل و عمل لله و علم لله دعی فی ملکوت السماوات عظیما)). هر کس بابی از دانش را برای خدا فرا گیرد و برای او به آن عمل کند و آن را به جهت کسب رضای الهی به دیگران نیز بیاموزاند، در ملکوت آسمانها به عنوان شخصی بزرگ خوانده می شود.[۳] امام خمینی می فرماید:

((ای عزیز، علاج کل العلاج، در این است که انسان که می خواهد علمش الهی باشد، وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتی که شده، قصد خود را تلخیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات تخلیص نیت و نیت خالص است)).[۴]

۲- تقدم تزکیه بر تعلیم

مقصود از این عنوان تقدم زمانی نیست، زیرا اینکه ابتدا انسان باید خود را بسازد و سپس به یادگیری و تعلم بپردازد، سخنی قابل ذکر و در خور توجهی نیست زیرا علم راهنمای عمل است، و تا انسان راههای خودسازی را نداند چه گونه می تواند به این امر بپردازد و به فرموده علی(ع): ((العامل بغیر علم کالسائر فی غیر الطریق لا یزیده کثره السیر الا بعدا)) کسی که بدون علم و دانش به دنبال عمل باشد، مانند کسی است که بیراهه می رود، هر چه در آن بیشتر حرکت کند، از مقصد دورتر می شود.[۵]

بلکه مقصود، تقدم در اهمیت و شرافت است. و این بدان خاطر است که علم مقدمه عمل است. اگر دانش کسب شود ولی تهذیب و تربیت به دنبال آن نباشد، این دانش، در موارد بسیاری به زیان فرد و جامعه می انجامد، در حالی که چنان چه شخصی عالم نبود، گرچه چنین کسی در تربیت و تهذیب دچار مشکل است، ولی اگر ضرری داشته باشد، متوجه خود او است و لطمه ای به اجتماع نمی زند.

امام خمینی در این باره می فرمایند: ((… کوشش کنید که همدوش با درس خواندن و تعلیم، تربیت باشد. که آن مقدم است به حسب رتبه، بر تعلیم و تلاوت آیات و تعلیم کتاب و حکمت)).[۶] باز می گویند: ((آن عالمی که تزکیه نشده است خطرش بسیار زیادتر است. جاهل اگر فاسد هم باشد خودش فاسد است، اما اگر عالم فاسد باشد، عالم را فاسد می کند، کشور را به فساد می کشد. تزکیه قبل از تعلیم و تعلم است)).[۷] این اصل از اصول مهم و دارای آثار زیادی است و خود منشأ اصل دیگری در این باب است و آن گزینش دانشها و علوم نافع است که هم اکنون به آن می پردازیم.

۳- محوریت علوم سودمند و درجه بندی آنها

به طور کلی علوم مفید بر دو دسته اند. بخشی از آنها عهده دار اصلاح درونی و معنوی انسان است و بخش دیگر زندگی بیرونی و مادی او را به سامان می رساند. علومی نیز هستند که برای هیچ یک از این دو بعد، سودی ندارد و حتی برخی مضر و مخرب نیز می باشند.

و لذا با توجه به کثرت رشته های مختلف دانشها و محدودیت عمر و دوران زندگی، نظام تعلیم و تربیت باید به درجه بندی آنها بر اساس تقدم تزکیه بر تعلیم بپردازد، ابتدا آن علومی را که در ساخت و ساز درونی و معنوی بشر دخالت دارند اولویت دهد و سپس فنون و دانشهایی که در پیشبرد زندگی مادی مردم و ایجاد توسعه و رفاه آنان نقش دارد، در این نظام جای دهد و علوم غیر مفید و مضر را از آن حذف کند.

امام خمینی در این باره می فرمایند: ((انسان عاقل، پس از اینکه فهمید با این عمرهای کوتاه و وقت کم و موانع و حوادث بسیار، نمی تواند جامع جمیع علوم و حائز همه فضایل شود، باید فکر کند که در علوم کدام یک به حال او نافعتر است و خود را به آن مشغول کند و تکمیل آن نماید)).[۸]

۴- تقدم اصلاح خود بر دیگران

همچنان که در اصل اخلاص گفتیم، تأثیر سخن و تربیت وقتی است که تربیت پذیر، مربی را در کار خود صادق بداند و در غیر این صورت تربیت محقق نمی شود. بر همین اساس، اصل دیگری شکل می گیرد و آن لزوم اصلاح نفس و خودپردازی پیش از پرداختن به دیگران و مربی گری است. رفتار شخص مربی باید شاهد صدق گفتار او باشد، تا متربی او را فردی صادق بیابد و آموزه های او را با جان و دل بپذیرد. و گرنه خواهد گفت، اگر این سخنان درست باشد و باید آن را پیاده کرد، چرا خود او اینچنین نمی کند و طور دیگری عمل می کند.

