پاورپوینت کامل بازخوانی تاریخی عملکرد بانوان در امور کشورداری ایران (۳) ۹۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازخوانی تاریخی عملکرد بانوان در امور کشورداری ایران (۳) ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازخوانی تاریخی عملکرد بانوان در امور کشورداری ایران (۳) ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازخوانی تاریخی عملکرد بانوان در امور کشورداری ایران (۳) ۹۲ اسلاید در PowerPoint :
>
نفوذ سیاسی زنان در دربار اتابکان و خوارزمشاهیان
فرمانروایی آبِش خاتون
سلجوق شاه، از خاندان سلغریان، وقتی به قتل رسید جز اتابک آبِش دختر سعد و خواهرش سُلْغَم، کسی وارث تاج و تخت نبود. از این جهت آبش خاتون که به همراه خواهر در قلعه ای زندانی بود به رغم کمی سن به کمک امرای شول و تراکمه به حکومت رسید و چون او و خواهرش تنها بازماندگان حکام سُلغری بودند، خطبه به نامش خواندند و سکه به نامش ضرب نمودند.
خواجه رشیدالدین فضل اللَّه همدانی در کتاب جامع التواریخ نوشته است آبش خاتون در زمان ترکان خاتون نامزد منگوتیمور گردید. این خانم به مذهب تشیع گرایش داشت و تحت تأثیر افکار شرف الدین ابراهیم در ترویج این آئین کوشید و اموال خویش را وقف پیشبرد و گسترش تشیع نمود.[۱] پس از چندی میان شرف الدین و آبش خاتون اختلافی بروز کرد و این زن دستور داد وی را به قتل برسانند. گفته اند این فرد که از سادات شیراز بود، ادعای مهدویت کرده بود.[۲]
از این پس اوضاع نابسامان و ناتوانی این بانو، عملاً حکومت را از دست وی بیرون آورد به نحوی که از امارت جز نامی برایش باقی نماند تا آنکه بین آبش خاتون و مرکز فرمانروایی مغولان ارتباطی برقرار گردید و وی به عقد ازدواج طلاشمنکو فرزند هلاکوخان در آمد. مدتی طلاشمنکو، والی فارس بود و در سال ۶۸۲ هجری، آبش خاتون به جای وی گماشته شد. استقبال مردم شیراز از او و پشتگرمی وی به خان مغول سبب گردید تا این زن از روش مسالمت آمیز قبلی دست بردارد و رفتاری خودسرانه با مردم در پیش گیرد و دیوانی برای مصادره املاک و دارایی اهالی این سامان به راه اندازد. آبش خاتون در خرج و هزینه عایدات اسراف و تبذیر بسیاری می نمود و از این جهت سرزمین فارس در دوران حکمرانی وی با قحطی و خشکسالی مقارن گشت و عایدات کمتری به حکومت مرکزی ارسال نمود.
با پیروزی ارغون شاه مغول در سال ۶۸۳ هجری، آبش خاتون از حکومت شیراز معزول گردید و به تبریز فرا خوانده شد و سیدعمادالدین با فرمان ویژه ای به جای او منصوب گردید. آبش خاتون به دلیل آنکه دو فرزند به نام های کردوجین و الغانجی از خاندان مغولی داشت، از رفتن امتناع نمود و با یاری اتباع خود به تحریک و توطئه علیه سیدعمادالدین برآمد. سرانجام وی در شوال همان سال به دست گماشتگان آبش خاتون به قتل رسید.
حامیان عمادالدین به اردوی مغولی رفته و از این وضع شکایت کردند. اَرغون، از امیران مغولی، آبش خاتون را فرا خواند و نیز نامه ای به اُولجای خاتون نوشت و در آن ابراز داشت به مشاورت تو، وی حکم ما را تغییر داده و طریق طغیان پیش گرفته است. اُولجای از این وضع اظهار تأسف نمود و پاسخ داد آبش خاتون باید در نزد بزرگان قوم محاکمه گردد و در پیامی به آبش خاتون، او را ملامت کرد و گفت باید هر چه زودتر خود را به اردو برساند. چون فرستاده ارغون به شیراز رسید، آبش خاتون با اعطای تحف و هدایا، او را سرگرم نمود و به همراه معتمدان خویش پیشکش هایی نزد امرا و خاتونان مغول ارسال داشت بدان امید که با کمک ایشان و خصوصاً معتبرترین خاتون ها یعنی اُولجای خاتون از مرگ رهایی یابد.
