پاورپوینت کامل جرم پاکدامنی، دام های شیطانی، دفاع خداوند ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جرم پاکدامنی، دام های شیطانی، دفاع خداوند ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جرم پاکدامنی، دام های شیطانی، دفاع خداوند ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جرم پاکدامنی، دام های شیطانی، دفاع خداوند ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

>

نسیم لطیفی از پهنه دریا به ساحل جزیره می وزد. زن در تنهایی و خلوت عارفانه اش با خدا، در سیر و سلوکی ملکوتی به معراج آسمان ها رفته و سرخوش از دیدن آیات جمال خداوند، تسبیح و تقدیس گوی ذات اوست. مدتی است دست تقدیر او را به این جزیره دوردست، امن و بریده از همه جا آورده است.

او همسفر تاجرانی چند بوده که در دریا دچار طوفان شده اند و کشتی همراهان غرق گشته اما کشتی حامل او از خطر طوفان نجات یافته و در ساحل این جزیره پهلو گرفته است. او نجات یافته از امواج سهمگین دریا و طوفان غرایز وحشی انسان های درنده خوک صفت، وقتی خود را در دامن زیبا و سرسبز جزیره پر برکت و بهشتی منظر و ایمن از نگاههای پر طمع و حریص درندگان در لباس انسان و توطئه های شیطانی آنان دید، دست دعا و سپاس به آستان حق بلند کرد و عرضه داشت:

خداوندا، سپاسگزار لطف و احساس بیکران توام که از من به بهترین وجه دفاع کردی و از دام های شیطانی نجاتم دادی و به این بهشت امن و خلوت روح افزا رساندی تا از نعمت های بی منّت تو بهره گیرم و به عبادت تو مشغول و نجوای نیازم را شبانه روز با تو در میان بگذارم.

و حالا مدتی است که او در خلوت و تنهایی خویش با خداوند خود عشق و بندگی می بازد و سرخوش از جام طهور شهود است. در این ساعت به تماشای ساحل زیبا و امواج دریا نشسته و در سیر و سلوک خویش غرق؛ که ناگاه پیدا شدن بادبان چند کشتی توجه او را به خود جلب می کند.

کشتی ها نزدیک شده و در ساحل، پهلو می گیرند و جمعیت فراوانی از آنها پیاده می شود. سر و صداها حکایت از آن دارد که پادشاه، اعیان و اشراف، مشاوران و سپاهیان، مسافران کشتی اند. همگی پشت سر شاه به طرف کلبه محقر بانو حرکت می کنند و چند نفر دوان دوان به محضر بانو رسیده اذن حضور می طلبند.

مجلس آراسته شد. بانوی عفیف و پاکدامن در صدر نشسته، پادشاه زیر دست او و اعیان و اشراف و سپاهیان هر کدام در جایگاه مناسب شأن خود استقرار یافته اند.

سخنگوی شاه به دستور او شروع به سخن کرد:

ای بانوی بزرگ، جماعت حاضر، پادشاه، درباریان، سپاهیان، اعیان و اشراف این مملکت هستند که مدتی است در بلا گرفتارند. شدت بلا آنان را به گدایی درگاه خدا کشانده و دست های تضرّع و التماس شان را بالا برده است. بعد از چندی خداوند جلّ و علا به پیامبر حاضر وحی کرده که این جماعت باید به محضر بنده ای از بندگانم که در جزیره ای دورافتاده به عبادت و بندگی مشغول است، مشرّف شوند و ضمن اعتراف به گناهان خود از وی طلب بخشش کنند تا به گذشت و دعاوی او، مغفرت من نصیب شان گردد و حالا ما در پی امتثال امر خداوند در محضر شما و ملتمس بخشش و دعای شماییم.

بعد از اعلام سخنگو، پادشاه اولین فردی بود که برخاست و لب به اعتراف گشود و عرض کرد:

ای بانوی بزرگ، این قاضی من، اطلاع داد که همسر برادرش مرتکب فحشا شده و مستحق مجازات سنگسار است. من نیز بدون اینکه تحقیق کنم و شاهد و بینه بطلبم، حکم سنگسار او را صادر کردم و حالا معترفم که تقصیر کرده ام و از شما تقاضا دارم برایم طلب بخشش کنی.

بانو خطاب به پادشاه گفت: خداوند تو را بیامرزد. به جای خود بنشین.

برادر قاضی القضات برخاست و چنین اعتراف کرد:

ای بانوی گرانقدر، مرا همسری بود به غایت فاضل و کامل که همدیگر را به شدت دوست می داشتیم. پادشاه را حاجت به فرد امینی افتاد که به مأموریتی مهم اعزام کند. از برادرم مشورت طلبید و او مرا نامزد کرد. من و همسرم از رفتن به آن مأموریت کراهت داشتیم ولی دستور پادشاه قطعی و جز اجابت چاره ای نبود. به ناچار رتق و فتق امور منزل را به برادرم که امین ترین مردم در نظرم بود، سپردم و راهی مأموریت شدم. در بازگشت، برادرم خبر داد که همسرم مرتکب فحشا شده و سنگسار گردیده است. گمان من این است که در حق همسرم کوتاهی کرده ام و از شما تقاضای بخشش و دعا دارم. بانو او را نیز بخشید و برایش طلب رحمت کرد.

قاضی، سومین فردی بود که به گناه عظیم خود اعتراف می کرد و پرده از راز جنایتی بزرگ برمی داشت. او گفت:

ای مکرّمه، همان طور که شنیدی برادر مرا همسری بود در غایت جمال و کمال که در مدت غیاب برادر، روزی نظرم به او افتاد و دل از کف دادم و واله و شیدای او شدم. هر قدر خواستم حرمت برادری و مقام خود نگه دارم و خطا نکنم، نتوانستم. بالاخره روزی به ظلم و گناه از او کام خواستم ولی جواب محکم منفی داد.

قسم خوردم که اگر خواسته ام اجابت نکنی، تو را به فحشا متهم می سازم و حکم سنگساری ات را می گیرم و نابودت می کنم. گفت: من گوهر پاکدامنی ام را به هیچ بهایی نخواهم فروخت و مرا مأیوس کرد. من نیز در محضر پادشاه او را به فحشا متهم کردم و حکم سنگسارش را گرفتم. وقتی او را از حکم قتل باخبر کردم، همچنان سرسخت بر پاکدامنی خود پای فشرد و حاضر نشد به قیمت حفظ جان از سر آن بگذرد. من نیز که شکست خورده بودم به انتقام، او را به بیابان بردم و سنگسار نمودم و وقتی زیر سنگ ها دفن شد، مطمئن از مرگ او به خانه بازگشتم و اینک اعتراف می کنم که نسبت به او ظلم عظیم مرتکب شده ام و از شما تقاضای بخشش دارم.

اعتراف تکان دهنده قاضی به گناه عظیمش همه را مبهوت کرده بود و بیشتر از همه برادر قاضی. او حالا از زبان برادر می شنید که همسرش جان بر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.