پاورپوینت کامل دختران فرار «قسمت دوم»؛ نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه و پیامدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دختران فرار «قسمت دوم»؛ نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه و پیامدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختران فرار «قسمت دوم»؛ نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه و پیامدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دختران فرار «قسمت دوم»؛ نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه و پیامدهای آن ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

اگر زمانی زنان ویژه در ساعات بخصوصی از روز، در مکان های مشخصی به انتظار مردان غریبه می ایستادند، در حال حاضر با پدیده فرار دختران از خانه، دختران نوجوان در هر ساعتی از روز و در هر خیابانی، مشتریان خود را می یابند.

زمانی آمارها نشان می داد که در سطح کشور یک میلیون زن خیابانی و آسیب پذیر وجود دارد! و حال با توجه به افزایش آمار دختران فراری سن فرار و فحشا به شدت کاهش یافته است و حتی گاه دختران ۸ ساله از خانه می گریزند، باید دید آمار واقعی زنان خیابانی چقدر است.

دختران فراری با این تصور که هرگز روی بازگشت به خانه را نخواهند داشت و یا دیگر کسی پذیرای آنان نخواهد بود، میزان آسیب پذیری خود را افزایش می دهند و با یک انحراف با انحرافات دیگری هم درگیر می شوند. همین انحرافات شخصی با گسترش روزافزون خود، کانون خانواده ها را تهدید و زمینه را برای به فساد کشیدن جامعه مهیا می کند.

دختر فراری به حق یا ناحق از روابط بین اعضای خانواده خود خشنود نیست و برای اعتراض به این ناخشنودی و یا مبارزه با سلطه خانواده و حتی محدودیت های عرفی اجتماع، به خود حق می دهد که خانه را برای همیشه ترک کند. هر چند شرایط نامساعد زندگی و فشارهای روانی و نداشتن تفریحات سالم و کار مناسب و. .. دختران را در تنگنا می گذارد، اما معلوم است که تنها راه مقابله با این تنگنا غرق شدن در اوج تاریکی و تباهی نیست.

دوران بلوغ، مهم ترین دوره زندگی یک دختر و پسر نوجوان است و هنگامی که والدین از تغییرات جسمی و روحی فرزندان شان در این سن آگاهی نداشته باشند، اولین تظاهرات این بلوغ در گرایش به جنس مخالف خودش را بروز خواهد داد و والدین بی خبر از این احساسات، فکر می کنند فرزندشان آرام و سربه راه است. دوستی های دوران نوجوانی و احتمالاً دلبستگی های خام و مبنی بر هوس های زودگذر این دوران، و توجه بیش از حد و یا عدم توجه والدین به آنها گاه منجر به فرار دختر به تنهایی و یا به همراه دوست پسرش می شود. کسی که از دید دختر تنها حامی و دوستدار اوست و بهتر از پدر و مادرش او را درک می کند و می تواند در آرزوهای طولانی اش، که برعکس گاه کاملاً کوتاه است، غرق در خوشی و خیال شود.

با این حساب دوران نوجوانی که اوج شکوفایی و خلاقیت یک دختر است و زمان به ظهور رسیدن توانایی ها و استعدادهای علمی درون او، ناگهان دخترِ بی خبر از همه جا را به سراب نیستی پرتاب می کند و چهره دختر امروز و مادر فردا را مکدر می سازد.

فرار از خانه یا خانواده

دکتر «شهلا معظمی» استاد دانشگاه و جرم شناس مؤسسه تحقیقات علوم جزایی و جرم شناسی، کارشناسی است که کتاب ارزشمند «فرار دختران، چرا؟»، در باب پدیده دختران فراری به تازگی از ایشان به چاپ رسیده است. با ایشان که صحبت کردیم ابتدا در مورد اهمیت وجود خانواده ای سالم گفت:

اول باید ببینیم که آیا دختران از خانه خود فرار می کنند یا از خانواده خود؟ آنچه که واقعیت دارد این است که ما خانواده ایده آل آرمانی نداریم. امروزه خانواده ای که نیازهای اولیه و آنچه مربوط به حق حیات یک کودک اعم از آموزش، پرورش، حفظ و نگهداری، تأمین امنیت جانی، اقتصادی و مسکن می باشد را مورد توجه قرار می دهند، فقط یک خانواده طبیعی تلقی می شوند و نه خانواده ایده آل.

