پاورپوینت کامل دختران فرار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دختران فرار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختران فرار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دختران فرار (۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه و پیامدهای آن
دختر از گرداب خانه می گریزد و در گردابی بزرگ تر سرگردان می شود. خیابان ها دهان می گشایند و دخترک را در خود می بلعند و او سرگردان و سر در گریبان در میان این خیابان ها می چرخد و می چرخد تا اینکه جوانی هوسباز و یا حتی عاقله زنی در پارک، او را به جایی امن دعوت می کند و دختر ساده و بی ریا برای رهایی از دوران باطل در این گرداب، هر پیشنهاد تحریک کننده ای را قبول می کند و در آرزوی سرپناهی امن به زودی درمی یابد که در گردابی دیگر فرو غلتیده و همه چیز سرابی بیش نبوده است.
دخترانی که از خانه می گریزند، معمولاً به دلیل تربیت ناصحیح و عدم توجه عاطفی و فقدان آموزش و بهداشت مناسب و یا سوء رفتار جسمی و جنسی و روانی است که عطای خانه را به لقایش می بخشند. برخی دختران حسّاس چون در خانه به خواسته های خود نمی رسند و یا والدین حتی سالم و دلسوز، فرصت رسیدگی لازم به فرزندان شان را ندارند؛ گمان می کنند که والدین، آنها را دوست ندارند و در جایی دور از خانه خواهند توانست با آرامش بیشتری زندگی بهتری داشته باشند. حال باید دید در این گریز، مقصر والدین کم توجه و بی توجه هستند و یا دختران حساس و شکننده!
دکتر «شهلا معظّمی» در کتاب «فرار دختران، چرا؟» می نویسد:
«در دهه اخیر رشد فزاینده جمعیت، تورم اقتصادی، بالا رفتن هزینه ها، بیکاری، آثار جنگ هشت ساله، مهاجرت روستاییان به شهرها، خشکسالی و حوادث طبیعی دیگر، وضعیت نابسامان اقتصاد داخلی و فشارهای بین المللی، همه و همه، فراغت بال و آسودگی خیال را از خانواده ها سلب نموده است. نبودن حتی نشانه هایی از آینده ای روشن به رغم تکاپو و تلاش خانواده ها برای دستیابی به یک زندگی شرافتمند با حداقل امکانات از یک سو، آگاهی و بالا رفتن سطح توقعات عمومی با توجه به تفاوت و نابرابری عظیم در تقسیم ثروت ها و تضادها و بی عدالتی ها از سوی دیگر، سبب گسترش تشنج و خشونت در خانواده ها شده است. زیرا از یک سو، خانواده ها قادر به برآوردن ابتدایی ترین حوایج فرزندان خود نیستند و از سوی دیگر، کودکان و جوانان صبر و تحمل و طاقت بزرگسالان را ندارند و گاه در حسرت چیزهایی که مورد نیاز و احتیاج شان است و یا چیزهایی که می بینند و پدر و مادر قادر به تهیه آن نیستند، در پی دستیابی به خواسته خود از اصول اولیه اخلاقی منحرف می شوند. بسیاری از قرارها از کانون خانه برای یافتن کاری شرافتمندانه است. تصور دختران جوان به علت عدم آگاهی این است که با فرار به تهران قادرند کاری بیابند و درآمدی داشته باشند که به پدر و مادرشان نیز کمک کنند و در مواردی نیز فرار برای اقناع بلندپروازی های دختران و زنان جوانی است که در حالت طبیعی و عادی و یا کار شرافتمندانه امکان دسترسی به آنها برایشان حتی در زمان طولانی نیز ممکن نیست.»
فرار از ظلم خانه و پناه به ظلم جامعه
هیچ شکی نیست که خانواده تنها محل عاطفه، عشق ورزیدن، محبت کردن و دوستی صادقانه است. حال اگر دختری در تجربه این موارد در فضای خانه دچار تناقضاتی شود، عطوفت و محبت را در جایی غیر از خانه خواهد جست و چون هنوز فکر می کند همه مانند خودش صداقت دارند، لذا با خوش باوری هر محبتی را با آغوش باز پذیرا می شود.