وقتی اَرغون از این وقایع مطلع گردید بیش از گذشته برآشفت و عده ای را به دربار شیراز فرستاد تا در باره قتل عمادالدین تحقیق کند. مالیات را جمع آوری نموده و آبش خاتون را برگردانند. آن گروه چنین کردند و دست به مؤاخذه گشودند و کارگزاران و خواجگان را در بند کشیدند ولی با آبش خاتون به خشونت سخن نگفتند زیرا هم اسم فرمانروایی داشت و هم عروس هلاکو بود. در این هنگام فرستاده ای از طرف ارغون خان رسید که آبش خاتون را در محل محاکمه مجرمان حاضر سازند. اُولجای خاتون که زنی صاحب نفوذ بود، نزد ایلخانان ارغون واسطه گردید و گفت که حضور وی در دادگاه مغولی مناسب شأن عروس هلاکو نمی باشد و بهتر است افراد دون پایه و جلال الدین نایب دیوان که به خاندان سُلغوری وابسته است به جای وی در محکمه حاضر گردد. این نظر مورد قبول واقع گردید و نخست خواجگان و حکام را محاکمه کردند و هر کدام را هفتاد تازیانه زدند. مملوک های عمادالدین مقتول بر سر جلادان ایستاده بودند تا این مجازات را به شدت انجام دهند. از آن سوی، آبش خاتون برای جلال الدین پیغام فرستاد که پایدار باشد و لب نگشاید ولی چون چندین ضربه شلاق به وی زدند زبان به اعتراف گشود و گفت با آبش خاتون متحد شدیم تا عمادالدین علوی را از میان برداریم. پس جلال الدین را دو نیم کردند. آبش خاتون هم موظف گردید به همراه موافقانش هر کدام پانصدهزار دینار قروض عمادالدین را به اولادش بپردازند. آبش خاتون یک سال و چند ماه پس از عزل، در سال ۶۸۵ هجری درگذشت. با وجود آنکه زن مسلمانی بود اما به رسم مغولان تدفین گردید.[۳] قوانین جانشینی و راثت اسلامی هم در انتقال دارایی های او در نظر گرفته نشد.
آبش خاتون که بر خلاف کم سالی، به خواست مغولان، حاکم قلمرو وسیع فارس و توابع گردید، مدت دوازده سال بر این ناحیه فرمانروایی داشت. او به رغم اقتدار، دلاوری و تدبیر متأسفانه به مشکلات اقتصادی مردم هیچ توجهی نداشت و مدام در فکر گسترش و افزایش املاک و دارایی های دیوانی و رونق حوزه حکمرانی خود بود و در زمان وی حتی نواحی عمران و آباد رو به ویرانی رفت و چون قلمرو مذکور تهدید به آشفتگی و اغتشاش گشت، حکم عزلش صادر گردید. با مرگ وی، حکومت اتابکان فارس پایان پذیرفت. ناگفته نماند وی در کوی طناب بافان شیراز مدرسه ای احداث نمود و نیز رباطی بنا کرد که آرامگاه خانوادگی سُلغریان است و آثارش به صورت بنای نیمه ویرانی هنوز در دروازه قصابخانه شیراز بر جا می باشد و به خاتون قیامت معروف است.[۴]
سعدی، شاعر معروف ایران، آبش خاتون را چنین مدح کرده است:
فلک را این همه تمکین نباشد
فروغ مهر و مه چندین نباشد
صبا گر بگذرد بر خاک پایت
عجب گر دامنش مشکین نباشد
ز مروارید تاج خسروانیت
یکی در خوشه پروین نباشد
بقای مُلک باد این خاندان را
که تا باشد خلل در دین نباشد.. .[۵]
کردوجین، بانوی باتدبیر
کردوجین دختر آبش خاتون از زنان مدبّر، سیاستمدار و نیکوکار می باشد. وی با چندین نفر ازدواج کرد که به متارکه انجامید. آخرین شوهرش امیرچوپان نام دارد. در این خصوص مورخان نقل کرده اند چون سلطان ابوسعید در سال ۷۱۷ هجری، به سلطنت رسید، کردوجین هدایای گرانبهایی برایش فرستاد. سلطان هم او را مورد لطف قرار داد و با صدور فرمانی، او را از پرداخت مالیات معاف کرد و در سال ۷۱۹ هجری، حکومت فارس را به وی بخشید. اگر چه کردوجین به دستور ابوسعید با امیرچوپان ازدواج کرد اما پس از چندی سلطان به وی بدگمان شد. امیرچوپان به مَلک غیاث الدین، حاکم هرات پناه برد اما او برای خوشایندی ابوسعید وی را به قتل رسانید.