محققان هم بر این باورند که خانواده ها مراقبت بیشتری از دختران نسبت به پسران به عمل می آورند و به آنها می آموزند تا شریف و نجیب باشند و همه اینها برای آن است که خطر بدنامی دختر وجود دارد و خانواده ها برای احتراز از عواقب شخصی، خانوادگی و اجتماعی چنین حادثه ای، می کوشند تا نه فقط از نظر رفتار جنسی دختران شان را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار دهند، بلکه رفتارهای دیگر آنان را منطبق با مقررات اجتماعی سازند. لذا دختران گاه به خاطر رهایی از این کنترل های توجیه نشده برای آنان، از خانه می گریزند.

خودِ من در بررسی هایی که روی ده پرونده دختر فراری مجرم، انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که سه دختر، بچه های طلاق بودند و سه دختر به خاطر فقر مادی و فرهنگی خانواده و اجبار پدران معتادشان برای تکدی گری و یا فحشا، به خاطر تهیه مواد مخدر از خانه فرار کرده بودند و سه دختر دیگر متعلق به خانواده های منحرفی بودند که نظارت و کنترل صحیحی بر روی فرزندان شان نداشتند. تنها یک مورد بود که دختر مشکل خیلی خاصی نداشت و می خواست با فرار کردن، زندگی جدیدی را تجربه کند. پس با این حساب وقتی در خانواده ای محبت و دوستی نباشد، محیط برای فرزندان غیر قابل تحمل می شود و آنها را تحریک به ترک خانه می کند.

وی افزود:

اغلب دختران برای فرار از فساد حاکم بر خانواده و یافتن محیطی امن تر، از خانه فرار می کنند؛ در حالی که توانایی کوچک ترین تغییری را در اوضاع زندگی شان ندارند. این دختران غافلند که به علت عدم وجود یک حامی اجتماعی و بی تجربگی خودشان به سرعت در همان دامی گرفتار می شوند که به خاطر فرار از آن، از خانه گریخته اند.

عدم توجه والدین به فرزندان و عدم درک آنها، اعتیاد، آزار جنسی و روابط نامشروع قبل از فرار، خشونت خانگی، افزایش جمعیت خانواده، کم سواد بودن والدین، وضعیت نامطلوب اقتصادی و فقر و حتی ثروت زیاد، آزادی بیش از حد و عدم نظارت درست خانواده ها روی فرزندان شان و بی توجهی به خواسته های معقول آنان، باعث فرار دختران از خانه می شود. این را هم باید در نظر داشت کسانی که از خانه فرار می کنند قصد ندارند که تبدیل به یک فاحشه شوند، بلکه می خواهند یک زندگی مستقل و آرام داشته باشند.

پس با این حساب برای اینکه جلوی این معضل اجتماعی گرفته شود، راهی جز آگاهی والدین در این زمینه نیست؟

بله، مهم ترین مسئله در فرار دختران از خانه به منشأ آن، یعنی خانواده برمی گردد. خانواده ها باید آموزش ببینند که به بچه هایشان و احساسات آنان توجه نشان بدهند، چرا که اغلب بچه های فراری از خانواده های پر از مشکل هستند. بچه ها در دوران نوجوانی به خاطر شکل گرفتن شخصیت شان بسیار آسیب پذیر هستند و باید به آنها توجه کافی بشود.

