پاورپوینت کامل خواستگار کیلو چند؟ نقد فیلم ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خواستگار کیلو چند؟ نقد فیلم ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خواستگار کیلو چند؟ نقد فیلم ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خواستگار کیلو چند؟ نقد فیلم ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
>
فیلم: دختر ایرونی
نویسنده: ایرج طهماسب
کارگردان: محمدحسین لطیفی
بازیگران: هدیه تهرانی، امین حیایی، گرشا رئوفی، آفرین عبیسی و. ..
«دختر ایرونی»، پس از «سرعت» و «عینک دودی»، در کارنامه آثار سینمایی «لطیفی»، اظهار وجود می کند. این فیلمساز که پیش از این با سریال های تلویزیونی چون «کت جادویی»، «سفر سبز»، «همسایه ها» و «درباریان فراری» برای بینندگان ایرانی به نامی آشنا تبدیل شده؛ کمابیش در آثارش رگه هایی از طنز مشهود است. هر چند هر اثر حس و حال ویژه خود را دارد ولی تلخ و عبوس نیست.
«دختر ایرونی» هم طنز است و برگرفته از یک سنت و به تعبیر دیگری ضد سنت! همه چیز از یک جابه جایی ساده شروع می شود، جابه جایی عرف خواستگاری مرد از زن، به خواستگاری زن از مرد!
با این فیلم، سنت رایج خواستگاری زیر سؤال برده می شود و از سویی دیگر اثبات می گردد که خواستگاری دختر از پسر خلاف عرف هست، ولی خلاف شرع نیست. دختر ایرونی، دختری است به نام «مریم یزدانی» که رند است و کاردان، طوری که از فروش فرشته ها هم پول در می آورد!
«مریم» ۲۹ سال دارد و لیسانس معماری است و یک کارگاه مرمت آثار را می چرخاند. وی معتقد است با آن همه کار سخت و رسیدگی به کارگران و پیدا کردن مشتری و. .. باید خودش برود زن بگیرد، نه اینکه برایش خواستگار بیاید! این دختر ایرونی آرزوی یکی از خواستگارانی است که از فرنگ آمده و می خواهد یک دختر اصیل ایرانی را با خودش ببرد آن طرف آب؛ ولی وقتی می بیند این دختر برای خودش کسی است و حاضر نیست عده ای هر روز بیایند و روی او قیمت بگذارند و مثل گوسفند بخرندش، راهش را می کشد و می رود.
این دختر ایرونی حتی حاضر نیست برای خواستگارانش چای بریزد و برادر کوچکش را مسئول ریختن چای کرده و پسرک که از این کار هر روزه خسته شده است، عاقبت اعتراض می کند که مگر می خواهند به خواستگاری او بیایند؛ و با همین حرف، جرقه ای در ذهن «مریم» شکل می گیرد.
در مقابل این دختر ایرونی همه فن حریف، یک دختر ایرونی بی دست و پا و مظلوم هم هست که از قضا دختر دایی «مریم» است. «نغمه»، کاملاً زیر نظر بابا و زن بابایش است و حق دوستی و معاشرت با دیگران را ندارد. او ۳۳ سالش است و تا به حال، کسی به خواستگاری اش نرفته؛ ولی وی به کلاس های مختلفی چون شیرینی پزی، آشپزی، خیاطی و گلدوزی می رود و دلش شوهر می خواهد.
همه چیز به همین سادگی شروع می شود؛ «مریم» نمی خواهد ازدواج کند، در عوض «نغمه»، افسرده شده و تمایل به تشکیل خانواده دارد. «نغمه» ناامید و خسته از ماندن در خانه پدر و شنیدن اوامر نامادری، دست به خودکشی می زند که موفق نمی شود. «مریم» هم که تنها دوست «نغمه» است چاره ای ندارد جز اینکه به دایی اش بگوید در هندوستان رسم است دختران به خواستگاری پسران بروند. پس از این، نویسنده و کارگردان در پشت شخصیت «مریم» پنهان می شوند و لبه تیغِ تیزِ انتقاد را از آستین او بیرون می آورند.
«مریم» معتقد است کشور پر از دختر دسته گل است و چرا باید دختران سال ها منتظر بنشینند تا ببینند کسی به خواستگاری آنها می آید یا نه؟ به نظر او هیچ اشکالی ندارد تا دایی اش طی یک خواستگاری فرمالیته، اعتماد به نفس و باب آشنایی با دیگران را برای دخترش فراهم کند. اما از نظر پدر «نغمه»، دخترش گربه نیست تا برود و در خیابان برای خودش شوهر پیدا کند!