قرآن کریم می فرماید: ((یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون)). ای اهل ایمان! چرا سخنی نمی گویید که بدان پایبند نیستید. گفتار بدون عمل نزد خداوند مورد دشمنی بزرگی است)).[۹]

در حدیثی امام صادق(ع) فرمودند: ((کونوا دعاه الناس بأعمالکم و لا تکونوا دعاه بألسنتکم)). با اعمال خود مردم را به سوی خوبیها بخوانید و دعوت گر زبانی مباشید.[۱۰] امام خمینی می فرمایند: ((هر کس از خودش باید شروع کند و عقاید و اعمالش را تطبیق با اسلام بدهد و بعد از اینکه خودش را اصلاح کرد، آن وقت دنبال این باشد که دیگران را اصلاح کند و خصوصا شما که در دبیرستانها هستید و همه آنها که سر و کارشان با بچه ها و نوباوگان و جوانان است)).[۱۱]

و نیز می گویند: ((… هر اصلاحی، نقطه اولش خود انسان است. چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند)).[۱۲]

۵- تقویت فهم و رشد عقلانی

باز از اصول مهم در امر تعلیم و تربیت کمال دادن به فهم و نیروی تعقل دانشآموز و تربیت جو است. نظام آموزشی نباید به صورتی عمل کند که فقط انبوهی از اطلاعات را در زمینه های مختلف به دانشآموز منتقل کند و یا مربی تنها به یاد دادن موضوعات و مطالب تربیتی و اخلاقی اکتفا کند، بیآنکه به متعلم و یا متربی فرصت تفکر و تعمق در آن مسایل علمی و یا تطبیق آن آموزه های اخلاقی با حالات روحی و صفات درونی خود بدهد. در عرصه تعلیم و تربیت، آن نظامی موفق و کامرواست که حاصل آن تولید اندیشه و فرآورده های تازه و جدید در صحنه های مختلف فکر و عملی بشر گردد، و راه رشد و حرکت به پیش نیز همین است و رسیدن به این هدف نیز، تنها از این مسیر قابل دستیابی است و گرنه داشتن انبوهی از اطلاعات در سینه، بدون قدرت تجزیه و تحلیل و کشف مجهولات از راه معلومات انباشته، گرچه مفید است ولی کافی نیست. بسیارند عالمانی که در زمینه های گوناگون، آگاهیهای زیادی دارند، ولی دانش آنها منحصر است به آنچه خوانده و تعلیم دیده اند، در حالی که از درک بسیاری از مسایل حیاتی و لازم در سلوک اجتماعی و غیر آن عاجزند و خیلی ابتدایی و بسیط به نظر می رسند. سر این امر در روایات ما بیان شده است و آن این است که اینان علم را با فهم همراه نکرده اند و تعلم را با تعمق و تفکر درنیافته اند. در حدیثی امیر مومنان فرمودند: ((… ألا لا خیر فی علم لیس فیه تفهم.. .)) توجه داشته باشید دانشی که از بینش بی بهره باشد، خیری در آن نیست.[۱۳] قرآن کریم در بسیاری از آیات خود، مردم را دعوت به تدبر، تفکر و تعقل کرده[۱۴] و چنین چیزی غیر از تعلم و فراگیری است.

امام خمینی در این زمینه می گویند: ((فطرت انسانی این طور است که مطلبی را همین طوری قبول نمی کند، تا هرچه گفتند فوری قبول کند، این طور نیست بلکه اگر مطلبی به او تبلیغ کردند یا مطلبی را گفتند این دلیل می خواهد، که به چه دلیل شما یک همچو مطلبی را مثلا می گویید.. .)).[۱۵]

بخش دوم

روشهای تربیت

در این بخش، به طور اجمال ابتدا به روشهای خودسازی و سپس به روشهای دیگرسازی خواهیم پرداخت و آنگاه به شیوه های مشترک اشاره می کنیم.