اما مسئله مهم دیگر وظیفه دولت و جامعه برای جلوگیری از این معضل اجتماعی است. در خارج از ایران یک سری مراکز حمایتی وجود دارد که افراد فراری را تحت پوشش قرار می دهد و برایشان شغل و مسکن تهیه می کنند ولی در ایران چنین مراکزی نیست. دولت طبق اصل ۲۰ قانون اساسی موظف است از قشر آسیب پذیر حمایت کند و زمینه مساعدی برای رشد و ارتقای شخصیت زنان در جهت احیای حقوق مادی و معنوی آنان به عمل آورد.

خانم دکتر، از نظر شما فرار از خانه جرم است و یا انحراف؟

صرفاً خودِ فرار از خانه جرم نیست بلکه زمینه ای برای ایجاد جرم است ولی چون با فرار از خانه، دختر در معرض خطر قرار می گیرد باید آن را یک انحراف اجتماعی دانست.

۹۵ درصد دخترانی که در مراکز بهزیستی و کانون ها هستند، سابقه مجرمیت دارند و در کل دخترها بیشتر از پسرها دستگیر شده و به دادگاه ارجاع داده می شوند.

مراحل قانونی که یک دختر فراری پس از دستگیری طی می کند، کدامند؟

اول در کلانتری برایشان پرونده تشکیل می شود و بعد پرونده به دادسرا ارجاع می گردد. اگر فرد فراری جرمی مرتکب نشده باشد در صورتی که والدینش حضور پیدا کنند، نوجوان به آنها تحویل داده می شود و اگر والدین حضور نداشته باشند، پرونده برای تعیین تکلیف به دادگاه فرستاده می شود تا قیم فرد مشخص شود.

خانم معظمی، یک خانواده ایرانی برای اینکه مانع فرار فرزندشان شوند چه مراقبت هایی باید از پسر یا دخترشان بکنند؟

اول اینکه بیش از ۵۰ درصد افرادی که از خانه فرار می کنند فاقد یک خانواده سالم و طبیعی هستند؛ طوری که در جهان هر ساله ۲ میلیون نوجوان زیر ۱۸ سال از خانه می گریزند و یا از خانه رانده می شوند. این کودکان مشکلات بغرنجی در خانه دارند و گاه تعداد فرارهای یک نوجوان نشان می دهد که با سخت ترین مشکلات در خانه مواجه بوده است. گریز از خانه معمولاً پس از یک دوره طولانی ناسازگاری و مشاجره در خانه است.

از سوی دیگر، نیمی از فراری ها، خانه دوم شان یعنی خانه های گروهی و مکان های اصلاحی و یا هر جای دیگری به جز خانه اصلی شان را هم ترک می کنند.

در این میان، بهزیستی و نیروهای انتظامی و سایر نهادهای مسئول هر کدام آمار خود را دارند و این در حالی است که همه این آمارها، ارقام سیاه دختران گریزپا از خانه نیست چرا که بسیاری از دختران دستگیر نمی شوند و یا زمانی دستگیر می شوند که هم برای خودشان و هم خانواده و هم برای جامعه بسیار دیر است.

لذا خانواده در پیشگیری از فرار، نقش اول و اساسی را بازی می کند. رفتار و منش خانواده پیش از فرار در جلوگیری از رخ دادن این اتفاق خیلی مهم است. همچنین خانواده نقش مهم تری در برخورد با دختر پس از فرار دارد تا مانع تکرار این رفتار وی شود. به راحتی می توان گفت که خانواده ها می توانند با رفتار درست بیش از ۹۰ درصد از فرار فرزندان شان پیشگیری کنند.

فرار از زندانی به زندان دیگر

وقتی دختری به هر علت در خانه اش احساس ناامنی می کند بیرون از خانه را جای امن تری برای زندگی تصور می کند و به خیال خودش از زندان خانه می گریزد و در زندان جامعه گرفتار می شود.