اکثر تحقیقات کارشناسان مختلف نشان می دهد که علت اصلی فرار دختران از خانه مربوط به تنش ها و نابسامانی های خانوادگی است. اعتیاد والدین، ازدواج مجدد پدر و مادر و زندگی دختر با ناپدری و نامادری، طلاق، فوت یکی و یا هر دو والد، بی توجهی والدین به دوران بلوغ فرزندان، بلوغ زودرس برخی نوجوانان، مخالفت والدین با ازدواج دختر با فرد دلخواه، تحمیل ازدواج اجباری به دختران، آزارهای جنسی از سوی نزدیکان و بستگان خانواده، آزار جسمی کودکان، پایین بودن سطح تحصیلات والدین، بدرفتاری پدر با دختر و دوستی دختر با یک پسر برای جایگزینی فردی به جای پدر، عدم آگاهی والدین از نیازهای عاطفی و روانی فرزندان، عدم مهارت والدین در برقراری ارتباط درست با فرزندان، تربیت نکردن فرزند برای مبارزه با مشکلات، نادیده گرفتن توانایی های فردی فرزندان، تخریب روحیه و شخصیت نوجوان، روی آوردن فرزندان به سیگار و مواد مخدر، فساد شدید اخلاقی والدین، اختلاف فرزندان با والدین و دیگر اعضای خانواده، کنترل شدید والدین، تبعیض بین دختر و پسر، اجبار والدین به دزدی و تکدی گری در فرزندان، بی اعتقادی به اصول اخلاقی و مذهبی، بیکاری پدر و مشکلات اقتصادی، اختلالات روانی و شخصیتی دختران، افزایش شدید جمعیت جوان کشور، مهاجرت بی رویه به شهرها، تغییر ارزش ها و نگرش های اجتماعی، دوستی با افراد ناباب و غیر هم سن، بدسرپرستی و بی سرپرستی، افزایش فاصله طبقاتی، بالا رفتن سطح توقعات، سوء مدیریت و عدم توجه به خواسته های منطقی جوانان، فقر فرهنگی، افت تحصیلی، شیوع افسردگی در نوجوانان و جوانان، پوچ گرایی، استقلال طلبی، کنجکاوی و تجربه هیجان فرار و حتی اختلافات عقیدتی و سیاسی والدین و…، همه و همه از جمله عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هستند که می توانند راه را برای فرار نوجوانان از خانه هموار کنند.
نقش معنویات را نادیده نگیرید
مرکز مداخله در بحران های اجتماعی استان قم، یکی از مراکزی است که در ارتباط با پدیده فرار دختران از خانه به فعالیت مشغول است.
آقای «ابراهیم غلامی»، مسئول این مرکز از جمله کسانی است که وقتی از قصد ما برای تهیه گزارش مطلع می شود نهایت همراهی و همفکری را به کار می گیرد تا ما بتوانیم در انعکاس معضل فرار و آگاهی والدین، گفتگویی با کارشناسان مرکز و دختران فراری داشته باشیم. آقای «منصور اسماعیلی» مشاور و جانشین مسئول مرکز است. وی در مورد اهداف مرکز مداخله در بحران و اقداماتی که این مرکز جهت پیشگیری از فرار دختران و یا فرار مجدد آنها، انجام می دهد، چنین می گوید:
قبل از ایجاد مرکز مداخله در بحران، وجود چنین مرکزی حس می شد، مخصوصاً با توجه به آمار رو به رشد دخترانی که از خانه فرار می کنند و یا گم می شوند؛ چون در کلانتری ها و پاسگاهها امکاناتی برای نگهداری این دختران نبود لذا باید چنین مراکزی احداث می شد تا این دختران به آنجا ارجاع داده شوند. به همین منظور در سال ۱۳۷۸ این مرکز با عنوان «کمیته کاهش طلاق» ایجاد شد و در سال ۱۳۷۹ با عنوان مرکز مداخله در بحران های اجتماعی به طور مستقل به کارش ادامه داد. مرکز مداخله در بحران، مرکز کاهش و پیشگیری از طلاق، مرکز نگهداری از کودکان خیابانی و بدون سرپرست، مرکز خانه سلامت و مراکز بازپروری، همه به گونه ای درگیر این معضل هستند و برای کاهش آسیب های اجتماعی فعالیت می کنند.