وقتی کردوجین به سِمت زمامداری فارس منصوب گردید، بر خلاف روش مذموم مادرش، به رعایت حال مردم و آبادانی شهرها و روستاها پرداخت. بر موقوفات پدران خویش نیز افزود و فرمان داد تمامی آنها در امور خیر و نیک صرف شود و در عصری که غالب اوقاف نواحی گوناگون ایران دستخوش انهدام و زوال بود و اکثر مدارس رو به ویرانی نهاد و اوقافی که باید صرف آنان گردد و برای تأمین معاش معلمان غریب، محصلان فقیر و مُعیل به کار رود عده ای زورگو و مُفت خور به غارت می بردند و می خوردند، این بانوی کاردان و سیاس ضمن آنکه جلو سوء استفاده ها و نابسامانی ها را گرفت، امور مزبور را در نهایت امانت، صرف خیرات و مبرّات و مستحقان ساخت. «وصّاف» که معاصر وی بوده و از مورخان مشهور این دوران می باشد نحوه حکومت، مردمداری و خوش خویی این بانو را مورد تحسین قرار داده و از مراقبت شدید وی از بناهای وقفی خصوصاً مدرسه عضدی سخن گفته است. کردوجین در هنگام حکمرانی فارس، بناهای متعددی در مرکز این ناحیه یعنی شیراز احداث کرد و ۱۲ مدرسه، رباط، بیمارستان، مسجد و سد ساخت و موقوفات زیادی برایشان اختصاص داد. از جمله آنها مدرسه شاهی را باید نام برد که کردوجین در جوار دولتخانه اتابکی احداث کرد. در این بنای جالب برای تعیین ساعات و اوقات نمازهای پنج گانه و معرفت مقادیر شب و نزول و عروج سیارات هفت گانه در منازل بروج، ترتیب نیکویی دادند. «وصّاف» در این باره ابیاتی سرود که آن را با آب زر و لاجورد بر آن نقش کردند:
وقت و ساعات تو دل افروز است
شب تو قدر و روز نوروز است
ساخت قبّطت چو خُلد برین
محنت انداز و راحت اندوز است
از بلندای طاق بارگهت
دل قندیل چرخ پرسوز است…
… کردوجین باد در دو دنیا شاد
حافظش خالق شب و روز است
کردوجین در حوالی این مدرسه، بوستانی برای تفریحگاه عموم مردم بنا کرد که در دو سوی آن آبخورهایی قرار داشت که آبی صاف و گوارا از آنها می گذشت. حمامی احداث کرد که از نظر امکانات کم نظیر بود و درآمد آن را برای امور خیریه، وقف ابدی نمود. برای طالبانِ علم، حافظان قرآن و مستمندان و افراد بی بضاعت مقرری ماهیانه و حتی روزانه مشخص کرد. گفته اند کردوجین برای دفن خود در جوار حرم مقدس نبی اکرم(ص) در مدینه جایی را در نظر گرفت و در احداث آن از مال حلال استفاده کرد اما وقتی او در سال ۷۴۸ هجری در شهر سلطانیه زنجان وفات یافت، پیکرش را از آنجا به شیراز برده و در مدرسه ای که خودش ساخته بود دفن کردند.[۶]
ترکان مریم
ترکان مریم از زنان خیر و فرمانروا است. وی همسر ابومنصور بن لنگر و مادر قطب الدین محمود از اتابکان یزد می باشد. بنا به نوشته تاریخ یزد، مدتی این بانو حکومت کرد و در دوران حکومت خود آثاری به یادگار نهاد که از آن جمله می توان روستای مریم آباد و تأسیسات آن از جمله قنات، مسجد، دروازه و بازار را نام برد که دو بنای اخیر به نام های دروازه مادر امیر و بازار مادر امیر معروفند.[۷]
شاه ترکان – مادر سلطان رکن الدین فیروزشاه – به سبب لیاقت و کاردانی پس از مرگ شوهر (سلطان شمس الدین الشمش) و در زمان حکومت پسر خود، زمام امور را به دست گرفت و از سال ۶۳۳ هجری که زمان حاکمیت فرزندش بر دهلی است، کار ملت و مُلک را عهده دار بود. اگر چه او در آغاز حکومت، دشمنان را سرکوب نمود اما به زودی سران مملکت با مادر و پسر به مخالفت برخاستند و در غیاب فیروزشاه میان سلطان رضیه (خواهر فیروزشاه) و شاه ترکان نزاع سختی در گرفت که به هواداری رضیه، شاه ترکان را دستگیر کرده و به زندان فرستادند.[۸]
عَلَم مخالفت
یکی از غلامان غزنوی به نام انوشتکین غرجه که در خدمت ملک شاه سلجوقی به درجه طشت داری رسیده بود، از جانب وی به حکومت خوارزم منصوب شد و به لقب خوارزمشاه مشهور گردید. این مرد باکفایت، مؤسس سلسله ای تحت عنوان خوارزمشاهیان است که به روزگار سنجر سلجوقی درگذشت. پس از وی، قطب الدین محمد، فرمانروای خوارزم گردید و با فوت او در سال ۵۲۲ هجری پسرش اَتْسِزْ به جایش نشست. این شخص نخستین حاکم از خوارزمشاهیان است که عَلَم استقلال برافراشت. با مرگ اتسز، فرزندش ایل ارسلان زمام امور را به دست گرفت.[۹] ملکه ترکان – همسر ایل ارسلان – از زنان بانفوذی بود که به هنگام حیات شوهر در کنارش به زمامداری مشغول گردید و بنا بر سنت ترک ها طرف مشورت همسر خویش قرار می گرفت و در امور کشورداری نیز مداخله می کرد.