دختران معمولاً در مورد مشکلات پس از فرار چیزی نمی دانند و فقط می خواهند هر چه زودتر از شرایط موجود فرار کنند. آنان فکر می کنند دیگر کسی در پارک و خیابان به آنها زور نمی گوید و آنها آزاد و رها از مشکلات خانوادگی می توانند بی دغدغه روی نیمکت پارکی شب را به صبح برسانند. دختران فقط به این می اندیشند که دیگر به جای طعم شیرین مهر و محبت در خانه، طعم تلخ شلاق و توهین را نمی چشند. از این خوشحالند که دیگر چهره والدین معتادشان را نمی بینند و یا اینکه دیگر ناپدری، برادر و حتی پدری وجود ندارد که به جسم و روح آنها تعرّض کند. اما آنها نمی دانند اولین شکارچی آنان، پسرانی گریخته از بند خانه یا زندان هستند که شب و روز به امید یافتن طعمه ای جدید در خیابان ها پرسه می زنند. اما دختران آنقدر بی تجربه هستند که حتی به فکرشان نمی رسد ممکن است در پسِ دروغ های این پسران بی بند و بار، شیادان حرفه ای تری به انتظار نشسته باشند تا با وعده زندگی مرفه به آنان، میلیون ها تومان از وجود آنها سوء استفاده کنند و جسم و روح مچاله شده شان را به جامعه تُف کنند.

اولین مچاله شدن، دیگر روی بازگشت به خانه را برای همیشه از بین می برد و دختر فکر می کند وقتی پس از فرار، در خانه دیگر امنیت جانی هم ندارد؛ پس همان بهتر که آن زندگی جدید را بپذیرد و با حراج گوهر وجودی اش، لقمه ای نان برای خودش بیابد.

گام های بی بازگشت

دخترک گریخته بود؛ از خودش، از خانه اش و از ظلمی که پدر و مادرش به او کرده بودند. دخترک بار سفر از خانه ای را که برایش بیگانه بود، بسته بود؛ می خواست خوشبختی را در پسِ دیوارهای خانه جستجو کند؛ می خواست تنهایی اش را در خیابان های شلوغ شهر پر کند، می خواست از اضطرابی که بر جانش چنگ می زد رهایی یابد؛ می خواست. …

دخترک گریخته بود؛ از ظلم خانه فرار کرده و به ظلم جامعه دچار شده بود. حالا دخترک می دانست که خیابان ها هم مثل خانه اش بوی غربت می دهد؛ پس خودش را سپرده بوده به دست تقدیری که گرگ های خیابانی برایش رقم زده بودند.

وقتی شنیدیم دخترک چند روزی است که همراه مددکار اجتماعی به دادگاه می آید و دوباره او را به بهزیستی باز می گردانند، به سراغش می رویم تا قصه اش را از زبان خودش بشنویم. هر دو می نشینیم؛ روی نیمکت رنگ و رو رفته راهروهای دادگاه اطفال می نشینیم و دخترک با چشمان غم زده اش که سعی دارد اشکی از آنها رها نشود، می گوید:

«۱۴ سال بیشتر ندارم اما به اندازه ۱۴ قرن سختی کشیده ام. پدر و مادرم فقط نام پدر و مادر بودن را یدک می کشند و گرنه چیزی از مهر و محبت نمی دانند. من دختر چهارم خانه هستم، دختری که کاش هرگز به دنیا نمی آمد. مادرم همیشه نفرینم می کرد و سرکوفت می زد که اگر من پسر بودم پدرم آن همه او را اذیت نمی کرد و نمی رفت دوباره زن دیگری بگیرد. اما گناه من چه بود که دختر متولد شده بودم. مادرم اصلاً به این چیزها فکر نمی کرد و فقط مرا عامل بدبختی های خودش می دانست.»