پذیرش دختران فراری در این مرکز به چه صورتی است؟
ما یک مرکز قرنطینه در اینجا داریم که به چهار صورت دختران فراری وارد آن می شوند. این دختران یا به صورت خودمعرّف به مرکز ما مراجعه می کنند و یا اینکه مددجویانی هستند که از طریق دادگستری جهت نگهداری موقت تا زمان رسیدگی به پرونده به این مرکز ارجاع داده می شوند. دسته سوم، دخترانی هستند که توسط واحد سیار مرکز از سطح شهر و اطراف حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران به اینجا هدایت می شوند. دسته چهارم، به صورت ارجاعات نیروی انتظامی، پلیس ۱۱۰، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و… وارد این مرکز قرنطینه می شوند. البته اگر این دختران جرمی مرتکب شده باشند ابتدا به دادگاه معرفی می شوند چون دختران این مرکز هیچ گونه جرمی مرتکب نشده اند.
این دختران طبق دستورالعمل داخلی ما حداقل تا بیست روز در اینجا نگهداری می شوند و طی جلساتی با حضور مسئول مرکز، مشاور، مددکار، پزشک و پرستار، مشکل مددجویان بررسی و رفع می شود.
آقای اسماعیلی، خدماتی که مرکز شما در طول این بیست روز انجام می دهد، شامل چه مواردی می باشد؟
خدمات به صورت چند مرحله ای انجام می گیرد. درجه اول، فرد شناسایی شده و مشکلات او برای فرار از خانه تشخیص داده می شود. در مرحله بعدی تحقیق می شود که فرد خدمت گیرنده بومی استان است و یا غیر بومی است. در نهایت، بررسی می شود که دختر مورد نظر، خانواده دارد یا نه؟
اگر خدمت گیرنده، بومی استان قم بود در صورتی که خانواده داشته باشد و والدینش صلاحیت نگهداری از او را داشته باشند، فرد را پس از حل مشکلاتش توسط مشاور حقوقی و روان درمانی و…، به نزد خانواده اش می فرستیم و افرادی که خانواده ندارند و یا خانواده شان صلاحیت نگهداری از آنها را ندارند به دادگاه معرفی می شوند تا قاضی در مورد ایشان تصمیم بگیرد. اکثر این دختران هم پس از نظر قاضی دادگاه به بهزیستی منتقل می شوند.
در مواردی هم که دختر غیر بومی باشد سعی ما این است که در ابتدا دختر به خانه اش برگردد ولی اگر خانواده نداشته باشد وی را تحویل مرکز مداخله در بحران های اجتماعی استان خودشان می دهیم تا اقدامات لازم را انجام بدهند.
تعداد دخترانی که به صورت خودمعرّف به مرکز شما مراجعه می کنند بیشتر است و یا دخترانی که توسط مأمورین به مرکز معرفی می شوند؟
چون درصد کمی از افراد به وجود چنین مرکزی آگاه هستند، تعداد کمی از دختران فراری به صورت خودمعرّف به مرکز ما مراجعه می کنند و اکثر دختران، متعلق به شهرهای دیگری هستند که به دلیل وجود اماکن مذهبی در شهر قم به این شهر پناه می آورند و توسط مراکز مختلف به اینجا ارجاع داده می شوند. یکی از واحدهایی که بیشترین ارجاعات را به این مرکز دارد، واحد مددکاری سیار بهزیستی است که در نزدیک حرم مطهر مستقر است و دختران را پس از شناسایی به مرکز ما معرفی می کنند. البته متأسفانه عده ای از دختران قبل از اینکه شناسایی شوند، توسط افراد سودجویی که در اطراف اماکن مقدسه، کمین کرده اند، شکار می شوند و مورد سوء استفاده های زیادی قرار می گیرند.
آقای اسماعیلی، پس از برگرداندن این دختران به خانه، چه اقداماتی توسط مرکز صورت می گیرد تا فرد مجدداً از خانه فرار نکند؟
پس از اینکه دختری به دامان خانواده اش برگشت کار مددکاری و مشاوره ما شروع می شود. مددکاران ما این دختران را تحت نظر دارند تا کاملاً به خانواده و جامعه برگردند. پی گیری های مددکاران ما گاهی چند روزی بیشتر نیست و گاه تا سال ها باید ادامه پیدا کند.
