پاورپوینت کامل از کدامین سو نور خوشبختی می آید ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از کدامین سو نور خوشبختی می آید ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از کدامین سو نور خوشبختی می آید ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از کدامین سو نور خوشبختی می آید ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
دوست داشتم دراز بکشم، ساعت ها و به آسمان خیره شوم و فکر کرده باشم آن چیز گرانبها – گرانبهاترین چیز زندگی مان – چیست؟
من در آیینه تاب خورده بودم و فکر کرده بودم آن چیز را می شود بویید و می شود حسش کرد. درست مثل همان وقت هایی که می خواهد باران بیاید و من قبلش بوی باران را حسش کرده بودم. من، دستم را زیر پاره ابری می برم، زیر پاره ابری می گیرم تا باران بیاید؛ تا باران در دست من چکیده باشد.
می اندیشم، شاید آن چیز همچون قطره ای باران فرو آید: چک، چک، چک. بعد، شاید، شلپ، شلپ توی باران به استقبالش دویده باشم.
و وقتی دریافته بودم و دانسته بودم آن چیز ارزشمند و به غایت دوست داشتنی، چیزی نیست جز «خوشبختی»، شب ها هیچ از یادش نخوابیده بودم و به یادش خوابیده بودم.
و فکر کرده بودم اگر آن را بوییده بودم بوی اطلسی ها را دارد و با خود فکر کرده بودم اگر خوشبختی خود را از میان مژه های خورشید می رهانید، جَلد خانه دلم می شد!
این بود و بود و من هیچ نمی دانستم خوشبختی چیست و چگونه است و چگونه می شود خوشبخت بود و از مادر پرسیده بودم. او زده بود به خنده ولی خنده اش پا پس رفته بود و من سُر خورده بودم کنار پدر که چشم هایش برهم افتاده بود.
پدر می گفت حرف هایش خیلی پر فکر است و پای گل های لاله عباسی گفته بود: «خوشبختی یعنی وقتی پنجره دلت را باز می کنی و از میان منظره هایی زیبا – که تو می بینی – چشم اندازی پاک، زلال و دلکش را می یابی، آن سراپرده بی نظیر و بدیع را می دانی که برایت به ارمغان آورده؟ آن را، آری، پرنده خوشبختی برای تو به ارمغان آورده است. این، پرنده خوشبختی است که خوشبختی را فرا رویت می نهد.»
و مادر از مادربزرگ پرسیده بود: «خوشبختی کی می آید، هان، خوشبختی را می گویم» وقتی پدربزرگ نشسته بود لب حوض و رقص مرغابی ها را تماشا می کرد. مادربزرگ آه کشیده بود، رضایتمندانه و گفته بود: «خوشبختی را فردای اولین برف دیده ام، من. وقتی بیدار بودم و دیده بودم همه جا سفید سفید است، یکپارچه.»
و پدر از پدربزرگ، شبی که برف می باریده پنبه ای، پیچان و رقصان پرسیده بود: «خوشبختی چه رنگی است در چشمان ما؟» و پدربزرگ که صدایش کش می آمده، همچون مه، گفته است: خوشبختی سفید است همیشه، مثل برف که سپیدی است.
و روزی دیگر پدربزرگ و مادربزرگ که راز دوست داشتن شان از پرده برون افتاده بود خندیده بودند، پر از شادی.
اما مادر به من روزی که به دورترین نقطه دنیا خیره بودم گفته بود: «خانه پدری مان جان داشت از نور خوشبختی.»
و می گفت نمی داند چرا بچه که بوده مدام می اندیشیده دارد دایم موج می زند در هوا عطر باران و شکوفه های باران.
و اضافه کرده بود: «خوشبختی که باشد!» و دیگر چیزی اضافه نکرده بود و پدر اضافه کرده بود «می شود جَلد خانه مان شود؟»
و من فکر کرده بودم خوشبختی، زیاد مزه توت فرنگی را می دهد و گاهی مزه خرمالو را.
اما از همکلاسی هایم، مهرداد را می گویم، که دوستم هم هست، می گوید احساس بدبختی یک دم رهایش نمی کند و چه زنجموره می کند با یأسی که در خود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 