پدرت فقط به خاطر به دنیا آمدن شما، دوباره ازدواج کرد؟

بله. قبل از تولد من، پدرم از مادرم امضا گرفته بود که اگر دوباره دختر زایید، به ازدواج مجدد پدرم رضایت بدهد و یا اینکه برای همیشه برود خانه پدرش. بعد از دنیا آمدن من، پدرم ازدواج کرد و مادرم عقده هایش را سر من خالی کرد. او حتی مرا به بهانه های مختلف کتک می زد و با این کار، خودش را سبک و راحت حس می کرد. مادرم همیشه «بدقدم» صدایم می کرد و می گفت اگر تو بدقدم به دنیا نمی آمدی من این همه خوار و ذلیل نمی شدم.

پدرم به من که اصلاً روی خوش نشان نمی داد و با آن زن دیگر و پسری که به دنیا آورده بود، مشغول بود و حتی به ما خرجی درست و حسابی نمی داد. همیشه لباس های کهنه خواهرهایم را می پوشیدم و شب ها از زور گرسنگی ضعف می کردم.

وضعیت خواهرهایت چطور بود؟

آنها هم دست کمی از من نداشتند ولی تنها امتیازشان این بود که مادرم آنها را عامل بدبختی خودش نمی دانست.

مدرسه که رفته ای؟

راستش وقتی با لباس کهنه و رنگ و رو رفته به مدرسه می رفتم از معلم ها و همکلاسی هایم خجالت می کشیدم و آنقدر پریشان بودم که اصلاً نمی توانستم درس بخوانم؛ به خاطر همین فقط تا چهارم دبستان به مدرسه رفتم.

علت فرارت از خانه فقط رفتار مادرت بود؟

بدبختی، بیچارگی، کمبود محبت پدر و مادر، گرسنگی و نداشتن حتی یک لباس درست و حسابی، همه باعث شد که از خانه بزنم بیرون تا لااقل فکرم راحت باشد که خانواده ای ندارم تا به من بی مهری کنند.

بعد از فرار از خانه چه کردی و چه اتفاق هایی برایت افتاد؟

اولش با دختری به نام «ف» آشنا شدم. او به خاطر اذیت های نامادری اش از خانه فرار کرده بود. او تا مدتی به من غذا و جا می داد اما بعدش گفت باید خودم کار کنم تا خرجم را در بیاورم. من هم گفتم حاضرم سخت ترین کارها را بکنم تا پول در بیاورم و او ناگهان چنان خنده ای سر داد و گفت اصلاً لازم نیست کارهای سخت بکنی. «ف» مرا به پسری معرفی کرد که در خانه اش تولیدی لباس داشت و به یک کارگر برای بسته بندی لباس ها احتیاج داشت. هر چند کمی به ضد و نقیض گویی های «ف» شک کرده بودم اما از ترس اینکه مبادا مجبور شوم به خانه برگردم، به ناچار حرف های او را قبول کردم. او آدرس پسری ۲۰ ساله به نام «م» را به من داد تا به اصطلاح، در تولیدی او کار کنم. یادم است روزی که به آنجا رفتم چقدر ترس و دلهره داشتم. اما همه اش به یاد خانه مان می افتادم و می گفتم نباید بترسم و بالاخره برای رهایی از بدبختی های خانه باید شجاعت به خرج بدهم. «م»، مرا به خانه اش دعوت کرد ولی داخل خانه هیچ خبری از خیاطی و لباس نبود و همان موقع فهمیدم که همه حرف های آن دختر دروغ بوده و دختری که از خانه فرار می کند فقط یک کار می تواند انجام بدهد.

آن پسر همان روز مرا به شش پسر دیگر که همگی ۱۸ و ۱۹ ساله بودند معرفی کرد و از هر کدام شان ۱۵ هزار تومان گرفت و در کل ۵ هزار تومان به من داد. آن شب وحشتناک با بدبختی و مصیبت گذشت و روز بعد، من دیگر آن دختر ۱۴ ساله معصوم و پاک نبودم.

«ف» برای اینکه شکمم را سیر کنم و جایی برای خواب داشته باشم دایم مرا به این و آن معرفی می کرد و همین طور زندگی ام می گذشت.