به نظر شما خانواده ها برای پیشگیری از فرار فرزندان شان باید چه اقداماتی را صورت دهند؟
والدین باید ابتدا مسائل دینی را مد نظر داشته باشند و آنها را به بچه هایشان آموزش دهند. در اکثر موارد، بزهکاری ها و بی قید و بندی ها کاملاً به عدم اعتقادات مذهبی افراد برمی گردد. اکثر دختران فراری از خانواده های غیر مذهبی هستند. دخترانی هم که از خانواده های مذهبی فرار می کنند متأسفانه والدین شان روی آموزش مسائل دینی به فرزندان شان وقت نگذاشته اند. خانواده باید با اصول اسلامی آشنا باشد؛ و والدین باید تربیت فرزندان شان را بسیار جدی بگیرند چرا که اکثر این فرارها در خانواده هایی است که به تربیت بچه های خودشان بی توجه هستند.
مسئله دیگر این است که خانواده ها باید روی نوع روابط خودشان با فرزندان شان کار کنند و محبت و دوستی بین اعضای خانواده جریان داشته باشد. اگر بین افراد خانه صمیمیت و مهر و محبت نباشد فرزندان منزوی شده و در خیابان ها به دنبال محبت می گردند. این قضیه در مورد دختران صادق تر و حساس تر است.
مسئله سوم، نظارت خانواده روی دوستان فرزندان شان است. خیلی از دختران و پسران در مورد فرار اصلاً آگاهی ندارند ولی توسط دوستان شان در مدرسه و در بیرون از خانه یاد می گیرند که چطور فرار کنند؟ این در حالی است که خانواده اصلاً از چیزی خبر ندارد. والدین باید بدون افراط و تفریط، به صورتی منطقی رفت و آمد فرزندان شان و دوستان آنها را کنترل کنند تا چنین مشکلاتی برایشان پیش نیاید.
وقتی تنها هستم با خدا حرف می زنم
دسته گل اعتیاد هر روز و هر روز گل های بسیاری را در کنج خانه ها پژمرده می کند و گاه آنان را از گوشه خانه ها به وسط خیابان پرتاب می کند. آمارهای کارشناسان جامعه شناسی نشان می دهد که اعتیاد، شایع ترین آسیب اجتماعی در ایران است و پس از آن به معضل کودکان خیابانی، دختران فراری، روسپی گری، خودکشی، خشونت و تکدی گری و سرقت و جرایم مالی، مهم ترین آسیب های اجتماعی هستند. خانم «زهرا گائینی» کارشناس پرستاری و مراقب قرنطینه مرکز مداخله بحران، مهم ترین دلیل فرار دختران از خانه را مشکلات خانوادگی و اعتیاد می داند و عنوان می کند والدین معتاد با تدابیر غلط خود زندگی را به فرزندان تنگ کرده و زندگی آنان را به سیه روزی می کشانند.
وی یکی از دختران را که پدرش معتاد است به ما معرفی می کند و او سرگذشت زندگی اش را این طور تعریف می کند:
«بیست و یک سال دارم و تا کلاس اول راهنمایی بیشتر درس نخوانده ام. از پدرم تنها خماری و چهره ای تکیده و رنگ پریده و موهای ژولیده به یاد دارم و تنها یادگارم از او تنبیه های لفظی و بدنی اش است که هنوز آثار کتک هایش با سیم و شیلنگ و چوب روی بدنم است. مادرم هم وقتی بچه بودم فوت کرد.
به خاطر اعتیاد پدرم و خُماری او، محیط خانه ما همیشه متشنج بود. اعتیاد پدرم همه چیز او را از بین برده بود. ایمان، عاطفه، رأفت، عشق، غیرت و…. با این وجود، پدرم دوباره ازدواج کرد ولی زنش هم به خاطر اعتیاد او، زندگی اش به باد رفت و بالاخره بعد از چند سال طلاق گرفت و رفت. حاصل ازدواج آنها دو پسر بود که اکنون در یکی از پرورشگاههای تهران به سر می برند. من و خواهرم هم در این مرکز قرنطینه هستیم و برادرم در یکی دیگر از مراکز قم نگهداری می شود.»