بعد از فوت این فرمانروا به دلیل نفوذ ملکه ترکان سلطان شاه محمود (فرزند ایل ارسلان) که کودکی بیش نبود برای تصاحب تاج و تخت برگزیده شد اما این زن عملاً زمام امور را در دست داشت و چنان به حکومت می پرداخت که گویی تا پایان عمر در آن مقام باقی خواهد ماند. پس از مدتی پسر دیگر ایل ارسلان که تکش نام داشت با ترکان خاتون عَلَم مخالفت برافراشت و پس از ادعای سلطنت با همیاری خاتونی به نام کویونگ (از حکام قراختایی) با سپاهی فراوان به جنگ با رقیب پرداخت. ملکه قراختایی نیز همسرش را در رأس قوایی انبوه به نبرد با ملکه ترکان و سلطان شاه فرستاد. اما ملکه ترکان در این گیر و دار شکست خورد و در ۲۲ ربیع الاول ۵۶۸ هجری، تکش به حکومت رسید. ملکه و فرزند پس از این واقعه به خراسان رفتند و هدایایی نزد ملک مؤید (فرمانروای خراسان) فرستاده و با وعده پادشاهی خوارزم او را با خود همراه ساختند. ملک مؤید به همراه ملکه ترکان به جنگ تکش رفت اما در ناحیه ای به نام سوبرلی از او شکست خورد و در این نبرد اسیر و سپس کشته شد. ملکه ترکان و سلطان شاه (پسر) به روستایی عقب نشینی کردند. تکش آنان را تحت تعقیب قرار داد و ملکه را به اسارت در آورد و او را کشت[۱۰] و سپس با سلطان شاه صلح کرد و به عراق و ری لشکر کشید.
خاتون یک قبیله
ترکان خاتون دختر یکی از امیران ترک قُنْقُلی بود که تکش خوارزمشاه به آئین سلاطین او را به همسری خود برگزید. بعد از این ازدواج، ترکان قنقلی در خدمت خوارزمشاهیان نقش مؤثری ایفا نمودند. ترکان خاتون طوایف ترک خویشاوند را به سرزمین خوارزم فرا خواند و حامی آنان گردید و این طبقه را که به آنان اتکا داشت به مقامات عالی نظامی رسانید. در ابتدا این برنامه موجب تقویت قدرت سیاسی و اجتماعی خوارزمشاهیان گشت اما در زمان محمد خوارزمشاه دخالت های این افراد زمینه های زوال این سلسله را فراهم ساخت. طوایفی گرد این خاتون اجتماع نمودند که نیروی جدیدی برای خوارزمشاهیان به حساب می آمدند و به واسطه آن ترکان خاتون اقتدار و موقعیت استثنایی به دست آورد، به اتکای نیروی همین ترکان بود که تکش و فرزندش به فتوحاتی بزرگ دست یافتند و رقیبان و دشمنان را سرکوب نمودند. در ترسیم شخصیت ترکان خاتون و درجه نفوذش نوشته اند: مهابت و رأی عظیم داشت و اگر چه در حل و فصل قضایا تا حدودی انصاف و عدالت را مراعات می نمود و از مظلومان حمایت می کرد اما بر قتل بسیاری اقدام می نمود. مُهر و امضایش چنین بود: عصمهالدنیا و الدین الغ ترکان ملکه النساء.
او امضا و نشان مخصوص خویش را چنان پاکیزه و دقیق می نوشت که جعل و تقلب آن کار هر کسی نبود. ترکان خاتون در همان حال که با قدرت نامحدود خود، کار حکومت را بر همسر خویش آسان ساخته بود، بزرگ ترین ضربات را در نتیجه خودخواهی و استبداد رأی و طبع خونخوارش به فرمانروایی خوارزمشاهی وارد آورد. تعدّی نظامیان قنقلی تحت حمایت وی، سپاهیان خوارزمی را در ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 