چطور دستگیر شدی و سر از بهزیستی در آوردی؟

یک شب من و «ف» با چهار پسر نوجوان به یکی از محله های شهر قم رفتیم و آنجا نیروی امر به معروف و نهی از منکر به ما شک کرد و دستگیرمان کرد. آنجا پس از کلی بازجویی ما را به بهزیستی فرستادند و از آنجا چند بار به دادگاه آمده ام تا تکلیفم مشخص شود.

خانواده ات اصلاً سراغی از تو نگرفته اند؟

از ترس، آدرس خانه مان را نداده ام. اگر پدرم ماجرا را بداند مجالی برای نفس کشیدن به من نمی دهد.

***

دخترک ساکت شده و چشمان بی فروغش را به نقطه ای نامعلوم دوخته است و ما به این می اندیشیم که آیا این دختر به قول مادرش بدقدم، می تواند پس از این به زندگی عادی برگردد و مثل یک دختر معمولی به زندگی اش ادامه دهد یا اینکه تا آخر عمر علاوه بر بدقدمی، عنوان بدنامی را هم به دوش خواهد کشید؟

فرارهای عاطفی را دریابیم

با توجه به درگیر بودن پرونده دخترِ بدقدم فراری در دادگاه اطفال، به شعبه اطفال دادگاه عمومی قم می رویم. آقای «رسول منوچهری» قاضی این شعبه است که هنگام ورود ما هنوز در حال رسیدگی به یک پرونده می باشد.

متهم، جوان ۱۸ ساله ای است که علی رغم داشتن امکانات مناسب مالی در خانواده، به تکثیر و توزیع ۱۴۰۰ سی دی غیر مجاز و مستهجن پرداخته است. جلسه رسیدگی به پرونده مذکور که تمام می شود، با توجه به سوابق و تجارب آقای منوچهری در زمینه پرونده دختران فراری، پای صحبت ایشان می نشینیم.

لطفاً بفرمایید با توجه به اینکه خانه و خانواده بهترین پناهگاه برای دختران می باشد، چرا روز به روز شاهد فرار بیشتر دختران از خانه هستیم؟

خانواده به عنوان مکانی مقدس برای عشق ورزیدن به والدین و تجربه آرامش و امنیت برای هر دختری شناخته شده است. لذا فرار دختران از خانه بحث بسیار پیچیده ای است. انگیزه فرار دختران از خانه، فرار از فضای فیزیکی خانواده و در و دیوار آن نیست، بلکه فرار از خانواده است. حتی امکان دارد دختری در خانه و نزد والدین خود باشد ولی چنان روابط سردی بین او و دیگر اعضا باشد که همیشه منزوی بوده و در واقع دچار فرار عاطفی شده باشد. این هم نوعی دیگر فرار از خانه است.

وقتی فرار دختران از خانه را ریشه یابی می کنیم، متوجه می شویم که ابتدا در آنها حالت فرار عاطفی ایجاد شده و بعد از فرار عاطفی، فرار فیزیکی صورت گرفته است.

۸۰ درصد علت فرارهای عاطفی و فیزیکی در دختران و پسران، تحقیر و سرزنشی است که والدین نسبت به آنها دارند. حتی جرایمی که فراری ها بعدها مرتکب می شوند، نشان می دهد که هرگز در خانواده به آنها توجه نشده و مدام از سوی والدین تحقیر شده اند و چون احساس می کنند نسبت به دیگران دچار کمبود و نقصی هستند لذا فرار می کنند و دست به اعمال جرم آمیز می زنند تا کمبودها را به نحوی جبران کنند.

کمتر پیش می آید که دختری به خاطر کمبودهای مالی فرار کند هر چند بعد از فرار، گرسنگی و مشکلات مالی باعث می شود دختران به خلاف روی بیاورند.

در اکثر پرونده های دختران فراری، علت فرار، سرزنش مدام خانواده است و بیشتر دختران هم با دوست پسرشان فرار می کنند. این پسران نیز خود دچار نقص و کمبودی هستند و فرار دو نفره در نظر آنها، این نقص ها را بهتر جبران می کند.