علت اصلی فرار شما از خانه، اعتیاد پدرت بود؟
فرد معتاد دین و ایمان ندارد. پدرم به خاطر اعتیادش اخلاق بسیار تندی داشت طوری که ما سعی می کردیم هرگز با او روبه رو نشویم چون دق و دلی خُماری اش را سرمان خالی می کرد. نداشتن مادر و کمبود مهر و محبت، من و خواهر و برادرم را بسیار رنج می داد.
پدرم هیچ وقت به ما آزادی نمی داد و همیشه مثل یک مأمور کنترل مان می کرد و ما از ترس او نمی توانستیم تکان بخوریم. وقتی پانزده سالم بود برای فرار از شرایط سخت خانه پدری به یک ازدواج اجباری روی آوردم و به خواستگار عراقی ام که قبلاً هم ازدواج کرده بود، پاسخ مثبت دادم. همسرم که برای تحصیل به ایران آمده بود، پس از اتمام درسش حتی بدون اینکه مرا طلاق دهد، پسر پنج ساله مان را بدون هیچ خبری برداشت و با خودش به عراق برد که تا به حال هیچ خبری از او ندارم و حتی یکی از بستگان که برای جستجوی او به عراق رفته بود خبری از آنها به دست نیاورد و من هنوز تکلیفم روشن نیست. لذا چاره ای نداشتم جز اینکه به خانه پدری برگردم. پدرم که هیچ گونه ارتباط عاطفی با من و دیگر بچه هایش نداشت بعد از برگشتنم، رفتارش با من بدتر هم شد و دوباره برای سومین بار ازدواج کرد که باز همسرش از او طلاق گرفت. پدرم اصلاً فکر نمی کرد که ریشه همه مشکلات ما و ازدواج های ناموفق خودش اعتیاد اوست و باید فکری به حال اعتیادش بکند. فقط با کوچک ترین بهانه ای به شدت ما را کتک می زد.
وضعیت اقتصادی خانواده تان چطور بود؟
وضع مالی مان می توانست خوب باشد اگر پدرم تعادل روحی داشت و به کارش می رسید اما چون فکر درستی در این مورد نداشت ما فقیر بودیم. ولی مسائل مادی دلیل بیرون آمدن من و خواهرم از خانه نبود. ما به خاطر وضعیت روحی که پدرم ایجاد کرده بود از خانه بیرون آمدیم.
وقتی علت روشن تر فرار و نحوه فرار این زن جوان را از او می پرسیم نمی تواند به درستی توضیح بدهد و خانم «گائینی» هم که مثل ما متوجه حجب و حیای وی شده و اینکه خجالت می کشد ماجرا را برایمان توضیح بدهد، می گوید: «او و خواهرش شرایط بسیار سختی را در خانه پدرشان متحمل شده اند. با وجود اینکه اخلاق پدرشان بعد از برگشت او از خانه شوهرش بدتر شده بود، باز هم تحمل می کند تا… به پلیس ۱۱۰ زنگ می زند. حتی هیچ کدام رویشان نمی شود به پلیس ماجرا را بگویند و از آنها کمک می خواهند و می گویند مورد خاصی برایشان پیش آمده است. با اینکه در آئین نامه ما مقرر شده است که خدمات گیرنده ها فقط بیست روز اینجا بمانند، اما الان این دو خواهر چهار ماه است که در این مرکز هستند؛ چون پدرشان از لحاظ روحی اصلاً صلاحیت نگهداری از دخترانش را ندارد و ما نمی توانیم آنها را به خانه برگردانیم.»
از زن جوان که از خجالت سرش را پایین انداخته است، می پرسیم: ارتباط معنویت با خداوند چطور است؟ آیا شده از خدا بخواهی مشکلات خانواده ات را حل کند؟
دوست دارم نماز بخوانم ولی همیشه نماز نمی خوانم چون عادت نکرده ام. در خانه ما کسی به این مسائل اهمیت نمی داد. بعضی وقت ها که خیلی فشار رویم است نماز می خوانم. همچنین وقت هایی که خیلی احساس تنهایی می کنم با خدا حرف می زنم و در باره مشکلاتم با او درد دل می کنم.