تقابل میان سنت و مدرنیته از همین جا در فیلم آشکار می شود. شخصیت های جوان تر در مقابل آداب و رسوم سنتی می ایستند و می گویند حتی پیامبران هم برای دخترشان خواستگاری کرده اند، پس هیچ مشکل شرعی در این مورد نیست. «مریم» که طرفدار سرسخت این اعتقاد است، آن هم نه به خاطر خودش، بلکه برای روحیه دادن به دختر دایی اش، همچنان مشتاق است که قواعد کهنه را دور بریزد و برای «نغمه» به خواستگاری برود. اما جالب این است که هیچ مرد مناسبی برای ازدواج نمی یابد. همه مردها یا بیکارند، یا معتادند و یا چشم چرانند و دستِ بزن دارند و نمی توانند همسر خوبی برای «نغمه» باشند. عاقبت در میان مردانِ کاندیدا، قرعه به نام جوانِ بی کس و کار و شوتی، به نام «علی شوتی» می افتد. اویی که کارش ساختن مجسمه فرشته است و «مریم» فرشته ها را برایش می فروشد. این «علی» آنقدر فرشته ساخته که به «علی فرشته» معروف شده و آنقدر ساده و بی دست و پاست که قبول کند برایش خواستگار بیاید!
دایی که به هیچ وجه با این خواستگاری رفتن موافق نیست ضربه آخرش را به «مریم» می زند که او خودش ترشیده و باید برای خود به خواستگاری برود.
از آنجایی که این دختر ایرونی کسی نیست که با این حربه ها کنار بکشد، برای اینکه دایی اش را متقاعد کند یافتن جوانی مناسب برای ازدواج با «نغمه» جرم نیست، پدرِ خودش را راضی می کند تا همراه وی به خواستگاری «علی شوتی» بروند و خودش اولین کسی شود که به خواستگاری پسری رفته است.
والدین «مریم» با اینکه این کار را زشت می دانند اما به خاطر سر و سامان گرفتن «نغمه» و به فکر بردن دایی برای یافتن داماد، به این کار رضایت می دهند و می گویند مهم دختر و پسر هستند و بقیه کارها تشریفات است.
درست بعد از این، همه چیز شکل دیگری پیدا می کند؛ چرا که «علی فرشته» به خواستگاری «مریم» پاسخ مثبت می دهد و او را مظهر عشق و انسانیت می داند. همه چیز شوخی شوخی، جدی می شود و در نهایت، معلوم می شود که این جوان خجول که حتی بلد نیست به خواستگارش چایی تعارف کند، پسر پولدارترین مرد شهر است و در ایتالیا فلسفه و عرفان خوانده و مجسمه ساز نابغه ای در تراشیدن سنگ است. «علی» از دو سال قبل به نماز خواندن و شعر خواندن روی آورده، از پول بیزار شده و از خانه مادری بریده است. او وقتی به طور تصادفی «مریم» را در پشت یک مجسمه فرشته دیده که مثل فرشته های واقعی لبخند می زده، عاشق شوریده او شده است. «علی شوتی» با آن کت و کلاه و شال گردن و عینک مسخره اش که بیشتر شوت بودن او را نشان می دهد، به زیرزمین کارگاه «مریم» خزیده و پنهان از چشم دیگران از سنگ، فرشته تراشیده و ایتالیایی بلغور کرده است.
البته معلوم نیست این فرهاد کوهکن مدرن! که دائم در حال تیشه زدن بر بیستون است تا از دل آنها مجسمه فرشته بیرون بیاورد، آن هم فرشته هایی که شبیه «مریم» هستند؛ چرا به جای اینکه مثل آدم حسابی به خواستگاری این دختر ایرونی برود، دو سال تمام خودش را در زیرزمین زندانی کرده و دلش به این خوش است که دلداده اش رئیس اوست و به او زور می گوید و بیشتر پول فرشته ها را خودش بالا می کشد! شواهد این طور نشان می دهد که تنها بهانه «علی شوتی» – که نام واقعی اش «علی فرمانی» است و نه تنها شوت نیست بلکه در واقع بسیار هوشیار و زرنگ است – از این پنهان کاری، نشان دادن فقر و بی چیزی اش است. وی بر خلاف دیگران که به ثروت پدر می نازند، از ثروت پدرش دست کشیده و نمی خواهد هیچ دختری فقط به خاطر پول با او ازدواج کند. حتی اگر این بهانه «علی» واقعاً دلیل دو سال سک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 