اکثر دختران و پسرانی که از خانه فرار می کنند قصد کسب لذت و روابط نامشروع ندارند، بلکه می خواهند از بی شخصیتی، بی هویتی و احساس خلائی که در خانواده برای آنها ایجاد شده است، فرار کنند. هر چند بعد از فرار برای جبران این خلاء به دلیل کم تجربگی دچار مشکلات دیگری می شوند.

در کشور اسلامی ایران دختران باید از پایگاه مناسبی در خانواده و جامعه برخوردار باشند ولی متأسفانه بسیاری از خانواده ها به دختران شان القا می کنند که موجودی بی خاصیت و سربار خانواده هستند و با چنین القائات منفی، انگیزه فرار را در آنها ایجاد می کنند.

من پرونده های مکرری در این دادگاه داشتم که دختران عاجزانه و با التماس می گفتند حاضرند در بهزیستی بمانند و کارهای سخت انجام بدهند ولی به شهر و خانه خودشان برنگردند؛ چرا که خواهر و برادر و پدر و مادر، آنها را تحقیر می کنند.

با توجه به آنکه فرار از خانه جرم نیست، آیا همین مسئله موجب افزایش فرار نوجوانان و جوانان از خانه ها نمی شود؟

طبق قانون اساسی کشور که مبتنی بر اسلام و شرع است، هر کسی که مکلف شد می تواند هر جایی را که دوست دارد برای زندگی انتخاب کند؛ اما آنچه مورد بحث است این می باشد که آیا یک دختر پس از فرار می تواند به اهداف و ایده آل های خود برسد یا اینکه در دام باندهای فساد می افتد و مورد سوء استفاده های کلان قرار می گیرد.

چیزی که ملاک جرم بودن در یک دختر فراری است، ارتکاب جرم است که معمولاً بعد از فرار اتفاق می افتد؛ جرایمی چون سرقت، جیب بری و روابط نامشروع که عمده ترین فعل ارتکابی در دختران فراری است. ما هم با توجه به جرم ارتکابی برای فرد فراری مجازات تعیین و حکم صادر می کنیم.

اما دخترانی که فقط از خانه فرار کرده و هیچ جرمی مرتکب نشده اند، برایشان خدمات مددکاری را فراهم می کنیم؛ یعنی یک روانکاو علت فرار آنها را جویا می شود و بعد فرد به عوامل بهزیستی جهت تکمیل خدمات معرفی می شود. این معرفی هم صرف محافظت و نگهداری می باشد نه اینکه با افراد برخورد قانونی و خشن و قهرآمیز صورت گیرد. از لحاظ قانونی هم پرونده افرادی را که ضمن فرار، جرمی مرتکب نشده اند، به علت عدم ارتکاب بزه، منع پیگرد قانونی می زنیم و پرونده را از آمار کسر می کنیم؛ یعنی دیگر هیچ پرونده ای برای دختر فراری ثبت نمی شود و با هیچ مشکل قضایی و حقوقی در آینده هم درگیر نیست.

آقای منوچهری، آیا یک قاضی می تواند یک دختر فراری را به استناد ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی، تحت عنوان «ولگردی» محاکمه کند؟

شخص باید حتماً سوء نیت و قصد ولگردی داشته باشد تا بتوانیم با استناد به این ماده او را محاکمه کنیم. اما دختری که به خاطر فشارهای روانی اِعمال شده از سوی والدین از خانه فرار می کند و می خواهد با بیرون آمدن از آن محیط به نیت های صاف و صادق خود برسد و ارزش واقعی اش را پیدا کند، نمی شود ولگرد محسوب کرد و با این جرم او را مجازات کرد. اگر قرار باشد چنین دخترانی ولگرد محسوب شوند، در جامعه کنونی ما از این ولگردتر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.