رو به سوی مقصدی نامعلوم
دکتر «شهلا معظّمی» در بخش دیگری از کتاب «فرار دختران، چرا؟» می نویسد: «تحقیقات در مورد دختران فراری در تهران نشان می دهد که مسائل و مشکلات خانوادگی مانند از هم گسستگی خانواده، از هم پاشیدگی خانواده بر اثر فوت پدر یا مادر و بیشتر مادر، فقر و محرومیت شدید خانواده و انحراف مادر و اعتیاد پدر سبب فرار دختران از خانه است. در حقیقت، بیشتر مسئله تعارض فرهنگی، اختلاف جنسیتی، پای بندی به فرهنگ سنتی والدین، عدم توجه به خواسته ها و مشکلات دختران جوان و انتظارات جامعه سنتی از دختران که همچون مادران و نسل های گذشته چشم بسته مطیع بزرگسالان، قوانین مردانه و آمرانه باشند و دیدن مظاهری از زندگی غربی در فیلم ها که بر خلاف زندگی روزمره و رسوم خانواده هاست و به هر حال گسترش سواد و نبودن الگوی جذاب و قابل قبول برای جوانان، بسیاری از جوانان را در سنین بلوغ و نوجوانی و هیجان خواهی به وادی ای می کشاند که هرگز در مخیله شان خطور نکرده بود.. بسیاری از نوجوانانی که هر روزه خانه خود را به مقصدی نامعلوم ترک می کنند، مشکلات شان به راحتی حل شدنی است.
مطالعات مختلف نشان می دهد که بیشتر دخترانی که به دادگاه ارجاع داده شده اند قبلاً مورد سوء استفاده جنسی یا آزار فیزیکی قرار گرفته اند که هنوز هم زندگانی آنها در خیابان بیش از زمانی که در خانه بوده اند سخت و آزاردهنده است. زیرا بیشتر آنها به دام کسانی می افتند که کارشان «قوّادی» است و از بچه ها سوء استفاده جنسی می کنند.»
«هویت یابی» نوجوانان را دریابید
آقای «علی اکبر رضاخو»، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، کارشناس و مشاور «مرکز مداخله در بحران» می باشد. وی در مورد علت فرار دختران از خانه می گوید: «فرار، فرآیندی نیست که یکشبه به وجود بیاید. فرار، پدیده ای تک عاملی نیست و یکدفعه ایجاد نمی شود؛ بلکه معلول علت های بیولوژیکی، اجتماعی، شخصیتی و محیطی فراوانی است.
ممکن است محیط خانواده دارای یک سری مسائل و تشنجات باشد که اگر چه دختر در این خانواده، چهارچوب و پناهگاهی به نام خانه دارد ولی چون پناهگاه و مأوای عاطفی ندارد؛ لذا به فرار و احتمالاً بزه های اجتماعی دیگر روی می آورد. برخی دختران هم به لحاظ شخصیتی فکر می کنند تمام مشکلات خانه به خاطر وجود آنان است لذا تصور می کنند با فرار آنها از خانه، مشکلات والدین شان حل می شود.
در ضمن بسیاری از نوجوانان در سنین حساس بلوغ از خانه فرار می کنند که این سنین، مرحله مهم «هویت یابی» آنهاست. آنان می خواهند به نحوی خودشان را نشان بدهند. خانواده در این مرحله نقش حساس و مهمی دارد و باید سعی شود که این مرحله «هویت یابی» نوجوانان به شکل درست و صحیحی طی شود و گرنه مشکلاتی برای خودشان و خانواده شان ایجاد خواهد شد. این امر هم مستلزم رفتار درست و منطقی آنان با فرزندان و ایجاد امنیت عاطفی برای آنهاست. احساس ارزشمندی، احساس تعلق و مورد علاقه بودن برای والدین، در این سن برای بچه ها خیلی مهم است. اما متأسفانه در بسیاری از خانواده ها در این مرحله والدین نه تنها ارتباط صحیحی با فرزندان شان برقرار نمی کنند، بلکه هیچ شناختی هم نسبت به این مسائل و چگونگی برخورد با آنها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 