فصل اول: روشهای خودپردازی

۱- تفکر

اساسی ترین عنصر در تربیت انسانی تفکر است و بیآن هر عمل و حتی عبادت، فاقد خاصیت و اثر سازندگی خواهد بود. در حدیثی به روایت امام صادق(ع)، امیر مومنان(ع) فرمودند:

((ألا لا خیر فی عباده لیس فیها تفکر.. .)) آگاه باشید که عبادتی که در آن تفکر نباشد خیری ندارد.[۱۶] امام راحل می فرمایند: ((در شب، خلوت هست و شما فارغ هستید. فکر کنید که آیا قلب شما یک قلب نورانی متوجه به نور است یا یک قلب ظلمانی متوجه به آمال شیطانی؟))[۱۷] تفکر میدانهای مختلف دارد که صحنه جولان فکر است و هر کدام شخص را با بخشی از واقعیات و حقایق عالم هستی آشنا می کند که به برخی از آن اشاره می کنیم.

الف – نفس

از شریفترین مخلوقات الهی که به فرموده قرآن کریم در ((احسن تقویم)) جای گرفته[۱۸] و به ((تکریم)) الهی مفتخر شده[۱۹] و به روح خدایی نسبت یافته[۲۰] نفس انسانی است. این گوهر نفیس خود اقیانوس بی کرانی است از آیات و نشانه های حق که توجه بدان و اندیشه در آن، به میدان دید آدمی آنچنان وسعت می دهد، که او را از فنای عالم خاک رهایی داده و به بقای حق پیوند می بخشد.[۲۱]

امام خمینی می نویسند: ((ای برادر راه حقیقت، از خواب غفلت بیدار شو و چشم دل و دیده قلبت را باز کن و کتاب نفس خود را قرائت نما، که از برای گواهی کافی خواهد بود)).[۲۲]

ب – حالات مردم از عرصه های جولان اندیشه

عرصه های جولان اندیشه، حالات مختلف و جوانب گوناگون زندگی مردم در هر دوره ای است تا سالک از این طریق به کشف رموز موفقیت و یا شکست گروههای مردمی پی برد و از آن درس بگیرد. امام خمینی می فرمایند: ((فرزندم، کر و فر دنیا و نشیب و فراز آن به سرعت می گذرد و همه زیر چرخهای زمان خرد می شویم و من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنجهای درونی و روانی و روحی شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهایی که به آن نرسیده اند، بسیار رنجآورتر و جگرخراش تر است)).[۲۳]

ج – مرگ

پایان زندگی بشر از دردناکترین و در عین حال درس آموزترین حوادث حیات او شمرده می شود. اگر این حادثه بس بزرگ، مایه عبرت بشر شود، همین جان کاه ترین واقعه می تواند به شیرین ترین و راحت بخش ترین لحظه های عمر تبدیل گردد. امام راحل در این باره می گویند: ((فکر این مطلب را بکنید که قضیه نزدیک شدن به مرگ است و هیچ کس هم سند به شما نداده است که صد و بیست سال عمر کنید. صد و بیست ساله نداریم، ممکن است بیست و پنج ساله انسان بمیرد.. .. باید فکر کنید در این مطالب تأمل کنید، مراقبه کنید)).[۲۴]

د – تاریخ

از منابع مهم فکر انسانی تاریخ و حالات گذشتگان است. امیر مومنان(ع) در سفارشهای خود به فرزندش امام مجتبی(ع) بر نقش تاریخ در پندآموزی و کشف حقایق تأکید کرده و می فرمایند: ((… فرزندم، گرچه من بسان پیشینیان عمر نکردم ولی در کارها و اخبارشان نگریستم به صورتی که مثل یکی از آنان شدم و چنان شد که گوئیا با اول تا آخرشان به سر برده و زندگی کردم، پس کردار خوب آنان را از بد آن تمیز داده و پی بردم.. . )).[۲۵] امام خمینی در این مورد می گویند: ((مگر من و شما چند سال دیگر هستیم؟ مگر شماها چقدر می خواهید عمر بکنید؟ مگر شما هر مقامی پیدا بکنید از مقام رضاخان و محمدرضاخان بیشتر می شود؟ عبرت بگیرید! عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ! تاریخ، معلم انسان است. تعلیم بگیرید از این حوادثی که در دنیا واقع می شود)).[۲۶]

ه – طبیعت

همان گونه که در نفس انسانی دریایی از معارف و حقایق نهفته است، طبیعت نیز با وجود رموز و اسرار بی پایان خود، از وسیعترین صحنه های جولان اندیشه و فکر بشری است و قرآن کریم انسانها را بدین کار اساسی فرا خوانده و نتیجه طبیعی تفکر صحیح در این باره را، شناخت ح

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.